عبدالله حسینی اسکندیان؛ قربانعلی کریم زاده قراملکی؛ عباس عباس زاده
دوره 11، شماره 2 ، اسفند 1401، صفحه 1-27
چکیده
مسئله شر به سبب چالشهای الحادی که دربارهی وجود خدا و اوصاف مطلق او میآفریند، از قدیمالایام اساس بسیاری از شبهات ملحدان را شکل میدهد. آگوستین قدیس که نقش بیبدیلی در حیات اندیشه مسیحی داشته، در تئودیسه خود سعینموده تا از خداباوری و عقاید مسیحی در رهیافت مسئله درد و رنج دفاع نماید. آموزهها و عقاید مسیحی همچون گناه اولیه، ...
بیشتر
مسئله شر به سبب چالشهای الحادی که دربارهی وجود خدا و اوصاف مطلق او میآفریند، از قدیمالایام اساس بسیاری از شبهات ملحدان را شکل میدهد. آگوستین قدیس که نقش بیبدیلی در حیات اندیشه مسیحی داشته، در تئودیسه خود سعینموده تا از خداباوری و عقاید مسیحی در رهیافت مسئله درد و رنج دفاع نماید. آموزهها و عقاید مسیحی همچون گناه اولیه، هبوط، فیض الهی و غیره، اساس تئودیسه آگوستین را شکل میدهند. در این مقاله با روش توصیفی- تحلیلی به تبیین اصول تئودیسه آگوستینی، تحلیل این تئودیسه و نقد آن براساس کلام شیعی پرداخته میشود. عدم تأثیر گناه اولیه در اکتساب خیرات و انجام شرور، تبیین ناصحیح از رابطه شرور با عالم ماده، تبیین ناصحیح از عامل تحقق شرور طبیعی و غیره، مواردی هستند که براساس مبانی کلامی شیعه، تئودیسه آگوستینی را به چالش کشانیده و نواقص آن را آشکار میسازد.
مریم آقامحمدرضا؛ محمد جواد رضایی ره؛ حمیدرضا آیت اللهی
دوره 11، شماره 2 ، اسفند 1401، صفحه 29-55
چکیده
فاعلیت الهی از دیدگاه الهی دانان پویشی، فعالیت خدا در جهان و تاثیر گذاری او بر موجودات است. آنان برای پاسخگویی به مسائل فلسفی وکلامی در این موضوع، در تحلیل فاعلیت الهی در نظام عالم، تغییر را بهتر از ثبات دانسته و فلسفه خود را مبتنی بر تحول و پویش متقابل و ارگانیک همه موجودات میدانند. موجودات با داشتن دو بعد اصلی و تبعی، در عین داشتن ...
بیشتر
فاعلیت الهی از دیدگاه الهی دانان پویشی، فعالیت خدا در جهان و تاثیر گذاری او بر موجودات است. آنان برای پاسخگویی به مسائل فلسفی وکلامی در این موضوع، در تحلیل فاعلیت الهی در نظام عالم، تغییر را بهتر از ثبات دانسته و فلسفه خود را مبتنی بر تحول و پویش متقابل و ارگانیک همه موجودات میدانند. موجودات با داشتن دو بعد اصلی و تبعی، در عین داشتن روابط متقابل با یکدیگر، فردیت خود را حفظ کرده و دارای خلاقیت هستند. لذا خداوند نیز به عنوان یکی از موجودات این عالم که در عرض موجودات دیگر قرار دارد، در ذات تبعی اش متغیر است و رابطه اثر گذاری و اثر پذیری میان خداوند و موجودات عالم، منجر به حلول خداوند در جهان میشود. حال برای حفظ فاعلیت و خلاقیت و خود آفرینی موجودات دیگر در کنار فاعلیت الهی، علم پیشین و قدرت مطلق الهی نفی شده و خداوند خالق موجودات نیست بلکه صرفا دارای خلاقیت است. علی رغم وجود ناسازگاری درونی در دیدگاه این مکتب، ملاصدرا بر مبنای اصول فلسفی خود، نظریه الهی دانان پویشی در زمینه فاعلیت الهی را منافی وجوب ذاتی و بساطت ذات خداوند دانسته و با فاعل بالتجلی دانستن خداوند، در عین حفظ تعالی ذات الهی، فاعلیت او را در همه ابعاد موجودات اثبات، و زمینه پاسخگویی به اشکالات کلامی در حوزه فاعلیت الهی را فراهم میآورد.
