مهدی خادمی
دوره 1، شماره 1 ، اردیبهشت 1391، ، صفحه 51-77
چکیده
تبیین رابطة عقل و ایمان یکی از مهمترین دغدغههای کرکگور و ملاصدراست. مهمترین ویژگی ایمان نزد کرکگور ماهیت ضد عقلی یا پارادوکسیکالبودن آن است. در این تفکر، فرد هرگز نمیتواند با تفکر عقلانی و توسل به شواهد تاریخی به ایمان دست یابد. حیات ایمانی نزد کرکگور، اساساً، همان حیات در درون مسیحیت است و همین ایمان مسیحی است که آن را در برابر ...
بیشتر
تبیین رابطة عقل و ایمان یکی از مهمترین دغدغههای کرکگور و ملاصدراست. مهمترین ویژگی ایمان نزد کرکگور ماهیت ضد عقلی یا پارادوکسیکالبودن آن است. در این تفکر، فرد هرگز نمیتواند با تفکر عقلانی و توسل به شواهد تاریخی به ایمان دست یابد. حیات ایمانی نزد کرکگور، اساساً، همان حیات در درون مسیحیت است و همین ایمان مسیحی است که آن را در برابر تمام منازعات نظری حفظ میکند.از طرف دیگر ملاصدرا معتقد است که ایمان گرچه امری مربوط به قلب است، منحصر به معرفت کشفی نیست؛ بلکه معرفت خدا با دلیل و برهان، یعنی اعتقادی که از طریق عقل نظری حاصل شود، میتواند ایمان قلبی محسوب شود. بهعبارت دیگر، تمامی کوشش وی بر این متمرکز است که میان عقل و ایمان یا عرفان و برهان آشتی برقرار کند.
روحاله رمضانی
دوره 1، شماره 2 ، آبان 1391، ، صفحه 51-97
چکیده
بخش عمدهای از معرفتشناسیِ دینیِ معاصر را بحثهای پیرامون اعتبار یا عدم اعتبار دلیلگرایی تشکیل میدهد. بهطور کلی، در معرفتشناسیِ معاصر گرایشی به رد دلیلگرایی دیده میشود از این جهت که گفته میشود این دیدگاه معیاری بیش از حد سختگیرانه برای توجیه وضع میکند. در معرفتشناسیِ دینی مهمترین واکنش نسبت به دلیلگرایی ...
بیشتر
بخش عمدهای از معرفتشناسیِ دینیِ معاصر را بحثهای پیرامون اعتبار یا عدم اعتبار دلیلگرایی تشکیل میدهد. بهطور کلی، در معرفتشناسیِ معاصر گرایشی به رد دلیلگرایی دیده میشود از این جهت که گفته میشود این دیدگاه معیاری بیش از حد سختگیرانه برای توجیه وضع میکند. در معرفتشناسیِ دینی مهمترین واکنش نسبت به دلیلگرایی را میتوان در معرفتشناسیِ بهساخته دید که با مبنایی شمردن برخی باورهای دینی داشتن دلیل کافی را برای آنها ضروری نمیداند و بدینسان دلیلگرایی را در زمینهی باورهای دینی رد میکند.در این نوشتار استدلال خواهد شد که: 1. دیدگاهی که باورهای دینی را مبنایی میشمارد نمیتواند به شیوة خردپذیری ایراد خودسرانگی را پاسخ گوید؛ درنتیجه، 2. مبنایی دانستن یک باور دینی به این معنا که یک باور مبنایی در کنار باورهای مبناییِ دیگر است قابلدفاع نیست؛ و 3. باورهای دینی را میتوان در معنایی دیگر مبنایی دانست: در معنای مبنایی برای کل دعویِ شناخت و نزدیک شدن به حقیقت (رد شکاکیّت بنیادین).
امیرعباس علیزمانی؛ بتول زرکنده
دوره 3، شماره 2 ، آبان 1393، ، صفحه 53-72
چکیده
فیلسوف دین معاصر، ویلیام لئونارد رو، با تلفیق سه قرائت ممکن از شرور قرینهای، برهانی الحادی را بر اساس شر طرح کرده است. ادعای او این است که شرور بسیاری در جهان واقع رخ میدهند که اگر خدای ادیان ابراهیمی وجود میداشت میتوانست بی آنکه خیر برتری از دست برود یا ضرورت تجویز شری بهمراتب فاجعهبارتر پیش آید از آن جلوگیری کند. او در ...
