سیدمحمدعلی دیباجی؛ عیسی محمدی نیا
دوره 8، شماره 1 ، اردیبهشت 1398، ، صفحه 83-104
چکیده
خداباوری گشوده، رویکردی نوین در عرصة الهیات و فلسفة دین بهشمار میرود که با نظرات و دیدگاههای خود نظرات اندیشمندان معاصر را به خود جلب کرده است. ادعای اصلی حامیان این رویکرد این است که بسیاری از آموزههای رایج کلام مسیحی در باب ذات و صفات خداوند مطابق با کتاب مقدس نیستند و از همین رو ناسازگاریهایی را با علم جدید در اندیشههای ...
بیشتر
خداباوری گشوده، رویکردی نوین در عرصة الهیات و فلسفة دین بهشمار میرود که با نظرات و دیدگاههای خود نظرات اندیشمندان معاصر را به خود جلب کرده است. ادعای اصلی حامیان این رویکرد این است که بسیاری از آموزههای رایج کلام مسیحی در باب ذات و صفات خداوند مطابق با کتاب مقدس نیستند و از همین رو ناسازگاریهایی را با علم جدید در اندیشههای دینی بهوجود آورده است. یکی از این ناسازگاریها، در مسئلة تعارض میان علم پیشین الهی و اختیار انسان نمود پیدا میکند. خداباوران گشوده ضمن بازتعریف برخی صفات خداوند ازجمله علم مطلق خداوند، سعی در حل این تعارض سنتی و جنجالی کردهاند. آنها همچنین برای حل این مسئله، رابطة خداوند با جهان را نیز بهگونهای جدید تفسیر کردهاند. در این مقاله تلاش میشود تا روش حل تعارض میان علم پیشین خداوند و اختیار انسان توسط الهیدانان گشوده با تکیهبر فلسفة صدرایی مورد واکاوی و نقد قرار گیرد.
سمیه امیری؛ عباس احمدی سعدی؛ محمد علی اخگر
دوره 10، شماره 2 ، اسفند 1400، ، صفحه 89-108
چکیده
از دیر زمان در تمدن اسلامی و مسیحی، متفکران و الهیدانان، درباره مفهوم ایمان و کفر و مسائل پیرامون آنها با رویکردهای مختلف تفسیری، فلسفی، کلامی و عرفانی مباحث فراوانی مطرح نمودهاند. این مباحث بازتاب اجتماعی فراوانی همچون تکفیر و تقدیس به همراه داشته است. عین القضاۀ همدانی پس از بیان تفاوت علم و معرفت، راه شناخت حقیقی را طوری ورای ...
بیشتر
از دیر زمان در تمدن اسلامی و مسیحی، متفکران و الهیدانان، درباره مفهوم ایمان و کفر و مسائل پیرامون آنها با رویکردهای مختلف تفسیری، فلسفی، کلامی و عرفانی مباحث فراوانی مطرح نمودهاند. این مباحث بازتاب اجتماعی فراوانی همچون تکفیر و تقدیس به همراه داشته است. عین القضاۀ همدانی پس از بیان تفاوت علم و معرفت، راه شناخت حقیقی را طوری ورای طور عقل دانسته و با انتقاد از فیلسوفان در بحث مفهوم ماهوی ایمان، معنای آن را تصدیق قول انبیاء و پایینترین مرتبه آن را عمل مطابق با اوامر و نواحی الهی بیان میکند. ایمان دارای دو جنبه است: علم و عمل و نشانه آن، «تعظیم لامرالله» «مهرورزی به خلق خدا» است. وی پس از بیان اقسام کفر، اقسامی از آن را پسندیده بلکه لازمه ایمان میداند. در مقابل، ملاصدرا با نگاهی معرفت شناختی فلسفی، در معنای ایمان و کفر، اصالت را به علم و معرفت داده و در همه مراتب ایمان همچون ایمان لفظی، تقلیدی، برهانی و حتی کشفی، نقش اصلی را به معرفت و علم میدهد. او کفر را شدیدترین مرتبه جهل میداند. در این مقاله، دیدگاه عین القضاۀ همدانی (492- 525 ق) و ملاصدرا (۹۷۹-۱۰۵۰ ق) در باره ایمان و کفر و برخی مسائل مهم آنها با روش توصیفی و تحلیلی مورد بررسی تطبیقی قرارگرفته است.
مسعود فیاضی
دوره 10، شماره 1 ، شهریور 1400، ، صفحه 97-113
چکیده
امیلیو بتی هرمنوتیست ایتالیایی عینیتگرای نوروششناختی قرن بیستم است. او که از مخالفان هرمنوتیک فلسفی گادامر است تلاش کرده با ادامه دادن راه شلایرماخر و اصلاح نظریه فهم متن او نظریه هرمنوتیکی جدیدی ارائه دهد که در فهم مراد مولف کارآمدتر باشد. او معتقد است؛ راه رسیدن به مراد مولف بازسازی قصد او از طریق بازسازی اندیشههایش است. به ...
بیشتر
امیلیو بتی هرمنوتیست ایتالیایی عینیتگرای نوروششناختی قرن بیستم است. او که از مخالفان هرمنوتیک فلسفی گادامر است تلاش کرده با ادامه دادن راه شلایرماخر و اصلاح نظریه فهم متن او نظریه هرمنوتیکی جدیدی ارائه دهد که در فهم مراد مولف کارآمدتر باشد. او معتقد است؛ راه رسیدن به مراد مولف بازسازی قصد او از طریق بازسازی اندیشههایش است. به این منظور وی به دالهای معنادار متن که توسط مولف به کاررفتهاند و همین طور جنبههای روانشناختی او و شرایط زیستیاش اهمیت زیادی میدهد. با این حال، وی به دلیل تبعیت از کانت در ساختارهای ذهن قائل به نقش ویژه ذهنیتهای مفسر در تفسیر است. همین نیز سبب شده او عینیتگرای نسبی باشد و نه مطلق. او با توجه به این مشکل برای جلوگیری از ذهنگرایی مخرب در کنار توجه به محوریت مولف در تفسیر، با ضرب چهار قانون و همچنین با بر شمردن اضلاعی برای تفسیر همچون فیلولوژی، تفسیر تاریخی، تفسیر جامعهشناختی (مبتنی بر آراء ماکس وبر)، تفسیر بازتولیدی و تفسیر هنجاری تلاش کرده حدودی را برای نقش مفسر در رسیدن به مراد مولف معین نماید. با این حال به نظر میرسد او با قواعد و اضلاع مزبور نتوانسته به این چالش غلبه کند و عملا هم مولفمحور باقی بماند و در عین حال نقش ویژهای نیز به مفسر بدهد. این مقاله این چالش، راهکار او و نقدهای وارد بر راهکارهای او را بیان میکند.