سمیه خادمی؛ زینب شریعت نیا
دوره 11، شماره 2 ، اسفند 1401، صفحه 57-81
چکیده
ادیان الهی و مکاتب روان شناسی، به "رویا" و آنچه در خواب دیده می شود، توجه ویژه داشته اند و با دیدگاه و بیان خاص خود، به تبیین علت به وجود آمدن رویا، و تحلیل آن، پرداخته اند. با توجه به اینکه محیالدین ابن عربی یکی از عارفان پرآوزاه مسلمان است، برآن شدیم تا با روش توصیفی ـ تحلیلی به تبیین رویکرد فراطبیعت گرایانه او در مسئله "رویا" و "زبان ...
بیشتر
ادیان الهی و مکاتب روان شناسی، به "رویا" و آنچه در خواب دیده می شود، توجه ویژه داشته اند و با دیدگاه و بیان خاص خود، به تبیین علت به وجود آمدن رویا، و تحلیل آن، پرداخته اند. با توجه به اینکه محیالدین ابن عربی یکی از عارفان پرآوزاه مسلمان است، برآن شدیم تا با روش توصیفی ـ تحلیلی به تبیین رویکرد فراطبیعت گرایانه او در مسئله "رویا" و "زبان رویا" و مقایسۀ آن با نگرش طبیعت گرایانه اریک فروم، روان شناس اجتماعی مکتب فرانکفورت بپردازیم. یافته های پژوهش نشان می دهد که ابن عربی "رویا" را یکی از مظاهر ناخودآگاه آدمی در ارتباط با دنیای" فراواقعی" بر می شمارد که ریشه در عالم غیر محسوس و غیر مادی دارد. عالمی که معانی و حقایق، صورت جسمانی به خود گرفته اند و منتقل کننده مضامینی هستند که ابن عربی آن را ذیل کلان مفهوم "زبان نمادین " صورتبندی کرده است. این در حالی است که اریک فروم بر اهمیت اتصال و ارتباط رویاها و ضمیر ناخودآگاه فرد با طبیعت تأکید دارد. وی رویاها را پدیده ای مربوط به روان، کاملا معتبر، دلالت گر و با معنی می داند که در آن، تجربیات ناخودآگاه به صورت نمادها و نشانه هایی از نیازها و تمایلات نهان فرد مشاهده می شود که ذیل مفهوم "زبان سمبولیک" به تبیین آن می پردازد.
اردلان زمانی؛ محمد محمد رضایی
دوره 11، شماره 2 ، اسفند 1401، صفحه 83-102
چکیده
در عرفان ابنعربی وحدت وجود پررنگترین نقش را دارد و بدون درک درستی از آن نمیتوان دیگر اندیشههای او را دریافت. در این میان، یکی از مهمترین پرسشها پرسش از نسبت وجود حقیقی یا آفریدگار با عالم و آفریدگان است. از دیدگاه وحدت وجود برمیآید که پاسخش به این پرسش چنین باشد که وجود حقیقی و عالم با هم وحدت دارند. از سوی دیگر، در عرفان ابنعربی ...
بیشتر
در عرفان ابنعربی وحدت وجود پررنگترین نقش را دارد و بدون درک درستی از آن نمیتوان دیگر اندیشههای او را دریافت. در این میان، یکی از مهمترین پرسشها پرسش از نسبت وجود حقیقی یا آفریدگار با عالم و آفریدگان است. از دیدگاه وحدت وجود برمیآید که پاسخش به این پرسش چنین باشد که وجود حقیقی و عالم با هم وحدت دارند. از سوی دیگر، در عرفان ابنعربی از غیریت میان وجود حقیقی و عالم نیز بسیار سخن رفته است؛ وحدت از وجهی است و غیریت از وجهی دیگر. این بیان دوگانه این پرسش را مطرح میسازد که آیا عالم وجود حقیقی دارد یا اینکه توهم محض است؟ این تناقضنمایی است که در عرفان نظری همواره اذهان را به خود مشغول کرده است. در این نوشته استدلال میشود که اگر عالم به معنای چیزهایی که هستند باشد چون نمیتوان عالم را توهم دانست و وجود را از آن سلب کرد و هم نمیتوان وجود عالم را در بیانی تناقضگونه پذیرفت و هم رد کرد و همچنین نمیتوان بهشیوهای تشکیکی بهرهای کمتر و ضعیفتر برای وجود عالم در نظر گرفت، تنها پاسخی که میماند پذیرش وجود داشتن عالم است. نتیجه این پژوهش از این قرار است که عالم از منظر وجودشناسی وجود حقیقی دارد ولی از منظر معرفتشناختی ما درگیر با گونهای از توهم هستیم. خود اصطلاح عالم در عرفان بیشتر سویه معرفتشناختی دارد. بنا بر این دیدگاه همه ساختار وجودشناسی عرفان نظری و حضرات و عوالم گوناگون نیز با وضعیت معرفتشناختی و شهودی انسان تبیین میپذیرد.