بیشتر
فیلسوف دین معاصر، ویلیام لئونارد رو، با تلفیق سه قرائت ممکن از شرور قرینهای، برهانی الحادی را بر اساس شر طرح کرده است. ادعای او این است که شرور بسیاری در جهان واقع رخ میدهند که اگر خدای ادیان ابراهیمی وجود میداشت میتوانست بی آنکه خیر برتری از دست برود یا ضرورت تجویز شری بهمراتب فاجعهبارتر پیش آید از آن جلوگیری کند. او در تقریرهای متأخر خود اینگونه شرور را که ما نمیتوانیم خداوند را به فرض وجود، برای تجویز آن توجیه کنیم شرور بیوجه مینامد. در دهههای اخیر، بسیاری از فیلسوفان دین کوشیدهاند مصادیقی ارائه دهند تا برهان فوق را به اثبات برسانند؛ یکی از این مصادیق مسئلة اختفای الهی است که نخستینبار جان ال. شلنبرگ آن را به صورت برهانی الحادی علیه خداباوری اقامه کرد. ادعای شلنبرگ آن بود که دستکم برخی از انسانها هستند که برای سرسپردگیشان به خداوند در طول زندگی خود صادقانه، صمیمانه و مجدانه میکوشند تا قرینه یا نشانهای از وجود او را بیابند؛ اما خداوند با آشکارنساختن خود و اختفای نشانههای وجود و حضورش، این امکان را از ایشان سلب میکند. اگر او وجود دارد و رستگاری فقط به واسطة ایمان به او میسر باشد، خداوند با اختفای خویش این رستگاری و خیر جاودان را از بندهاش سلب کرده است. به باور شلنبرگ، اگر خداوند وجود داشته باشد هیچ توجیهی برای سلب سعادت و رستگاری بندهاش نداشته است. اما پرسش این است که آیا اختفای الهی میتواند به مثابة مصداقی از شرور تلقی شود؟ و آیا بهراستی برای اختفای خداوند توجیهی متصور نیست؟ اگرچه میتوان اختفای خداوند را در صورت برهان شر بیوجه رو گنجاند و برهانی بهظاهر معتبر فراهم آورد، بهنظر میرسد که این استدلال به عنوان یک برهانِ به لحاظ صوری شبهقیاسی، و نه حتی صورتاً قیاسی، بسیار شکننده است. آزادی اختیار و فاصلۀ معرفتی میتواند پاسخی در برابر برهان اختفای الهی به مثابة مصداقی از شر بیوجه فراهم سازد.
حسین اجتهادیان؛ رسول رسولی پور
دوره 7، شماره 2 ، آبان 1397، ، صفحه 55-80
چکیده
تبیین فعل الهی یا نحوة تعامل خداوند با جهان و درک آن در بستر فلسفه و علم مدرن یکی از مسائل مهم و پرمناقشة فلسفة دین معاصر بوده است. بعد از نوآوریهای فیزیک جدید در قرن بیستم بعضی از متفکران مدعی شدند بر خلاف فیزیک کلاسیک که در آن قوانین فیزیکی محدودکنندة فعل خداوند تلقی میشدند، در فیزیک جدید، مفاهیمی چون عدم قطعیت میتواند فعل ...
بیشتر
تبیین فعل الهی یا نحوة تعامل خداوند با جهان و درک آن در بستر فلسفه و علم مدرن یکی از مسائل مهم و پرمناقشة فلسفة دین معاصر بوده است. بعد از نوآوریهای فیزیک جدید در قرن بیستم بعضی از متفکران مدعی شدند بر خلاف فیزیک کلاسیک که در آن قوانین فیزیکی محدودکنندة فعل خداوند تلقی میشدند، در فیزیک جدید، مفاهیمی چون عدم قطعیت میتواند فعل مداخلهآمیز خداوند در جهان طبیعت را توجیه و تبیین کنند. اما از آنجا که مکانیک کوانتم رایج دارای متافیزیک روشنی نبود، منجر به پارهای معضلات هستیشناسانه شد و بنابراین تفسیرهای متفاوتی از آن ارائه شد که هر یک برای الهیدانان راهحل متفاوتی را برای تبیین فعل الهی در جهان پیشنهاد میکرد. در این مقاله نشان میدهیم تفسیر دیوید بوم با ارائۀ ایدههایی مانند نظم مستتر، جنبش همگانی، کلنگری و عنصر اطلاعات در ماده، ظرفیت متافیزیکی مناسبی برای تبیین فعل الهی فراهم میکند.
معصومه سالاری راد؛ رضا اکبری؛ محمدحسین مهدوی نژاد؛ علیرضا اژدر
دوره 4، شماره 1 ، اردیبهشت 1394، ، صفحه 57-76
چکیده
از میان سه طریق سنتی مورد ادعای استیور در باب زبان دینی، رویکرد فخر رازی به زبان دینی را میتوان در حیطة طریق سلبی جای داد؛ زیرا دیدگاه وی در زمینة اثبات و شناخت ذات خداوند و معناشناسی برخی از اسما، اوصاف و افعال الهی بر روش سلبی متکی است. از آنجا که یکی از لوازم رویکرد سلبی به زبان دینی، بیانناپذیری آن است این مسئله در رویکرد رازی ...
بیشتر
از میان سه طریق سنتی مورد ادعای استیور در باب زبان دینی، رویکرد فخر رازی به زبان دینی را میتوان در حیطة طریق سلبی جای داد؛ زیرا دیدگاه وی در زمینة اثبات و شناخت ذات خداوند و معناشناسی برخی از اسما، اوصاف و افعال الهی بر روش سلبی متکی است. از آنجا که یکی از لوازم رویکرد سلبی به زبان دینی، بیانناپذیری آن است این مسئله در رویکرد رازی آنجا نمایان میشود که در حیطة خداشناسی و معناشناسی برخی اسما و اوصاف الهی از قبیل اسم جلالة الله، اسمای مضمر، اسم قدوس، رؤیت خداوند، سمع و بصر و برخی از افعال الهی، بر روش عرفانی و شیوة قرآن تأکید میکند و از معرفت شهودی سخن میگوید. لذا در این قلمرو عقل انسان قادر به شناخت برخی از علوم و اسرار الهی نیست؛ حتی اگر از طریق مجاهده و مکاشفه نیز ادراک حاصل شود زبان قادر به بیان و توصیف این اسرار و احوال نیست. در این مقاله سعی میشود تا مواضع فخر رازی در این زمینه با تأکید بر مبانی زبانشناختی و معرفتشناختی آن تحلیل و تبیین شود.