قربانعلی کریم زاده قراملکی؛ عبدالله حسینی اسکندیان
دوره 11، شماره 1 ، خرداد 1401، ، صفحه 101-118
چکیده
دین یکی از عناصر و پدیدههایی است که از دیرباز بشر با آن سروکار داشته و هیچ دورهای را نمیتوان یافت که در آن دین وجود نداشتهباشد. منشأ این پدیده مهّم همواره ذهن بسیاری از انسانها را درگیر کرده و دیدگاههای مختلفی پیرامون این مسئله شکل گرفتهاست. امیل دورکیم بر این باور است که دین منشأئی اجتماعی دارد و عاملی برای وحدت و یکپارچهسازی ...
بیشتر
دین یکی از عناصر و پدیدههایی است که از دیرباز بشر با آن سروکار داشته و هیچ دورهای را نمیتوان یافت که در آن دین وجود نداشتهباشد. منشأ این پدیده مهّم همواره ذهن بسیاری از انسانها را درگیر کرده و دیدگاههای مختلفی پیرامون این مسئله شکل گرفتهاست. امیل دورکیم بر این باور است که دین منشأئی اجتماعی دارد و عاملی برای وحدت و یکپارچهسازی جامعه است تا جامعه از تضادها و تعارضات خلاصییابد و ورای این نمیتوان منشأ و کارکردی برای دین قائل شد. در این مقاله با روش توصیفی- تحلیلی سعی بر این است تا به تبیین مبانی دورکیم دراینباره و نقد دیدگاه او از منظر شهید مطهری و جان هیک پرداختهشود. مبنای اصلی نظریه دورکیم همان توتمیسم است، اما هیچ مدرکى دال بر این امر وجود ندارد که توتمیسم به همانسان که دورکیم تصور مىکرد، پدید آمدهباشد و سرچشمه نهایى دیگر ادیان باشد. ازسویدیگر، یکسانانگاری آموزههای دینی با آموزههای اجتماعی، نفی کارکردهای اخلاقی، معنوی، اقتصادی و شخصی دین و تمرکز صرف بر کارکرد اجتماعی آن و نسبیگرایی و عدمقابلیت تسّری این نظریه به تمام ابنای بشر، از جملهی مواردی است که بطلان نظریهی دورکیم را آشکار میسازد.
طاهره باغستانی؛ هادی وکیلی؛ نعیمه پورمحمدی؛ سید حسین سید موسوی
دوره 11، شماره 2 ، اسفند 1401، ، صفحه 103-138
چکیده
مسئله وقوع شر در نظام آفرینش از جمله مسائلی است که همواره ذهن متفکران جهان را به خود معطوف ساخته است. در فلسفة دین معاصر، از سه تقریر منطقی، قرینهای و اگزیستانسی برای تبیین مسئلة شر یاد میشود و پاسخ به این سه دسته تقریر از مسئله، بهترتیب در قالب دفاعیه، تئودیسه، و معنا-تسلابخشی صورت گرفته است. در این مقاله دیدگاه محییالدین ابنعربی، ...
بیشتر
مسئله وقوع شر در نظام آفرینش از جمله مسائلی است که همواره ذهن متفکران جهان را به خود معطوف ساخته است. در فلسفة دین معاصر، از سه تقریر منطقی، قرینهای و اگزیستانسی برای تبیین مسئلة شر یاد میشود و پاسخ به این سه دسته تقریر از مسئله، بهترتیب در قالب دفاعیه، تئودیسه، و معنا-تسلابخشی صورت گرفته است. در این مقاله دیدگاه محییالدین ابنعربی، نمایندة عرفان نظری و مؤسس مکتب اکبری را که از مشرب خاص عرفانی خود، به مسئلة شر پاسخ داده است مورد توجه قرار داده و پاسخهای او را در قالب دفاعیهها و تئودیسهها تقریر کردهایم. پاسخهای ابنعربی به مسئلة شر را بهطورعمده در قالب دفاعیههایی مانند موهومیبودن شر، عدمیبودن شر و نسبیبودن شر، و تئودیسههایی نظیر تئودیسة جبران، تئودیسة اختیار، تئوریسة بهترین جهان ممکن، تئودیسة پرورش روح، و تئودیسة خلوص، تئودیسة فرآیند، تئودیسة چلیپایی میتوان صورتبندی کرد.
محمد محمد رضایی؛ سیده زینب مهربان پور
دوره 9، شماره 1 ، مرداد 1399، ، صفحه 95-120
چکیده
هر انسانی که اندک شناختی از خود و اطراف خود پیدا کند با این پرسش روبهرو میشود که آیا مرگ پایان وجود و همۀ امیال و آرزوهای ماست؟ و اگر اینطور نیست، زندگی یا زندگیهای بعدی ما چگونه خواهند بود؟ این پرسش قدمتی به اندازۀ زندگی بشر داشته و اعتقاد به جاودانگی در تفسیر انسان از زندگی و معناداری یا بیمعنا بودن آن نقش مهمی ایفا میکند. ...
بیشتر
هر انسانی که اندک شناختی از خود و اطراف خود پیدا کند با این پرسش روبهرو میشود که آیا مرگ پایان وجود و همۀ امیال و آرزوهای ماست؟ و اگر اینطور نیست، زندگی یا زندگیهای بعدی ما چگونه خواهند بود؟ این پرسش قدمتی به اندازۀ زندگی بشر داشته و اعتقاد به جاودانگی در تفسیر انسان از زندگی و معناداری یا بیمعنا بودن آن نقش مهمی ایفا میکند. امّا برخی فیلسوفان شبهاتی را در باب معنادار بودن جاودانگی انسان مطرح کردهاند. مقالۀ حاضر با روشی تحلیلیـتوصیفی به نقد و بررسی نسبت جاودانگی و معنای زندگی از دیدگاه برنارد ویلیامز پرداخته است. برنارد ویلیامز از منظر فلسفۀ اخلاق و با رویکردی عملگرایانه استدلال میکند که چون یک زندگی جاودانه، نامطلوب است، تمنّا و طلب جاودانگی نیز معقول و موجّه نیست. ازاینرو ویلیامز نهتنها جاودانگی را برای معناداری زندگی غیرضروری میداند، بلکه از نظر وی، جاودانگی برای معنای زندگی مضرّ نیز هست و مرگ، درواقع آن چیزی است که به زندگی معنا میبخشد. نقدهای مختلفی که بر این دیدگاه وارد شده به نفی ناسازگاری جاودانگی و معنای زندگی پرداخته و نشان میدهد ادلّۀ برنارد ویلیامز در ردّ هر نوع از جاودانگی صحیح و معتبر نبوده و از اتقان لازم برخوردار نیست.
فاطمه رأفتی؛ محمد سعیدی مهر
دوره 8، شماره 1 ، اردیبهشت 1398، ، صفحه 105-127
چکیده
نظریة عدمی شر نظریة عامی در باب ماهیت شرور است که بر طبق آن همة شرور سرشتی عدمی (یا به تعبیر دیگر، سلبی) دارند. در سدههای میانه فیلسوفـالهیدانان مسیحی برجستهای همچون سنت آگوستین و توماس آکوئینی طرفدار این نظریه بودهاند. این نظریه پس از قرنها کمتوجهی اخیراً در میان فیلسوفان دین معاصر مورد توجه قرار گرفته است. در این مقاله ...