طاهره باغستانی؛ هادی وکیلی؛ نعیمه پورمحمدی؛ سید حسین سید موسوی
دوره 11، شماره 2 ، اسفند 1401، صفحه 103-138
چکیده
مسئله وقوع شر در نظام آفرینش از جمله مسائلی است که همواره ذهن متفکران جهان را به خود معطوف ساخته است. در فلسفة دین معاصر، از سه تقریر منطقی، قرینهای و اگزیستانسی برای تبیین مسئلة شر یاد میشود و پاسخ به این سه دسته تقریر از مسئله، بهترتیب در قالب دفاعیه، تئودیسه، و معنا-تسلابخشی صورت گرفته است. در این مقاله دیدگاه محییالدین ابنعربی، ...
بیشتر
مسئله وقوع شر در نظام آفرینش از جمله مسائلی است که همواره ذهن متفکران جهان را به خود معطوف ساخته است. در فلسفة دین معاصر، از سه تقریر منطقی، قرینهای و اگزیستانسی برای تبیین مسئلة شر یاد میشود و پاسخ به این سه دسته تقریر از مسئله، بهترتیب در قالب دفاعیه، تئودیسه، و معنا-تسلابخشی صورت گرفته است. در این مقاله دیدگاه محییالدین ابنعربی، نمایندة عرفان نظری و مؤسس مکتب اکبری را که از مشرب خاص عرفانی خود، به مسئلة شر پاسخ داده است مورد توجه قرار داده و پاسخهای او را در قالب دفاعیهها و تئودیسهها تقریر کردهایم. پاسخهای ابنعربی به مسئلة شر را بهطورعمده در قالب دفاعیههایی مانند موهومیبودن شر، عدمیبودن شر و نسبیبودن شر، و تئودیسههایی نظیر تئودیسة جبران، تئودیسة اختیار، تئوریسة بهترین جهان ممکن، تئودیسة پرورش روح، و تئودیسة خلوص، تئودیسة فرآیند، تئودیسة چلیپایی میتوان صورتبندی کرد.
امیرمحمد دوازده امامی زاده؛ عبدالرسول کشفی
دوره 11، شماره 2 ، اسفند 1401، صفحه 139-168
چکیده
تأمل پیرامون مسئلة شر و ارتباط آن با خداباوری از موضوعات فلسفیای است که در طول تاریخ مورد بحث و گفتوگو بودهاست. از جمله اندیشمندانی که در دوران معاصر به این مسئله پرداخته، بروس رایشنباخ است. وی در پاسخ به برهان احتمالاتی شر، علاوه بر تبیین دقیق شرور اخلاقی، توضیحی جامع پیرامون چرایی شرور طبیعی مطرح ساخته که با عنوان «تئودیسة ...