قربان علمی؛ محمدحسین محمدپور
دوره 2، شماره 2 ، خرداد 1392، ، صفحه 59-79
چکیده
بررسی نحوة مواجهة ناگارجونه با مسئلة خدا و شناخت او نشان میدهد که توسل به دیدگاههای الاهیاتیای چون خداباوری، الحاد، لاادریگرایی، و وحدت وجود نمیتواند برداشت درستی از دیدگاه مکتب مادهیمیکه در باب وجود خداوند را فراروی ما نهد. ناگارجونه در پی آن است با تحلیلی نقادانه به سراغ تصوری برود که عامة مردم از مفهوم خدای شخصی دارند. ...
بیشتر
بررسی نحوة مواجهة ناگارجونه با مسئلة خدا و شناخت او نشان میدهد که توسل به دیدگاههای الاهیاتیای چون خداباوری، الحاد، لاادریگرایی، و وحدت وجود نمیتواند برداشت درستی از دیدگاه مکتب مادهیمیکه در باب وجود خداوند را فراروی ما نهد. ناگارجونه در پی آن است با تحلیلی نقادانه به سراغ تصوری برود که عامة مردم از مفهوم خدای شخصی دارند. این مقاله میکوشد براهین ناگارجونه را به شیوة فلسفة دین نظاممند کند و در اختیار خوانندگان قرار دهد. رویکرد حقیقی مکتب مادهیمیکه به وجود خداوند برخلاف آنچه مرسوم شده نه رویکردی توحیدی است و نه رویکردی الحادی؛ توحیدی نیست، چون این مکتب نمیگوید «خدا وجود دارد» و الحادی هم نیست، زیرا از گزارة «خدا وجود ندارد» نیز دفاع نمیکند و هر دو را غیر عقلانی میداند. این رویکرد توجه محققان اندیشههای مکتب مادهیمیکه را در گذشته به خود جلب نکرده و امید است که این جستار بتواند فهم بهتری از تلقی مکتب بودایی مادهیمیکه در باب مسئلة وجود خداوند به دست بدهد.
نسرین سراجی پور؛ عبد الرسول کشفی؛ رضا اکبری
دوره 2، شماره 3 ، آبان 1392، ، صفحه 59-79
چکیده
در میان متفکرانی که به جاودانگی نفس همراه با بدن قائلاند، یعنی دوگانهانگاران، دو دیدگاه وجود دارد؛ دیدگاه برانگیختگی و دیدگاه بدن جدید. بر اساس دیدگاه برانگیختگی نفس باقی است و با بدن دنیوی مجدداً در آخرت برانگیخته میشود. بر مبنای دیدگاه بدن جدید انسان موجودی دوبعدی و واجد جسم و نفس است. نفس غیر مادی، جاودانه و حافظ اینهمانی ...
بیشتر
در میان متفکرانی که به جاودانگی نفس همراه با بدن قائلاند، یعنی دوگانهانگاران، دو دیدگاه وجود دارد؛ دیدگاه برانگیختگی و دیدگاه بدن جدید. بر اساس دیدگاه برانگیختگی نفس باقی است و با بدن دنیوی مجدداً در آخرت برانگیخته میشود. بر مبنای دیدگاه بدن جدید انسان موجودی دوبعدی و واجد جسم و نفس است. نفس غیر مادی، جاودانه و حافظ اینهمانی شخصیت انسان است و تفاوتی نمیکند که تداوم زندگی اخروی نفس با همین بدن دنیایی یا با بدنی دیگر باشد. غزالی و سویینبرن هر دو به دیدگاه بدن جدید معتقدند. شباهت اساسی دیدگاه دو متفکر، پذیرش اصول و مبانی نظریة بدن جدید است. اما تفاوتهای آنان در این است که از نظر غزالی جاودانگی نفس ذاتی است و تداوم حیات نفس بدون بدن ممکن است، اما خداوند میتواند فعالیت نفس را متوقف کند او در تمام این مباحث خود را ملتزم به شرع میداند. در حالی که از نظر سویینبرن جاودانگی نفس به ارادة الهی است و نفس بدون مغز قادر به هیچگونه فعالیتی نیست، البته خدا میتواند نفس را بدون بدن فعال کند.
حسین رستمی جلیلیان
دوره 2، شماره 4 ، دی 1392، ، صفحه 61-80
چکیده
این مقاله در پی شرح و بررسی درسگفتار هیدگر تحت عنوان اینهمانی و تفاوت دربارة فلسفة هگل است. در این بررسی کوشیده شده است تا درک و فهم هیدگر دربارة مؤلفههای اصلی تفکر هگل در باب «مسئلة اینهمانی و تفاوت»، اصل اینهمانی، و تقوم وجودشناختی ـ الهیاتی متافیزیک نزد هگل، و نسبت بین متافیزیک دورة جدید و نیستانگاری حاصل از آن بیان ...
بیشتر
این مقاله در پی شرح و بررسی درسگفتار هیدگر تحت عنوان اینهمانی و تفاوت دربارة فلسفة هگل است. در این بررسی کوشیده شده است تا درک و فهم هیدگر دربارة مؤلفههای اصلی تفکر هگل در باب «مسئلة اینهمانی و تفاوت»، اصل اینهمانی، و تقوم وجودشناختی ـ الهیاتی متافیزیک نزد هگل، و نسبت بین متافیزیک دورة جدید و نیستانگاری حاصل از آن بیان شود. از نظر هیدگر، متافیزیک هگل، انتو ـ تئوـ لوژیک یا به عبارتی وجودشناختی ـ الهیاتی است و اصل اینهمانی در تفکر او مطلقاً به صورت روح ظاهر میشود و نیستانگاری دورة جدید نیز حاصل این نحوة نگرش او در باب متافیزیک است؛ اما هیدگر خود درصدد است که مسئلة اینهمانی و تفاوت را با تفکر موسوم به حدوث حل و فصل کند. در پایان نتیجه گرفته میشود که الگوی هیدگر در باب اینهمانی و تفاوت نیز نمیتواند تمامی تعارضات مربوطه را کاملاً برطرف کند. البته تفکر او در باب ظهور «تام و خالص وجود» نویدبخش ظهور افقی است که حق یا هستی به وجه لابشرط خود تجلی میکند که یگانه راه نجات ما از فروبستگی ساحت قدس است.