بیشتر
نظریة عدمی شر نظریة عامی در باب ماهیت شرور است که بر طبق آن همة شرور سرشتی عدمی (یا به تعبیر دیگر، سلبی) دارند. در سدههای میانه فیلسوفـالهیدانان مسیحی برجستهای همچون سنت آگوستین و توماس آکوئینی طرفدار این نظریه بودهاند. این نظریه پس از قرنها کمتوجهی اخیراً در میان فیلسوفان دین معاصر مورد توجه قرار گرفته است. در این مقاله پس از مروری کوتاه بر پیشینه تاریخی این نظریه در دیدگاه آگوستین و آکوئینی، تفسیری از نظریة عدمی در فلسفة دین معاصر ارائه خواهیم داد. سپس برخی ادله له این نظریه را مطرح میکنیم و نشان خواهیم داد که این ادله چندان قابل قبول نیستند. در ادامه، ادلة مخالفان نظریة عدمی را طرح و بررسی میکنیم. تکیه این ادله بر طرح دو نمونه نقض برای نظریة عدمی است: درد و شرور اخلاقی. در هر دو مورد، ابتدا مهمترین دیدگاههای طرفین نزاع طرح و بررسی میشوند و در ادامه استدلال میشود که ضعف اساسی در ادبیات معاصر این بحث کمتوجهی به دیدگاههای مرتبط در شاخههای دیگر فلسفة معاصر بهخصوص دو حوزة فلسفة ذهن و فلسفة اخلاق است. بهنظر میرسد تعیین تکلیف دربارة نظریة عدمی شر به عنوان یک نظریة مطرح در حوزة فلسفة دین بدون روشنکردن مبانی این بحث در دو حوزة فلسفة ذهن و فلسفة اخلاق ممکن نیست.
متین السادات عرب زاده؛ امیرحسین خداپرست
دوره 10، شماره 2 ، اسفند 1400، ، صفحه 109-130
چکیده
کرکگور با موضعی ایمانگرایانه به تحلیل رابطهی ایمان و عقل میپردازد. او معتقد است عقلانی کردن ایمان امری متناقض است و هرگز نمیشود ایمان را، که شور و حقیقتی انفسی است، در بند عقلانیت گرفتار کرد. مطهری، برخلاف این نگرش ایمانگرایانه، عقیده دارد مبنای ایمان عقلانیت است، هرچند طریق انفسی یا راه فطرت نیز در وصول به حقیقت نقشآفرین ...
بیشتر
کرکگور با موضعی ایمانگرایانه به تحلیل رابطهی ایمان و عقل میپردازد. او معتقد است عقلانی کردن ایمان امری متناقض است و هرگز نمیشود ایمان را، که شور و حقیقتی انفسی است، در بند عقلانیت گرفتار کرد. مطهری، برخلاف این نگرش ایمانگرایانه، عقیده دارد مبنای ایمان عقلانیت است، هرچند طریق انفسی یا راه فطرت نیز در وصول به حقیقت نقشآفرین است. هم مطهری هم کرکگور به نقش اراده در ایمان قائلاند. هر دو باطن ایمان را تسلیم میدانند و هر دو تصویری از انسان تعالییافته ارائه میکنند. با این حال، کرکگور اساساً متعلق ایمان را امر پارادوکسیکالِ خدای تجسدیافته در قالب بشر میداند در حالی که مطهری، ضمن تأکید بر ایمان عارفانه و شورمندانه، به عقلانی بودن ایمان دینی قائل است. آنچه، بهرغم این اختلافها، مطهری و کرکگور را به یکدیگر نزدیک میکند تلقی آنان از زندگی اخلاقی است، زندگیای که مبنایی ایمانی دارد و شاکلهاش را تسلیم باطنی به خدایی میسازد که فطرت آدمی را سرشته است. به نظر میرسد میتوان برای تلفیق دیدگاههای متفاوت کرکگور و مطهری راهی یافت. جستوجوی ما در پی این راه شورمندی ایمان کرکگوری را با میزانی کمالیافته از تکامل عقلانی نزد مطهری، که متضمن درک محدودیتها و نارساییهای عقل انسانی است، همطراز میکند.
اسماعیل علیخانی
دوره 10، شماره 1 ، شهریور 1400، ، صفحه 115-136
چکیده
یکی از تغییرات اجتماعی بنیادین دنیای مدرن، کمرنگ شدن دینداری و خداباوری است. عوامل متعددی در این پسرفتن دریای ایمان سهیم هستند. یک عامل مهم این رخداد، خانواده است؛ که معمولا توجه اندکی را به خود جلب کرده است. شواهد و مستندات آماری و جامعهشناختی این ایده را به اثبات میرساند که جریان بیدینی و خداناباوری به این عامل مهم نیز گره ...
بیشتر
یکی از تغییرات اجتماعی بنیادین دنیای مدرن، کمرنگ شدن دینداری و خداباوری است. عوامل متعددی در این پسرفتن دریای ایمان سهیم هستند. یک عامل مهم این رخداد، خانواده است؛ که معمولا توجه اندکی را به خود جلب کرده است. شواهد و مستندات آماری و جامعهشناختی این ایده را به اثبات میرساند که جریان بیدینی و خداناباوری به این عامل مهم نیز گره خورده است. این نوشتار با شیوة توصیفی _ تحلیلی به بررسی این پرسش پرداخته است که اگر خانواده تا این حد مهم است و افول آن به افول خداباوری منجر میشود، چرا چنین است. این پژوهش با بررسی احتمالات مختلف و گمانهزنیهای متفاوت، از طریق دادههای آماری و جامعهشناختی، به این نتیجه دست یافته است که عدم تأهل، ازدواجها یا روابط غیررسمی و خارج از محدودة پذیرفتهشدة ادیان توحیدی، زندگی بدون فرزند، آزاد شدن از قید و بند خانواده، الحاد نظری یا عملی والدین، فقدان پدر در خانه و تضاد تربیت دینی والدین نقش گستردهای در رویگرادانی همة اعضای خانواده، بهویژه فرزندان از خدا و دین دارد.
سمیه امیری؛ عباس احمدی سعدی
دوره 11، شماره 1 ، خرداد 1401، ، صفحه 119-132
چکیده
هر مکتب اخلاقی بنا بر اصول موضوعۀ مقبولش، بایدها ونبایدهای اخلاقی متفاوتی ارائه میدهد. از نظر کانت، علم، معرفتى است که واجد قضایاى تألیفى پیشینى و لذا کلی و ضروری است. هر معرفتى که عارى از آنها باشد، شایسته اطلاق نام علم نیست. اخلاق نیز به عنوان یک علم، واجد احکام تألیفى پیشینى است. «باید»های اخلاقی هیچ گاه از تجربه ناشى نمىشود؛ ...