بیشتر
تأمل پیرامون مسئلة شر و ارتباط آن با خداباوری از موضوعات فلسفیای است که در طول تاریخ مورد بحث و گفتوگو بودهاست. از جمله اندیشمندانی که در دوران معاصر به این مسئله پرداخته، بروس رایشنباخ است. وی در پاسخ به برهان احتمالاتی شر، علاوه بر تبیین دقیق شرور اخلاقی، توضیحی جامع پیرامون چرایی شرور طبیعی مطرح ساخته که با عنوان «تئودیسة قوانین طبیعی» شناخته شدهاست. بر مبنای این تئودیسه، شرور طبیعی لازمة قانونمندی جهان طبیعی است و قانونمندی نیز شرط ضروری تحقق فاعل-های مختار است. اشکالِ مهمی که به این تئودیسه وارد شده آن است که میتوان جهانی را با قوانین یا شرایط متفاوت تصور کرد به گونهای که فاقد شرور طبیعی، و یا، دستکم، مشتمل بر شرور طبیعی کمتری نسبت به جهان واقع باشد. پیشفرض اساسیِ این اشکال، اعتبارِ استنتاج «امکان» از «تصورپذیری» است که در فلسفة تحلیلی معاصر مورد تدقیق قرار گرفتهاست. به عنوان نمونه، دیوید چالمرز به صورت تفصیلی با بررسی انحای گوناگون تصورپذیری، این استنتاج را جز در شرایطی خاص نمیپذیرد. هدف این مقاله، بازخوانی دقیقتر تئودیسة قوانین طبیعی رایشنباخ با استفاده از نظریة چالمرز دربارة استلزام تصورپذیری-امکان است. در نتیجه، با تضعیف اشکال تصورپذیری جهان بدون شر این تئودیسه تقویت گشتهاست.
محمد مهدی فلاح؛ علی اصغر مصلح
دوره 11، شماره 2 ، اسفند 1401، صفحه 169-202
چکیده
نیهیلیسم در زندگی انسان معاصر در نظر و عمل، به شدت مطرح است. هرچند پیش از آنکه نیچه این اصطلاح را در کانون توجه قرار داد، بیشتر نیهیلیسم را در منظری تاریخیتمدنی میفهمیدند، با تأملات هایدگر این اصطلاح بهگونهای فلسفی مورد توجه قرار گرفت و نحوۀ به فهم در آمدن «نیستی» در نسبت با پرسش از هستی بهعنوان امکانی برای مواجهه ...
بیشتر
نیهیلیسم در زندگی انسان معاصر در نظر و عمل، به شدت مطرح است. هرچند پیش از آنکه نیچه این اصطلاح را در کانون توجه قرار داد، بیشتر نیهیلیسم را در منظری تاریخیتمدنی میفهمیدند، با تأملات هایدگر این اصطلاح بهگونهای فلسفی مورد توجه قرار گرفت و نحوۀ به فهم در آمدن «نیستی» در نسبت با پرسش از هستی بهعنوان امکانی برای مواجهه با آن در نظر گرفته شد. بر اساس این تحلیل، مجالی برای مشارکت سنّتهای دیگری نیز فراهم آمد؛ تا امکانات خود را برای بهفهم درآوردن نیستی، و به تبع آن مواجهه با نیهیلیسم، به اشتراک گذارند. نحوۀ مشارکت پارهای از این سنّتها توسط متفکرانی که با این تحلیل همدل بودهاند مورد پژوهش قرار گرفته است. در این مقاله، در ابتدا تلاش میشود تلقی حکمت متعالیه از مسئلۀ «عدم» صورتبندی شود و بررسی شود که آیا در این زمینه امکانات بالقوهای برای مواجهه با نیهیلیسم وجود دارد یا نه. در ادامه تلاش خواهیم کرد نشان دهیم که با استمداد از پژوهشهای تطبیقی متفکرانی مثل هانری کربن و توشیهیکو ایزوتسو، مفهوم لابشرط مقسمی بهنحوی میتواند بهعنوان اصطلاحی در نظر گرفته شود که امکاناتی را در اختیار حکمت متعالیه برای «درگذشتن» (و نه فراگذشتن) از نیهیلیسم میگذارد. نشان خواهیم داد که با عنایت به این امکانات، و دیگر امکاناتی که در سنّت عرفانی برجسته است، میتوان از مواجهه با نیهیلیسم از منظر حکمت متعالیه سخن به میان آورد.
امیر راستین طرقی؛ وحیده فخار نوغانی
دوره 11، شماره 2 ، اسفند 1401
چکیده
از جمله رویکردهای بررسی مفهوم دعا در الهیات، رویکرد معرفتشناختی دعا است که در آن امکان باور به استجابت دعا مورد تامل قرار گرفته است. از منظر برخی از فیلسوفان دین مانند دیویسون، اطمینان و یقین به استجابت دعا امکانپذیر نیست چرا که علل گوناگونی به جز دعای بندگان در وقوع یک پدیده ممکن است موثر باشد. علاوه بر این پوشیده بودن انگیزه خداوند ...