علی صادقی؛ رضا اکبری
دوره 8، شماره 2 ، اسفند 1398، ، صفحه 63-85
چکیده
مفهوم «بیمعنا» در تراکتاتوس و سایر آثار منسوب به دورة اول فکری ویتگنشتاین، همچون یادداشتها و سخنرانی دربارة اخلاق، مفهومی محوری است که تفاسیر مختلفی از آن ارائه شده است. تفسیر سنتی (یا متافیزیکی) یکی از باسابقهترین تفاسیر این مفهوم است که پیتر هکر، الیزابت آنسکوم، هانسـیوهان گلاک ارائه کردهاند؛ بر اساس این تفسیر، ...
بیشتر
مفهوم «بیمعنا» در تراکتاتوس و سایر آثار منسوب به دورة اول فکری ویتگنشتاین، همچون یادداشتها و سخنرانی دربارة اخلاق، مفهومی محوری است که تفاسیر مختلفی از آن ارائه شده است. تفسیر سنتی (یا متافیزیکی) یکی از باسابقهترین تفاسیر این مفهوم است که پیتر هکر، الیزابت آنسکوم، هانسـیوهان گلاک ارائه کردهاند؛ بر اساس این تفسیر، ویتگنشتاین به دستهای از حقایق «بیانناپذیر» قائل است. بر اساس این تفسیر و بر مبنای این نوع از حقایق، خوانشی از ویتگنشتاین شکل گرفته که او را در امتداد سنت الهیات سلبی قرار میدهد. در این مقاله، ابتدا این تفسیر سنتی از فلسفة ویتگنشتاین اول تبیین میگردد، سپس به ارتباطی که برخی شارحان بین ویتگنشتاین اول و سنت الهیات سلبی برقرار کردهاند، پرداخته میشود و در پایان، ضمن بیان چند ملاحظة انتقادی، روشن میگردد که علیرغم وجود برخی شباهتهای اولیه، فلسفة متقدم ویتگنشتاین نهتنها سنخیتی با الهیات سلبی ندارد بلکه میتواند کاملاً در برابر آن قرار گیرد.
تهامه انصاریان؛ نرگس نظرنژاد
دوره 6، شماره 1 ، اردیبهشت 1396، ، صفحه 65-88
چکیده
نانسی مورفی، فیلسوف و متأله معاصر آمریکایی کوشیده است تا با استفاده از فیزیک کوانتوم، تبیین جدیدی از فاعلیت خداوند در عالم ارائه کند. به اعتقاد وی، هر نظریهای که در باب فاعلیت خداوند در جهان مطرح میشود، در صورتی پذیرفتنی است که با علم و الهیات سازگار باشد. مورفی برای تبیین دیدگاه خود در باب عملکرد خداوند در جهان از «علیت پایین ...
بیشتر
نانسی مورفی، فیلسوف و متأله معاصر آمریکایی کوشیده است تا با استفاده از فیزیک کوانتوم، تبیین جدیدی از فاعلیت خداوند در عالم ارائه کند. به اعتقاد وی، هر نظریهای که در باب فاعلیت خداوند در جهان مطرح میشود، در صورتی پذیرفتنی است که با علم و الهیات سازگار باشد. مورفی برای تبیین دیدگاه خود در باب عملکرد خداوند در جهان از «علیت پایین به بالا» بهره میبرد. او خداوند را متغیر پنهان در سطح کوانتومی میداند. در نتیجه، با استفاده از عدم تعینی که در این سطح وجود دارد، فاعلیت خداوند را توضیح میدهد. از نظر مورفی هیچ رویداد تصادفیای در سطح کوانتومی وجود ندارد و هنگام رخداد فعل الهی، قوانین طبیعت نقض نمیشوند. در مقالۀ حاضر، پس از تلاش برای ارائة تبیین دقیقی از دیدگاه نانسی مورفی، نقدهای واردشده بر دیدگاه او طرح و بررسی شدهاند
عبداله صلواتی؛ عین اله خادمی؛ لیلا پوراکبر
دوره 7، شماره 1 ، اردیبهشت 1397، ، صفحه 67-90
چکیده
مسئلة محوری مقالة حاضر بررسی و تحلیل تکثر معنای زندگی از دیدگاه ملاصدر است. نگارندگان در این مقاله با استفاده از مبانی ملاصدرا در سه ساحت معرفتشناختی، هستیشناختی و انسانشناختی به تحلیل و تبیین تکثر معنای زندگی پرداختهاند. در این جستار، در ساحت معرفتشناختی با تکیه بر دو نگرش ثبوتی و اثباتی ملاصدرا نسبت به زندگی، تکثر معنای ...