بیشتر
هر مکتب اخلاقی بنا بر اصول موضوعۀ مقبولش، بایدها ونبایدهای اخلاقی متفاوتی ارائه میدهد. از نظر کانت، علم، معرفتى است که واجد قضایاى تألیفى پیشینى و لذا کلی و ضروری است. هر معرفتى که عارى از آنها باشد، شایسته اطلاق نام علم نیست. اخلاق نیز به عنوان یک علم، واجد احکام تألیفى پیشینى است. «باید»های اخلاقی هیچ گاه از تجربه ناشى نمىشود؛ یعنى از «هست» نمىتوان «باید» را استنتاج کرد. او این اصول را ناشی از صورت های ذهنی و قواعدى عقلی میداند. برخلاف وی، متفکر معاصر مسلمان حائری یزدی همه بایستهها را به هستیها ارجاع داده و آنها را به عنوان وجوب بالغیر تفسیر میکند. در بحث انقسام عقل به نظری و عملی نیز، کانت منشأ اخلاق را عقل عملی یعنی مابعدالطبیعهای غیر تجربی و حقیقی دانسته که متعلق خود را به گونه ای واقعیت میبخشد؛ اما به باور حائری یزدی تنها یک قوه عقل نظری وجود دارد که گاهی در خارج منتهی به عمل شده و به نام عقل عملی موسوم می گردد. در این مقاله تلاش شده است تا با استفاده از روش تحلیل و مقایسه طرحی از مبانی فلسفی این دو فیلسوف که سبب تفاوت در دیدگاه آنها شده است، مورد بررسی قرار گیرد.
سید جواد میری
دوره 9، شماره 1 ، مرداد 1399، ، صفحه 121-138
چکیده
این مقاله این مسئله را مورد بازیابی و بررسی قرار داده که مبنای بحث شریعتی در گفتمان خویش، از تشیّع چیست. دو مفهوم تشیّع علوی و تشیّع صفوی در نگاه شریعتی باید در قالب دیالکتیک نهضت و نظام، مفهومسازی شود. او مفاهیم تشیّع علوی و تشیّع صفوی را معادل یا در قالب بحث جامعهشناختیِ تبدیل حرکت به سازمان، مفهومسازی میکند و از اینروی میگوید ...
بیشتر
این مقاله این مسئله را مورد بازیابی و بررسی قرار داده که مبنای بحث شریعتی در گفتمان خویش، از تشیّع چیست. دو مفهوم تشیّع علوی و تشیّع صفوی در نگاه شریعتی باید در قالب دیالکتیک نهضت و نظام، مفهومسازی شود. او مفاهیم تشیّع علوی و تشیّع صفوی را معادل یا در قالب بحث جامعهشناختیِ تبدیل حرکت به سازمان، مفهومسازی میکند و از اینروی میگوید تشیّع دارای دو دورۀ کاملاً منفک و جدا از هم است؛ یکی دورۀ از قرن اول، که خود، تعبیری از اسلام حرکت است در برابر اسلام نظام (تسنّن) تا اوایل صفویه، دورۀ نهضت و حرکت شیعه است و دیگری از دورۀ صفویه تا امروز که دورۀ تبدیل شدن شیعۀ حرکت به شیعۀ نظام است. او معتقد است میتوان قانون تبدیل حرکت به نظام که در جامعهشناسی یک قاعدۀ شناخته شده است را بر سیر تطوّرات تشیّع سوار کرد و از آن برای فهم انحطاط جامعۀ ایران بهره برد. به سخن دیگر، انحطاط جامعۀ ایرانی در قالب تحولات فرمیک تشیّع، موضوعی است که شریعتی آن را طرح میکند و بهزعم خویش با برساختن مفهوم تشیّع علوی و بازگشت به تشیّع علوی میتوان راههای عبور از انحطاط را بهمثابه یک نقشه راه ترسیم کرد. روش مطالعه در این مقاله، روش تجزیه و تحلیل متون است.
نرگس کریمی واقف؛ عبدالرسول کشفی؛ محمدرضا بیات
دوره 10، شماره 2 ، اسفند 1400، ، صفحه 131-154
چکیده
بحث در باب سازگاری یا ناسازگاری میان قدرت مطلق خداوند و خیرخواهی مطلق او از مباحث اساسی در فلسفه دین از گذشته تا کنون بوده است. از نگاه برخی فیلسوفان دین، لازمه قدرت مطلق خداوند، امکان ارتکاب افعال ضداخلاقی از جانب اوست که با خیرخواهی وی ناسازگار است؛ و لازمه خیرخواهی مطلق او عدم امکان افعال ضداخلاقی است که با قدرت مطلق وی ناسازگار ...
بیشتر
بحث در باب سازگاری یا ناسازگاری میان قدرت مطلق خداوند و خیرخواهی مطلق او از مباحث اساسی در فلسفه دین از گذشته تا کنون بوده است. از نگاه برخی فیلسوفان دین، لازمه قدرت مطلق خداوند، امکان ارتکاب افعال ضداخلاقی از جانب اوست که با خیرخواهی وی ناسازگار است؛ و لازمه خیرخواهی مطلق او عدم امکان افعال ضداخلاقی است که با قدرت مطلق وی ناسازگار است. نلسون پایک با ارائه سه معنا از «قدرت» تلاش میکند که ناسازگاری فوق را حل کند. وی معتقد است که خدا میتواند مرتکب عمل ضداخلاقی شود اما سرشت او چنان است که مانع از تحقق این امر میشود. به باور جاشوا هافمن، راه حل پایک مستلزم نفی ضرورت از خیرخواهی خداوند است. در پاسخ، پایک با پذیرش نفی ضرورت خیرخواهی از خداوند معتقد است که رفع ناسازگاری فوق راهحلی جز پیشنهاد وی ندارد. به نظر میرسد که میتوان با تفکیک ضرورت منطقی و ضرورت متافیزیکی ناظر به عنوان و یا شخص خداوند، از راه حل پایک دفاع کرد. عنوان خداوند در تمام جهانهای ممکن خیرخواه است، اما شخصی که خداست صرفا در جهان واقع خیرخواه است. از این رو وصف ضرورت برای خیرخواهی خداوند همچنان پابرجاست اما این ضرورت ناظر به شخص خداوند نیست تا محدودکننده قدرت مطلق او باشد.
محمد نجاتی؛ فاروق طولی؛ محسن محمودی؛ سید عباس تقوی
دوره 10، شماره 1 ، شهریور 1400، ، صفحه 137-157
چکیده
بیماری کرونا و پیامدهای آن را میتوان از زوایای مختلف مورد بررسی قرار داد. یکی از مهمترین پیامدهای فلسفی این بیماری در حوزۀ درد و رنجهای ناشی از آن است. دردها را میتوان هرگونه آزار و آلامی دانست که جسم انسان را آزار میدهد و رنجها نیز آزار و آلامی هستند که ابعاد غیر جسمی انسان را تحتتأثیر قرار میدهند. رنجها، گاهی ذاتی زندگی ...