بیشتر
از جمله رویکردهای بررسی مفهوم دعا در الهیات، رویکرد معرفتشناختی دعا است که در آن امکان باور به استجابت دعا مورد تامل قرار گرفته است. از منظر برخی از فیلسوفان دین مانند دیویسون، اطمینان و یقین به استجابت دعا امکانپذیر نیست چرا که علل گوناگونی به جز دعای بندگان در وقوع یک پدیده ممکن است موثر باشد. علاوه بر این پوشیده بودن انگیزه خداوند از تحقق واقعه مورد نظر، احتمال وصول به این یقین را ضعیفتر میسازد. در مقابل برخی از الهیدانان مانند چوی وصول به این یقین را با توجه به شواهد مقارن با وقوع پدیده مورد نظر امکانپذیر میدانند. در نوشتار حاضر از رهگذر مطالعه تطبیقی دیدگاه دیویسون و چوی و بررسی دلایل هر کدام تلاش شده است تا تحلیلی از یقین مطلوب در ساحت الهیات دعا مطرح شود. استدلال از راه بهترین تبیین به واسطه شواهد موجود و نیز وجود برخی از شواهد و مویدات درون دینی به مثابه تضمین معرفتی استجابت دعا، میتواند فرضیه استجابت دعا به واسطه دعای بندگان را تقویت کند.
علیرضا اسماعیلی؛ نعیمه پورمحمدی؛ منیره سید مظهری
دوره 11، شماره 2 ، اسفند 1401
چکیده
«علوم شناختی دین» حوزهای جدید از علوم شناختی است که در دهه ۱۹۹۰ میلادی و زمانی که گروهی از پژوهشگران علوم شناختی معطوف به پروژههایی در باب دین شدند، شکل گرفت. سه پرسش بنیادی این حوزه در کلیترین حالت عبارتند از: ۱. ایدههای دینی چگونه در مغز ما بازنمایانده میشود؟ ۲. ایدههای دینی چگونه کسب میشود؟ و ۳.کدام اعمال این ایدهها ...
بیشتر
«علوم شناختی دین» حوزهای جدید از علوم شناختی است که در دهه ۱۹۹۰ میلادی و زمانی که گروهی از پژوهشگران علوم شناختی معطوف به پروژههایی در باب دین شدند، شکل گرفت. سه پرسش بنیادی این حوزه در کلیترین حالت عبارتند از: ۱. ایدههای دینی چگونه در مغز ما بازنمایانده میشود؟ ۲. ایدههای دینی چگونه کسب میشود؟ و ۳.کدام اعمال این ایدهها را نهادینه میکند؟ اغلب دانشمندان علوم شناختی دین باورها و رفتارهای دینی را محصول فرعی قوای شناختی ذهن انسان میدادند. «علوم اعصاب شناختی دین»، به عنوان زیر شاخه ای از علوم شناختی دین، درصدد است تا با روش های تصویربرداری مغز، همبسته های عصبی باورها، عواطف، اعمال و تجربههای دینی را شناسایی کند. ما در این مقاله در مرحله اول «دو رویکرد اصلی در علوم اعصاب شناختی دین» را که شامل رویکرد «فعالیت ناکارآمد مغز» و رویکرد «برونداد طبیعی سیستم عصبی مغز» است معرفی میکنیم. در مرحله دوم به «مدلهای متنوع تبیین تجربه دینی» در علوم اعصاب شناختی میپردازیم. این مدلها شامل «کلاهخود خدا»، «حالات تغییریافته آگاهی»، «واکنش عصب-فیزیولوژیکی آرامش»، «فرایند عصب شناختی-فرهنگی»، «استخدام همه مناطق مغزی»، «منطقه شناخت اجتماعی مغز» و «ترکیب مدل کدگذاری پیش بینی سلسله مراتبی (HPC) و مدل کاهش دهنده پیچیدگی فراطبیعی (CDMS) است. در مرحله سوم، نشان میدهیم که ورود علوم اعصاب شناختی به تبیین تجربه دینی با محدودیتها و چالشهایی مواجه است که لازم است برطرف شود. این چهار چالش عبارتند از: «تنوع و پیچیدگی مفهومی»، «خصوصی بودن امر ذهنی»، «چالش معناشناختی»، و «چالش هستیشناختی».