بیشتر
مسئلة محوری مقالة حاضر بررسی و تحلیل تکثر معنای زندگی از دیدگاه ملاصدر است. نگارندگان در این مقاله با استفاده از مبانی ملاصدرا در سه ساحت معرفتشناختی، هستیشناختی و انسانشناختی به تحلیل و تبیین تکثر معنای زندگی پرداختهاند. در این جستار، در ساحت معرفتشناختی با تکیه بر دو نگرش ثبوتی و اثباتی ملاصدرا نسبت به زندگی، تکثر معنای زندگی را تحلیل خواهیم کرد. در بعد هستیشناختی با استفاده از دو نظام نظام وحدت تشکیکی و وحدت شخصی وجود، در قالب ظهور متفاوت اسمائی و تکثر ظهورات با استفاده از مؤلفههای چون خداوند، دین و عشق به حقتعالی، به تحلیل تکثر معنای زندگی میپردازیم. در ساحت انسانشناختی نیز با استمداد از تبیین کثرت نوعی انسان در دو نظام وحدت تشکیکی و وحدت شخصی وجود، این مسأله را واکاوی خواهیم کرد.
سکینه محمدپور؛ امیرعباس علیزمانی
دوره 5، شماره 2 ، آبان 1395، ، صفحه 67-85
چکیده
سنتی برای وجود خداوند را اصلاً قانعکننده نمییابند. آنچه ممکن است بدتر از آن باشد، این است که بعضی از مردم با خلوص نیت در جستوجوی خداوند هستند، اما او را نمییابند و ناچار میشوند با احساس ناخشنودی و دلسردی، این جستوجو را رها کنند. «خفای الهی» نامی است که فلاسفه بر این پدیده نهادهاند. جان شلنبرگ، فیلسوف معاصر، معتقد ...
بیشتر
سنتی برای وجود خداوند را اصلاً قانعکننده نمییابند. آنچه ممکن است بدتر از آن باشد، این است که بعضی از مردم با خلوص نیت در جستوجوی خداوند هستند، اما او را نمییابند و ناچار میشوند با احساس ناخشنودی و دلسردی، این جستوجو را رها کنند. «خفای الهی» نامی است که فلاسفه بر این پدیده نهادهاند. جان شلنبرگ، فیلسوف معاصر، معتقد است که خفای الهی، الحاد را توجیه میکند. پل موزر فیلسوف تحلیلی معاصر، برعکس جان شلنبرگ، نهتنها معتقد نیست که خفای الهی، الحاد را توجیه میکند بلکه اساساً از نظر او خفا ویژگی لازم و ضروری مثبت خدای یهودی-مسیحی است. ما در این مقاله به بررسی و مقایسة دیدگاهها و دلایل این دو فیلسوف معاصر دربارة مسئلة خفای الهی میپردازیم و اعتبار برهان خفای الهی در توجیه الحاد را با توجه به نظرات این دو فیلسوف مورد بررسی قرار میدهیم. نتایجی که از بررسیهای انجامشده در این مقاله بهدست میآید از این قرارند که اولاً برخلاف دیدگاه موزر مسئلة خفای الهی نیازمند توجیه و استدلال به طور کلی است؛ ثانیاً استدلال شلنبرگ بر مبنای خفای الهی از سوی خداباوران قابل پاسخگویی است و نمیتواند الحاد را توجیه کنند.
محسن عباس نژاد
دوره 4، شماره 2 ، آبان 1394، ، صفحه 67-85
چکیده
میرزامهدی اصفهانی در حوزة مشهد مؤسس مکتبی بود که بعدها به مکتب تفکیک معروف شد. محمدرضا حکیمی اولینبار واژة تفکیک را برای این نحلة فکری پیشنهاد کرد. به اعتقاد وی مکتب تفکیک جهانبینیای است که مفاهیم و علوم بشریای مانند فلسفه را از معارف ناب الهی برگرفته از کتاب و سنت تفکیک میکند. آنها معتقدند نباید هیچگونه ناخالصی را در فهم ...
بیشتر
میرزامهدی اصفهانی در حوزة مشهد مؤسس مکتبی بود که بعدها به مکتب تفکیک معروف شد. محمدرضا حکیمی اولینبار واژة تفکیک را برای این نحلة فکری پیشنهاد کرد. به اعتقاد وی مکتب تفکیک جهانبینیای است که مفاهیم و علوم بشریای مانند فلسفه را از معارف ناب الهی برگرفته از کتاب و سنت تفکیک میکند. آنها معتقدند نباید هیچگونه ناخالصی را در فهم معارف دینی راه داد. ازاینرو بهشدت مخالف بهکارگیری عقل به شیوة فلاسفه در دفاع و تبیین آموزههای دینیاند؛ چراکه دین را در استفاده از روشهای عقلانی خودکفا میپندارند و شأن دین را برتر از آن میدانند که برای تبیین آن به معارف بیرونی همچون معارف یونانی و هندی روی آورد. در این مقاله بررسی خواهیم کرد که آیا فهم دین بدون هیچ پیشدانستهای ممکن است؟ سپس با استفاده از یافتههای دانش هرمنوتیک نشان خواهیم داد که همواره فهم در هر دانشی ازجمله معارف دینی با پیشدانستهها آغاز میشود و در گفتوگوی با متن این پیشفرضها در فرایندی حلقوی تعدیل میشوند. ازاینرو لازم است تا در دانش یا دانشهایی این پیشدانستهها ابتدا بررسی شوند. این علوم نیز منابع خود را از هر سرزمین که لازم باشد بهدست میآورند و تفاوتی میان هند و عربستان در آنها نیست. گرچه ممکن است همین دانشها نیز در تعامل با معرفت دینی دچار تغییر و تحول اساسی شوند. سپس این موضوع را بررسی کردهایم که در دانشهایی همچون فلسفه که مرز مشترکی با معارف دینی پیدا میکنند آیا میتوان از تجربیات فکری بشر در دانشهای مذکور به منظور فهم بهتر گزارههای مشترک در دین بهره برد؟ بعد از آن، به دلایل بررسیهای تطبیقی میان دانشهای بشری و معارف دینی پرداختهایم. در این میان مخالفتنکردن امامان معصوم (ع) با علوم وارداتی را بررسی و از این رهگذر دلایل وامگیری متفکران اسلامی از نظامهای عقلانی بیرونی ازجمله فلسفه را بررسی و نشان دادهایم که ماهیت دین بهگونهای است که بررسیهای تطبیقی را ترغیب میکند.