بیشتر
بیماری کرونا و پیامدهای آن را میتوان از زوایای مختلف مورد بررسی قرار داد. یکی از مهمترین پیامدهای فلسفی این بیماری در حوزۀ درد و رنجهای ناشی از آن است. دردها را میتوان هرگونه آزار و آلامی دانست که جسم انسان را آزار میدهد و رنجها نیز آزار و آلامی هستند که ابعاد غیر جسمی انسان را تحتتأثیر قرار میدهند. رنجها، گاهی ذاتی زندگی انسان و ناشی از وجود انسان در این جهان هستند ـ رنجهای وجودی ـ که به دو قسم رنجهای روانشناختی و رنجهای فلسفی تفکیک میشوند. اگر شخص در مواجهه با رنجهای ذاتی خویش از ارائه پاسخ کارآمد ناتوان باشد آنگاه رنجهای نوع دوم یعنی رنجهای ماهوی بروز خواهند کرد.
روش تحقیق: پژوهش حاضر توصیفی است. با توصیف و تحلیل بنیادین محتوا، سعی در ارائۀ تبیین و تحلیلی نظاممند و منسجم از رابطۀ تأثیر و تأثر بین همهگیری کووید 19 و برخی درد و رنجهای ناشی از آن پرداخته است.
یافتهها: یافتههای مقالۀ حاضر نشان میدهد بیماری کرونا انواعی از دردهای خفیف و شدید و مزمن و غیرمزمن را در مبتلایان خود ایجاد کرده است. این بیماری در بسیاری از افراد مبتلا و حتی غیرمبتلا؛ اقسامی از رنجهای روانشناختی و فلسفی را باعث شده است. کووید 19 علاوهبر این، در برخی افراد دیگر نیز رنجهای ثانویه و ماهوی را نیز به وجود آورده است.
نتیجهگیری: همهگیری کووید 19 در دورۀ معاصر احتمالاً موجبات تغییرات رادیکالی خواهد شد. لزوم بازنگری در نگاه به روشهای علوم و افراط در علوم با روشهای تجربی (ساینتیسم) و همچنین جایگاه انسان در این جهان و درمقابل خداوند (اومانیسم) مهمترین این تغییرات محسوب میشوند.
فریده لازمی؛ ذوالفقار همتی
دوره 11، شماره 1 ، خرداد 1401، ، صفحه 141-166
چکیده
آیا هیوم میکوشید بشریت را به تمامه از یوغ دین و گرایشات دینی رها سازد؟ اغلب چنین میانگارند. مقالة حاضر ضمن بیان مناقشه-برانگیزبودن فرض رایج، میخواهد نشان دهد رویکرد هیوم نسبت به حضور دین در زندگی آدمی، لااقل در شکل حداقلی و ناگزیر آن، یک رویکرد خوشبینانه است. زیرا این فیلسوف، در درجة نخست، بلندپروازی برای تنزیة به تمامة ...
بیشتر
آیا هیوم میکوشید بشریت را به تمامه از یوغ دین و گرایشات دینی رها سازد؟ اغلب چنین میانگارند. مقالة حاضر ضمن بیان مناقشه-برانگیزبودن فرض رایج، میخواهد نشان دهد رویکرد هیوم نسبت به حضور دین در زندگی آدمی، لااقل در شکل حداقلی و ناگزیر آن، یک رویکرد خوشبینانه است. زیرا این فیلسوف، در درجة نخست، بلندپروازی برای تنزیة به تمامة بشریت از تمام اشکال دین را، به عنوان مثالی ناگوار از خیرهسری فلسفی، رها کرده است. ثانیاً، به رغم ملاحظات طبیعتگرایانة هیوم درخصوص منشاء و ریشههای دین تنها راه ما در برابر منشاء، علل و محرِّک دین نوعی سکوت و یا پذیرش منفعلانة آن نیست. دو فقرة متأخر چیزی است که ما از آن با عنوان خوشبینی معتدل هیوم نسبت به حضور دین در زندگی آدمی یاد کردهایم. *این مقاله از طرح پسادکتری دانشگاه تبریز با شماره قرارداد 940 به تاریخ 14/ 12/ 1400 و مصوبة هیأت رئیسه به شماره 43 و تاریخ 16/12/1400 استخراج گردیده است. مایل هستیم از دانشگاه تبریز به دلیل حمایت سازمانی آن در راه اندازی دوره پسادکتری تشکر بکنیم.
سیده راضیه یوسف زاده؛ عبدالله نصری
دوره 9، شماره 1 ، مرداد 1399، ، صفحه 139-176
چکیده
در نوشتار حاضر، دیدگاه استاد مطهری، فیلسوف و متکلّم مسلمان ایرانی و کارل یاسپرس، فیلسوف اگزیستانسیالیست آلمانی در باب «ایمان» را مورد بررسی قرار داده و تلاش میکنیم به اهمّ نکاتی که در این دو دیدگاه، قابل مطالعۀ تطبیقی هستند، بپردازیم. بدین منظور، ابتدا با روش توصیفی، اسنادی به گردآوری و تحلیل دیدگاه هریک از دو اندیشمند در ...
بیشتر
در نوشتار حاضر، دیدگاه استاد مطهری، فیلسوف و متکلّم مسلمان ایرانی و کارل یاسپرس، فیلسوف اگزیستانسیالیست آلمانی در باب «ایمان» را مورد بررسی قرار داده و تلاش میکنیم به اهمّ نکاتی که در این دو دیدگاه، قابل مطالعۀ تطبیقی هستند، بپردازیم. بدین منظور، ابتدا با روش توصیفی، اسنادی به گردآوری و تحلیل دیدگاه هریک از دو اندیشمند در باب مقولۀ ایمان پرداختیم و در این راستا تلاش کردیم در مطالعهای تطبیقی، آراء ایشان را در ذیل محورهای متناظر گرد آوریم. درنهایت، نقاط اشتراک و افتراق را برشمردیم. هر دو متفکر بر ضرورت ایمان تأکید میکنند. ایمان استاد مطهری، ایمان وحیانیِ مشتمل بر دو رکن «شناخت» و «تسلیم» است. عقل در کسب این ایمان از جایگاه ویژهای برخوردار است. مطهری، عمل را داخل در مفهوم ایمان نمیداند، امّا به لحاظ وجودی، به رابطۀ وثیقی میان این دو قائل است.ایمان، دارای مراتب بوده و حدّ اعلای آن،یقین است. ایمان یاسپرس، ایمان فلسفی است، چراکه او وحی مورد قبول ادیان را انکار میکند. ایمان از نظر یاسپرس، جزئی و تاریخی و از سنخ تجربۀ وجودی است. ایمان فلسفی گرچه غیرعقلانی نیست امّا فاقد یقین و قطعیت است. عبادات، مناسک و نیایشهای زبانی، در ایمان فلسفی، هیچ جایی ندارند.
زینب یوسفی؛ محمد علی اخگر؛ عباس احمدی سعدی
دوره 10، شماره 1 ، شهریور 1400، ، صفحه 159-179
چکیده
در این نوشتار، مسألهی کثرت و تنوع دینی در آراء جوادی آملی و پاسخ او به پرسشهای اصلی ذیل این مسأله مورد بررسی قرار میگیرد. هدف این پژوهش این است که با روش توصیفی – تحلیلی به گونهشناسی دیدگاه جوادی آملی در خصوص مسألهی تعدد ادیان پرداخته و اندراج پاسخهای او به سه پرسش اصلی مسالهی تعدد ادیان یعنی پرسش حقانیت، پرسش نجات و پرسش ...
بیشتر
در این نوشتار، مسألهی کثرت و تنوع دینی در آراء جوادی آملی و پاسخ او به پرسشهای اصلی ذیل این مسأله مورد بررسی قرار میگیرد. هدف این پژوهش این است که با روش توصیفی – تحلیلی به گونهشناسی دیدگاه جوادی آملی در خصوص مسألهی تعدد ادیان پرداخته و اندراج پاسخهای او به سه پرسش اصلی مسالهی تعدد ادیان یعنی پرسش حقانیت، پرسش نجات و پرسش تعامل پیروان ادیان، ذیل یکی از نظریات اصلی این مسأله معین گردد. در راستای دستیابی به این هدف، دیدگاه جوادی آملی در خصوص پرسش حقانیت بر اساس وحدت دین و فطرت، نقد نسبیت در فاعل و واقعیت و مسألهی صراط مورد واکاوی قرار گرفته و نشان داده میشود که جوادی آملی بیشتر موضعی انحصارگرایانه نسبت به حقانیت ادیان دارد. جوادی آملی در پاسخ به پرسش نجات با طرح مسائلی همچون هدایت و معذوریت، نگرشی شمولگرایانه را در پیش میگیرد. در پاسخ به نحوهی تعامل با پیروان سایر ادیان نیز، ایشان معتقد به همزیستی مسالمتآمیزِ متکی بر معیار و ملاک هستند همزیستیای که عملا متکی بر نگرش شمولگرایانه به تعدد و کثرت دینی قابل تحقق است.
امیرحسین خداپرست
دوره 11، شماره 1 ، خرداد 1401، ، صفحه 167-194
چکیده
مطابق استدلال اجماع عام، اینکه در طول تاریخ بشری افرادی چنین بسیار وجود خدا را تصدیق کردهاند نشاندهندهی آن است که خدایی در کار است. در فلسفهی باستان سیسرو و سنکا به این استدلال اشاره و آن را تأیید کردهاند. در این مقاله، دو خوانش از استدلال اجماع عام به دست میدهیم: خوانش مبتنی بر بهترین تبیین و خوانش اعتمادبنیاد. این هر دو خوانش ...
بیشتر
مطابق استدلال اجماع عام، اینکه در طول تاریخ بشری افرادی چنین بسیار وجود خدا را تصدیق کردهاند نشاندهندهی آن است که خدایی در کار است. در فلسفهی باستان سیسرو و سنکا به این استدلال اشاره و آن را تأیید کردهاند. در این مقاله، دو خوانش از استدلال اجماع عام به دست میدهیم: خوانش مبتنی بر بهترین تبیین و خوانش اعتمادبنیاد. این هر دو خوانش با این چالش مواجهاند که میتوان روایتی همطراز اما خداناباورانه از آنها را برای نفی وجود خدا عرضه کرد و نتیجه گرفت اینکه در طول تاریخ بشر افرادی چنین بسیار وجود خدا را نفی کردهاند نشاندهندهی آن است که خدایی در کار نیست. پس از طرح این چالش، آن را از منظر اختلافنظر دینی بازمینگریم و با در نظر داشتن همتایی معرفتی آنان، نتیجه میگیریم فارغ از انتقادهایی که تاکنون به هر دو خوانش استدلال اجماع عام وارد شده است، صِرفِ اختلافنظر دینی میتواند شاهدی مضاعف باشد بر اینکه هیچیک از روایتهای استدلال اجماع عام نمیتوانند نتیجهی خود را اثبات کنند. در پایان نشان میدهیم که گرچه ممکن است طرح استدلال اجماع عام در قالب گونهای تعدی عملگرایانه این استدلال را تقویت کند، پیمودن این مسیر دشواریهایی خاص خود دارد.
مسعود طوسی سعیدی
دوره 9، شماره 1 ، مرداد 1399، ، صفحه 177-195
چکیده
بررسی اعتبار معرفتشناختی درک عرفانی، بخشی از مباحث فلسفۀ دین معاصر را به خود اختصاص داده است. در این مقاله، نخست به سابقۀ تاریخی این مباحث اشاره میشود و پس از آن، ازطریق اشاره به چالش تبیینهای علمی از تجارب دینی و عرفانی، لزوم چرخش عقلگرایانه ـ هستیشناسانه به منظور بررسی اعتبار معرفتشناختی ادراکات عرفانی نشان داده میشود. ...
بیشتر
بررسی اعتبار معرفتشناختی درک عرفانی، بخشی از مباحث فلسفۀ دین معاصر را به خود اختصاص داده است. در این مقاله، نخست به سابقۀ تاریخی این مباحث اشاره میشود و پس از آن، ازطریق اشاره به چالش تبیینهای علمی از تجارب دینی و عرفانی، لزوم چرخش عقلگرایانه ـ هستیشناسانه به منظور بررسی اعتبار معرفتشناختی ادراکات عرفانی نشان داده میشود. درادامه، طی سه بخش، دیدگاههای علّامه طباطبایی در سه حوزۀ «جایگاه درک عرفانی در معرفتشناسی دینی»، «هستیشناسی ادراک و اعتبار» و «معیار اعتبار درک عرفانی و سیر انفسی» تقریر میشود. درنهایت، بر مبنای دیدگاههای علّامه طباطبایی در این سه حوزه، دفاع عقلگرایانه ـ هستیشناسانۀ وی از اعتبار معرفتشناختی درک عرفانی از طریق سیر انفسی، صورتبندی میشود.
امیر راستین طرقی؛ وحیده فخار نوغانی
دوره 10، شماره 1 ، شهریور 1400، ، صفحه 181-200
چکیده
سخن گفتن از زندگی پس از مرگ برای انسان زمانی خردپذیر است که انسانِ پس از مرگ با فرد دنیایی وحدت شخصی و اینهمانی وجود داشته باشند. از سوی دیگر، چون هویت انسان در دنیا همراه با حیثیتی جسمانی است(یا بر اساس دیدگاههای مادهگرایانه، اساساً هویتی جسمانی است)، تبیین استمرار حیات پس از مرگ و رستاخیز انسان، در گرو حضور بعد جسمانی او و به ...