جهانگیر مسعودی؛ فائزه طلوع برکاتی
دوره 3، شماره 1 ، اردیبهشت 1393، ، صفحه 67-95
چکیده
نظریههای کلامی عمدتاً در مبانی فلسفی پیشین ریشه دارند و برای نقد آنها میتوان ریشههای آنها را کاوید و نقد کرد. از این رو در این مقاله، ریشههای فلسفی نظریة بسط تجربة نبوی بررسی و تحلیل شده است تا زمینة نقد نظریة مزبور فراهمتر شود. در این تحلیل، از مبانی فلسفی عبدالکریم سروش در طرح نظریة بسط تجربة نبوی پرده برداشته شده و نشان ...
بیشتر
نظریههای کلامی عمدتاً در مبانی فلسفی پیشین ریشه دارند و برای نقد آنها میتوان ریشههای آنها را کاوید و نقد کرد. از این رو در این مقاله، ریشههای فلسفی نظریة بسط تجربة نبوی بررسی و تحلیل شده است تا زمینة نقد نظریة مزبور فراهمتر شود. در این تحلیل، از مبانی فلسفی عبدالکریم سروش در طرح نظریة بسط تجربة نبوی پرده برداشته شده و نشان داده شده که نظریة یادشده بسیار وامدار رویکرد سوبژکتیویستی کانت و پوپر، بازیهای زبانی ویتگنشتاین و هرمنوتیک فلسفی گادامر است.
قدرت الله قربانی
دوره 2، شماره 1 ، فروردین 1392، ، صفحه 67-86
چکیده
اهمیت پرسش از هستی خدا و تأثیرات گستردة آن در کلیت زندگی انسان، باعث تلاش فیلسوفان و متکلمان برای ارائة برهانی عقلانی در این خصوص شده است که براهین متنوعی چون برهانهای وجودی، فطرت، حدوث، حرکت، نظم، اخلاقی، و جهانشناختی از این جملهاند و از قرون گذشته تاکنون با تعابیر و تفاسیر گوناگونی ارائه شده و میشوند. در این میان، برهان جهانشناختی، ...
بیشتر
اهمیت پرسش از هستی خدا و تأثیرات گستردة آن در کلیت زندگی انسان، باعث تلاش فیلسوفان و متکلمان برای ارائة برهانی عقلانی در این خصوص شده است که براهین متنوعی چون برهانهای وجودی، فطرت، حدوث، حرکت، نظم، اخلاقی، و جهانشناختی از این جملهاند و از قرون گذشته تاکنون با تعابیر و تفاسیر گوناگونی ارائه شده و میشوند. در این میان، برهان جهانشناختی، از جهات چندی دارای اهمیت است که باعث مهمترشدن آن و تقربش به نوعی برهان عقلانی و جهانشمول شده است: 1. در سنت فلسفی غربی و اسلامی، این برهان در مقایسه با دیگر براهین، از جانب فیلسوفان و متکلمان بیشتری مورد استفاده واقع شده و تنوع بیشتری از تقریرها را به خود اختصاص داده است؛ 2. این برهان دارای خصوصیات مشترک دینی، کلامی، و فلسفی است، لذا اکثر متکلمین با استفاده از روشهای فلسفی و کلامی آن را بهکار بردهاند؛ 3. این برهان از فهم عقلانی نسبتاً عمومی آغاز کرده و اصول واقعیت هستی و علیت و وابستگی علت به معلول را محور استدلال خود قرار داده، که آن با تعابیر گوناگون برای اکثریت مردم قابل فهم است؛ 4. در این برهان از وجود معلول و وابستگی آن، وجود علت که در نهایت خداست، استفاده شده، یعنی سیر عقلانی از معلول به علت، که محور روش استدلالی این برهان است بسیار مناسبتر از سیر از علت به معلول است؛ 5. عدم وابستگی این برهان به براهین دیگر، در حالی که برخی از آنها، چون برهان نظم، حرکت، و حدوث صرفاً با پذیرش برخی از مقدمات این برهان قابل استفاده هستند؛ 6. استفاده از حداقل اصول، چون پذیرش واقعیت و اصل علیت برای اثبات خدا و یگانگی او در این برهان؛ 7. مطابقت محتوا و مفاد این برهان، یعنی وابستگی و نیازمندی موجودات در این جهان و حاکمیت اصل علیت با واقعیتهای خارجی در تحلیل عقلانی. در این مقاله ضمن نگاهی کوتاه به اهمیت برخی تقریرهای برهان در سنت فلسفی غرب و اسلام، تلاش میشود ویژگیهای عقلانی آن در موارد مذکور بررسی و تحلیل شوند
محمد سعیدی مهر
دوره 1، شماره 2 ، آبان 1391، ، صفحه 69-88
چکیده
یکی از مباحث مهم در فلسفۀ دین معاصر غربی، مبحث ازلیت خداوند است. ازلیت خداوند در فلسفۀ یونان و قرون وسطی، عمدتاً تفسیری فرازمانی داشت که بر اساس آن خداوند موجودی غیر زمانمند است و برای او درنظرگرفتن آغاز و انجام زمانی بیمعناست. در نظر پارهای از فیلسوفان عصر جدید، صفت ازلیت خداوند رنگ و بویی زمانمند مییابد و به این معنا تفسیر ...