بیشتر
سخن گفتن از زندگی پس از مرگ برای انسان زمانی خردپذیر است که انسانِ پس از مرگ با فرد دنیایی وحدت شخصی و اینهمانی وجود داشته باشند. از سوی دیگر، چون هویت انسان در دنیا همراه با حیثیتی جسمانی است(یا بر اساس دیدگاههای مادهگرایانه، اساساً هویتی جسمانی است)، تبیین استمرار حیات پس از مرگ و رستاخیز انسان، در گرو حضور بعد جسمانی او و به عبارتی وامدار تبیین نوعی رستاخیز جسمانی است. آموزههای ادیان الهی نیز بر چنین رستاخیزی تأکید دارند. نوشتار حاضر، بر اساس روش گزارشی-تحلیلی، ضمن مروری بر مهمترین روایتهای الهیدانان مسیحی از تبیین اینهمانی شخصی انسان در جهان پسین و نقدهای فیلسوفان دین بر این دیدگاهها، بر آن است تا بر اساس خوانشی ویژه از برخی مبانی حکمت متعالیه و سخنان صدرالمتألهین، به معرفی و تببین نظریهای متفاوت از اینهمانی شخصی بپردازد. به نظر میرسد نظریه پیوستار وجودی و اینهمانی شخصی انسان بر مبنای اشتداد وجودی بدن، ضمن مصونیت از عمده اشکالات مربوط به سایر مدلها، از ظرفیتها و مزایای بیشتری نیز برخوردار است.
طیبه شاددل؛ منصور ایمانپور؛ حسین اترک
دوره 9، شماره 1 ، مرداد 1399، ، صفحه 197-220
چکیده
سرمدیت بهمعنای «حیات نامحدود مستمر فرازمانی» در الهیات فلسفی کلاسیک، یکی از اوصافی است که خداوند به آن متصف میشود؛ لکن برخی فیلسوفان به دلیل عدم انسجامی که در آن بهنظر میرسد، از این تعبیر فاصله گرفتهاند و قید «فرازمانی» را نامعقول دانستهاند. سوئینبرن نیز از این قید اجتناب کرده و معتقد است اگر سرمدیت ...
بیشتر
سرمدیت بهمعنای «حیات نامحدود مستمر فرازمانی» در الهیات فلسفی کلاسیک، یکی از اوصافی است که خداوند به آن متصف میشود؛ لکن برخی فیلسوفان به دلیل عدم انسجامی که در آن بهنظر میرسد، از این تعبیر فاصله گرفتهاند و قید «فرازمانی» را نامعقول دانستهاند. سوئینبرن نیز از این قید اجتناب کرده و معتقد است اگر سرمدیت خداوند بهنحو فرازمانی تعبیر شود، مستلزم تالیهای فاسدی نظیر عدم امکان ارتباط خداوند با زمان، ناسازگاری با متن مقدس، همزمانی پدیدههای زمانیِ متقدم و متأخر، ناسازگاری با مقولههای دینی مانند عفو و بخشش، مجازات و پاداش میشود. سوئینبرن جهت انسجام خداباوری کلاسیک، از سرمدیت فرازمانی به سرمدیت زمانمند گذر میکند. با بررسی دلایل وی، میتوان گفت: نخست آنکه سوئینبرن بیش از حدّ به ظاهر متن مقدس توجه کرده و بهعنوان متنگرا، ظاهر شده است. درباب ارتباط خداوند فرازمان با زمان نیز میتوان راهحلهایی دیگری مانند؛ جعلِ وجود زمانمند (رویکرد صدرایی) اندیشید. درباب همزمانی پدیدههای زمانی مختلف نیز میتوان گفت پدیدههای زمانی، حقیقتشان بهنحو بسیط نزد خداوند حاضر است، نه وجود فیزیکیشان؛ لذا حضور آنها نزد خداوند منجر به همزمانی پدیدههای متفاوت نمیشود. همچنین نقدهای سوئینبرن بر استدلالهای طرفداران فرازمانیبودن خداوند موجه بهنظر نمیرسد. درنتیجه، باید گفت سرمدیت زمانمند سوئینبرن، تقریر موجّهی جهت تبیین سرمدیت خداوند بهنظر نمیرسد.
سیدامیررضا مزاری
دوره 10، شماره 1 ، شهریور 1400، ، صفحه 201-217
چکیده
یکی از مهمترین مسائل جدی در فلسفه ،چگونگی مواجهه انسان با مرگ است.متفکران بسیاری از دیرباز نسبت به مساله مرگ در خلال تجارب زیسته مواجهه خود را تقریر کردند.برخی نگاه تراژیک و برخی نگاه کمیک را در زیست و نوع تفکر خویش برگزیدند.در عین حال اگر مرگ از زیست انسان حذف شود ،نامیرایی و ملال مساله بغرنجی است که زیست انسان را فرا می گیرد.تجارب ...
بیشتر
یکی از مهمترین مسائل جدی در فلسفه ،چگونگی مواجهه انسان با مرگ است.متفکران بسیاری از دیرباز نسبت به مساله مرگ در خلال تجارب زیسته مواجهه خود را تقریر کردند.برخی نگاه تراژیک و برخی نگاه کمیک را در زیست و نوع تفکر خویش برگزیدند.در عین حال اگر مرگ از زیست انسان حذف شود ،نامیرایی و ملال مساله بغرنجی است که زیست انسان را فرا می گیرد.تجارب زیسته انسان حاوی یک ویژگی ذاتی روایی هستند. روایت یک فرم ادبی صرف نیست ،بلکه قابلیت سامان دهی به تجارب بی شکل و بی زمان انسان را دارد.روایت حاوی توان قاب گیری رخدادهای معنادار را در زیست انسان در بهترین شکل است.در این پژوهش نشان خواهیم داد که روایت چیست و سپس نسبت روایت با تجربه را تقریر می کنیم.در ادامه پس از توصیف کوتاه از مساله مرگ و شکنندگی زیست انسان ،امکانهای روایت را در مقابله با مساله مرگ و شکنندگی زندگی با ذکر مثالهای ارائه خواهیم نمود.
حمیده حاجی محمد حسین طهرانی؛ امیرعباس علیزمانی
دوره 9، شماره 1 ، مرداد 1399، ، صفحه 221-244
چکیده
پس از طرح برهان اختفای الهی توسط شلنبرگ، بسیاری از متألهان و اندیشمندان با روشهای گوناگون به نقد این برهان پرداختهاند. شلنبرگ در استدلال خویش با تمرکز بر صفات خدای ادیان توحیدی بهویژه صفت عشق، پنهان بودن خدا را قرینهای برای الحاد معرفی میکند و معتقد است خدای عاشق هرگز روا نمیدارد که بندگانش با ناباوری سرزنشناپذیر ...
بیشتر
پس از طرح برهان اختفای الهی توسط شلنبرگ، بسیاری از متألهان و اندیشمندان با روشهای گوناگون به نقد این برهان پرداختهاند. شلنبرگ در استدلال خویش با تمرکز بر صفات خدای ادیان توحیدی بهویژه صفت عشق، پنهان بودن خدا را قرینهای برای الحاد معرفی میکند و معتقد است خدای عاشق هرگز روا نمیدارد که بندگانش با ناباوری سرزنشناپذیر دست و پنجه نرم کنند. مایکل موری، با استفاده از تئودیسۀ مبتنی بر اختیار که در توجیه شرور اخلاقی مطرح شده است در کنار تئودیسۀ مجازات الهی آگوستینی، تئودیسهای به نام اجبار را ارائه کرده و با توجه به لزوم پرورش اخلاقی روح، به نقد برهان اختفاء الهی میپردازد. در این تئودیسه، نتیجۀ آشکارگی خداوند، مخدوش کردن اختیار آزاد انسان به لحاظ اخلاقی، و تحمیل و اجبار بشر برای انتخاب و انجام اعمال اخلاقی، و سلب قابلیت انسان برای پرورش روح است. در این نوشتار، ابتدا به بیان استدلال شلنبرگ دربارۀ خفای الهی پرداخته و سپس نقدهای مایکل موری را بررسی خواهیم کرد.
محمد نژادایران؛ روژان حسام قاضی
دوره 9، شماره 1 ، مرداد 1399، ، صفحه 245-263
چکیده
انجیل شیطان آنتوان لاوی یکی از مهمترین و تاثیرگذارترین کتابهایی است که در میان جریانهای مختلف شیطانپرستی در آمریکا منتشر شده است.این کتاب دارای ایدههای افراطی در به چالش کشیدن بسیاری از هنجارهای متداول اخلاقی و مذهبی جامعه آمریکا، و همچنین ترویج ایدههای انسانگرایانه با محوریت آزادیهای رادیکال اخلاقی و اجتماعی در راستای ...
بیشتر
انجیل شیطان آنتوان لاوی یکی از مهمترین و تاثیرگذارترین کتابهایی است که در میان جریانهای مختلف شیطانپرستی در آمریکا منتشر شده است.این کتاب دارای ایدههای افراطی در به چالش کشیدن بسیاری از هنجارهای متداول اخلاقی و مذهبی جامعه آمریکا، و همچنین ترویج ایدههای انسانگرایانه با محوریت آزادیهای رادیکال اخلاقی و اجتماعی در راستای تقویت میل و غریزه انسانی و نفی سلطهپذیری اخلاقی است. بیشک این کتاب با تاثیرپذیری از سنتهای فکری مدرن و پستمدرن نوشته شده و میتوان تاثیر بسیاری از ایدههای هنجارستیز و ضدمذهبی را در این مشاهده کرد؛ اما تاثیر تفکرات انتقادی نیچه به اخلاق مسیحی و فرهنگ اروپایی و همچنین ترویج ایده ابرانسان به عنوان آفریننده ارزشهای زندگی و ستایش هنجارستیزی و سلطهناپذیری وی توسط نیچه را میتوان به خوبی در انجیل شیطان لاوی مشاهده کرد. لاوی با استفاده از ایده مرگ خدای نیچه که منادی پایان سیطره اخلاق مسیحی بر اروپا بود و همچنین نقدهای نیچه به نیست انگاری مسیحی، و با الهام از انگاره دیونیزیوسی نیچه مفهوم شیطان را در تقابل با مفهوم خدا در فرهنگ دینی و به عنوان سمبل آزادیخواهی و هنجارستیزی در راستای ستایش میل و غریزه طبیعی و جسمانی انسانها به کار میگیرد و تلاش میکند تا با ستایش ارزش زندگی نفی و تحقیر غرایز انسانی در اخلاق مسیحی را به چالش بکشد.
آیسودا هاشم پور؛ علی محمد ساجدی
دوره 9، شماره 2 ، آذر 1399، ، صفحه 1-17
چکیده
یکی از احکام مهم مسئله وجود در هستیشناسی، مسئله تشکیک در وجود است که بطور خاص در فلسفه ملاصدرا مطرح و مختصات آن روشن شده است. لکن به نظر میرسد با تفطن در آرای پیشینیان نیز بتوان شالودهی این مسئله را پیگیری نمود. نوشتار حاضر با روش توصیفی- تحلیلی، دلالتهای براهین اثبات خداوند در فلسفه ابنسینا بر مسئله تشکیک خاصی وجود که ...
بیشتر
یکی از احکام مهم مسئله وجود در هستیشناسی، مسئله تشکیک در وجود است که بطور خاص در فلسفه ملاصدرا مطرح و مختصات آن روشن شده است. لکن به نظر میرسد با تفطن در آرای پیشینیان نیز بتوان شالودهی این مسئله را پیگیری نمود. نوشتار حاضر با روش توصیفی- تحلیلی، دلالتهای براهین اثبات خداوند در فلسفه ابنسینا بر مسئله تشکیک خاصی وجود که نوع غالب آن در تشکیک طولی وجود مطرح شده را مورد بررسی و ارزیابی قرار میدهد. مطابق نتایج این جستار اگرچه مسئله اصالت وجود یا ماهیت در فلسفه ابنسینا فاقد جایگاه مشخص است، اما براهین اثبات خداوند نزد وی با تفکری کاملاً وجودی ایراد شده است؛ چنانکه سه رکن اصلی مسئله تشکیک در وجود یعنی «وحدت در وجود»، «کثرت در وجود» و «عینیت وحدت و کثرت در وجود»- که خود مستلزم وحدتی فراگیر و کثرت شمول است-، از براهین اثبات خداوند نزد ابنسینا و مبانی هر یک از براهین، قابل استنباط میباشد.
حسن عباسی حسین آبادی
دوره 8، شماره 2 ، اسفند 1398، ، صفحه 1-18
چکیده
بحث از مفهوم خدا با بررسی صفات خدا و نسبت آن با ذات و وجود خداوند بهدست میآید. هریک از فلاسفۀ پیش از افلوطین، بنا بر مبانی خود این مسئله را بررسی کردهاند. پرسش ما این است که مفهوم خدا در انئادها و اثولوجیا چگونه تبیین میشوند؟ چقدر با هم همپوشانی دارند؟ و چه تفاوتی دارند؟ آیا میتوان آندو را یکی دانست و یک تبیین برای هردو ارائه ...
بیشتر
بحث از مفهوم خدا با بررسی صفات خدا و نسبت آن با ذات و وجود خداوند بهدست میآید. هریک از فلاسفۀ پیش از افلوطین، بنا بر مبانی خود این مسئله را بررسی کردهاند. پرسش ما این است که مفهوم خدا در انئادها و اثولوجیا چگونه تبیین میشوند؟ چقدر با هم همپوشانی دارند؟ و چه تفاوتی دارند؟ آیا میتوان آندو را یکی دانست و یک تبیین برای هردو ارائه داد؟ مفهوم خدا در انئادها و اثولوجیا یکی نیست؛ گاه با هم در یک راستا هستند و گاه در تضاد و تقابلند. کتاب اثولوجیا در مسئلۀ «خدا» رویکردی ارسطویی دارد و از وجود، علیت و فعل محض سخن میگوید اما در انئادها، خدا «واحد» و «فراوجود» است. ذکر تمثیلهای خورشید، آتش و نور در انئادها بیشتر یادآور افلاطون و متأثر از اوست. در این مقاله باید ابتدا بدانیم مراد از «وجود» در انئادها و اثولوجیا چیست؟ سپس، شاخصههای دیگر خداوند در انئادها و اثولوجیا را بررسی میکنیم تا به فهمی مناسب از مسئلۀ خدا و همچنین، مفهوم خدا در اندیشۀ افلوطین برسیم.