بیشتر
یکی از مباحث مهم در فلسفۀ دین معاصر غربی، مبحث ازلیت خداوند است. ازلیت خداوند در فلسفۀ یونان و قرون وسطی، عمدتاً تفسیری فرازمانی داشت که بر اساس آن خداوند موجودی غیر زمانمند است و برای او درنظرگرفتن آغاز و انجام زمانی بیمعناست. در نظر پارهای از فیلسوفان عصر جدید، صفت ازلیت خداوند رنگ و بویی زمانمند مییابد و به این معنا تفسیر میشود که خدا در همۀ زمانها بوده است و خواهد بود. با تأثیرگرفتن از این پیشینة تاریخی، ازلیت خداوند در فلسفۀ دین معاصر، دو تفسیر متفاوت داشته است که به زمانیگرایی (تفسیر زمانمند از ازلیت) و ازلیگرایی (تفسیر فرازمانی از ازلیت) معروفاند. بهنظر میرسد که میتوان با تأمل در سرشت زمان و لوازم آن و نیز ژرفکاوی در پارهای از دیگر صفات خداوند، همچون تغییرناپذیری، ادلهای را بر ادلۀ ازلیگرایی سامان داد. همچنین، ایرادات وارد بر این تفسیر، همچون ایراد عدم انسجام مفهومیِ «موجود غیر زمانمند» یا ایراد مبتنیبر زمانمندبودن همۀ رخدادها، قابل پاسخگوییاند. با این حال، معقولیت ازلیگرایی در گرو امکان ارائۀ تفسیری معقول از ارتباط موجود فرازمان با جهان زمانمند است.
راحله بطلانی اصفهانی؛ جعفر شانظری؛ مجید صادقی حسن آبادی
دوره 6، شماره 2 ، بهمن 1396، ، صفحه 71-96
چکیده
یکی از کارکردهای اساسی فلسفة ملاصدرا تفسیر عقلانی معارف الهی و تبیین فلسفی جایگاه انسان در دایرة هستی است که علاوه بر اینکه میتواند چشمانداز روشنی از نتایج و دستاوردهای حکمت متعالیه حاصل کند، زمینة بازسازی مدلی آنتولوژیک مبتنی بر اصول هستیشناختی صدرایی را در جهت فهم سازوارگی وحی و انسان فراهم میسازد. به همین دلیل نوشتار ...
بیشتر
یکی از کارکردهای اساسی فلسفة ملاصدرا تفسیر عقلانی معارف الهی و تبیین فلسفی جایگاه انسان در دایرة هستی است که علاوه بر اینکه میتواند چشمانداز روشنی از نتایج و دستاوردهای حکمت متعالیه حاصل کند، زمینة بازسازی مدلی آنتولوژیک مبتنی بر اصول هستیشناختی صدرایی را در جهت فهم سازوارگی وحی و انسان فراهم میسازد. به همین دلیل نوشتار حاضر بر آن است که سازوارگی وحی و انسان در هندسة معرفتی صدرالمتألهین را بکاود و تصویری از هویت و چیستی این سازگاری ارائه کند. همچنین با رویکردی مسئلهمحور و با روش تحلیلی، ضمن طرح دقیق مسئله، به پردازش دادهها بپردازد و این ادعا را اثبات کند که در نگرش صدرایی نسبت وحی و انسان نه از سنخ تعارض و تقابل و نه از نوع تغایر و تمایز، بلکه از نوع سازواری است؛ خواهیم کوشید با تمایز قائل شدن میان رویکرد فلسفی، کلامی و عرفانی صدرالمتألهین از وحی، جایگاه وجودی انسان و وحی را در دایرة هستی بررسی کنیم و با رهیافتی فلسفی سعی کنیم ساحتهای هستیشناختی سازوارگی وحی و انسان را در نمودهای گوناگون (هبوط و نزول، مراتب گوناگون وجودی، ظاهر و باطن، تفسیر و تأویل و اسماءالحسنی) متناسب با دیدگاه ملاصدرا تفسیر و تبیین کنیم، و به بیان رهآورد نگاه سازوار به این شاکلة وجودی در عرصة زندگی انسان بپردازیم.
حمیدرضا آیت اللهی؛ حسین شوروزی
دوره 3، شماره 2 ، آبان 1393، ، صفحه 73-88
چکیده
از برهان تنظیم دقیق، بر این اساس که حیات مبتنی بر کربن مستلزم قوانین فیزیکی و شرایط استانهای است، نتیجه میشود اینکه جهان را خدا نظم داده باشد از فرضیات دیگر محتملتر است. سوبر به این استدلال اعتراض میکند و معتقد است که تنظیم دقیقی که بین قوانین فیزیکی وجود دارد در معرض تأثیر انتخاب مشاهدهای ماست. هدف از این پژوهش بررسی برهان ...
بیشتر
از برهان تنظیم دقیق، بر این اساس که حیات مبتنی بر کربن مستلزم قوانین فیزیکی و شرایط استانهای است، نتیجه میشود اینکه جهان را خدا نظم داده باشد از فرضیات دیگر محتملتر است. سوبر به این استدلال اعتراض میکند و معتقد است که تنظیم دقیقی که بین قوانین فیزیکی وجود دارد در معرض تأثیر انتخاب مشاهدهای ماست. هدف از این پژوهش بررسی برهان تنظیم دقیق و اعتراض انتروپیکی سوبر به آن و پاسخهای دادهشده به این اعتراض است.
حمیدرضا آیت اللهی
دوره 9، شماره 2 ، آذر 1399، ، صفحه 77-95
چکیده
در این مقاله در نظر است نشان داده شود که ادیان توحیدی که به وجود خداوند و رخداد معاد باور دارند می توانند ادیانی که این دو واقعیت را تکذیب می کنند از دائره حقانیت بیرون بدانند چرا که این دو باور ناظر به واقعیتهایی ابژکتیو است نه اموری سوبژکتیو که مبنای ادعا و استدلال کثرت گرایان است. سپس دوشرط اساسی دینداری یعنی پرستش و رفتارهای مبتنی ...
بیشتر
در این مقاله در نظر است نشان داده شود که ادیان توحیدی که به وجود خداوند و رخداد معاد باور دارند می توانند ادیانی که این دو واقعیت را تکذیب می کنند از دائره حقانیت بیرون بدانند چرا که این دو باور ناظر به واقعیتهایی ابژکتیو است نه اموری سوبژکتیو که مبنای ادعا و استدلال کثرت گرایان است. سپس دوشرط اساسی دینداری یعنی پرستش و رفتارهای مبتنی بر اخلاقیات تبیین خواهد شد. از آنجا که اعتقادات و رفتار دین مدارانه باورمندان به ادیان مختلف تحت تاثیر عوامل جبری بسیاری است لذا در خصوص درست و غلط بودن زندگی مومنانه آنها نمی توان بسادگی قضاوت کرد ودر این زمینه نه می توان از کثرت گرایی دفاع کرد و نه انحصارگرایی. اما تنوع غیر اختیاری زندگی های مومنانه منافاتی ندارد با آن که باورهای بنیادین هر دین را بتوان در معرض ارزیابی عقلانی قرار داد و هرکس با محدودیتهای خود بتواند درست ترین مسیر دینی را انتخاب کند. لذا دینی که بیشترین توفیق را بتواند در تجزیه و تحلیل عقلانی بدست آورد می تواند انحصارگرایانه از درست بودن خود در برابر سایر ادیان و مذاهب سخن بگوید.
سید علیرضا حسینی بهشتی؛ فاطمه مریدی
دوره 5، شماره 1 ، اردیبهشت 1395، ، صفحه 77-99
چکیده
موسی صدر یکی از بارزترین اندیشمندان و مصلحان مسلمان معاصر است که با رویکرد الهیاتی خود مسائل و معضلات اجتماعی را شناسایی کرده و در پی حل آن برآمده است. حضور این اندیشمند به طور همزمان در دو حوزة نظر و عمل، ضرورت بررسی و مطالعة آثار و اندیشه و نحوة عمل وی را دوچندان کرده است. این رساله با توجه به ادبیات موجود در موضوع الهیات اجتماعی، ...
بیشتر
موسی صدر یکی از بارزترین اندیشمندان و مصلحان مسلمان معاصر است که با رویکرد الهیاتی خود مسائل و معضلات اجتماعی را شناسایی کرده و در پی حل آن برآمده است. حضور این اندیشمند به طور همزمان در دو حوزة نظر و عمل، ضرورت بررسی و مطالعة آثار و اندیشه و نحوة عمل وی را دوچندان کرده است. این رساله با توجه به ادبیات موجود در موضوع الهیات اجتماعی، و مطالعة آثار و اسناد برجایمانده از صدر، با استفاده از روش توصیفی تحلیلی، به تجزیهوتحلیل آرای و اندیشههای وی میپردازد و با رویکردی تطبیقی، تلاش خود را در تحلیل و تبیین الگوی ایشان از الهیات اجتماعی اسلامی بهکار میبندد. مطالعة ابعاد انسانشناختی، اجتماعی، دینشناختی، معرفتشناختی و اخلاق اجتماعی این اندیشمند، مبانی رویکرد اجتماعی وی به الهیات را تشکیل میدهد. نگاه ارزشمند و کرامتبنیاد صدر به انسان، رویکرد مردمسالارانه و دموکراتیک او به جامعه، تفسیر انسانگرایانة ایشان از دین و تلقی از دین به عنوان آیین زندگی و مبنای نظامات اجتماعی و ابزاری در تحققبخشیدن به آمال و آرزوهای بشری و رفع آلام و دردها، و درنهایت، نگاه جامع او به شناخت و معرفت و توجه به سایر منابع شناخت در کنار ارزششناسی دین، به منظومهای از ارزشهای انسانی منجر میشود که در سایة آن، برپایی نظام عادلانة مطلوب معنا میشود. درنهایت، الگوی الهیات اجتماعی صدر، که حاصل الگوی الهیاتی تفسیر اجتماعی است، تحت عنوان «الگوی الهیات اجتماعی مبتنی بر امت واحده» تفسیر گردیده است.
شیما شهریاری
دوره 4، شماره 1 ، اردیبهشت 1394، ، صفحه 77-95
چکیده
مسئلة شر یکی از مهمترین انتقاداتی است که امروزه باور عقلانی به وجود یک خدای خیرخواه، عالم مطلق و قادر مطلق را به مخاطره میاندازد. لیندا زاگزبسکی از جملة فیلسوفان معاصری است که تلاش دارد با نگاه تازهای، به حل این مسئله بپردازد. او با پیشکشیدن «نظریة انگیزش الهی» نشان میدهد که خداوند سرچشمة وجودی تمام خوبیهاست و انگیزههای ...
بیشتر
مسئلة شر یکی از مهمترین انتقاداتی است که امروزه باور عقلانی به وجود یک خدای خیرخواه، عالم مطلق و قادر مطلق را به مخاطره میاندازد. لیندا زاگزبسکی از جملة فیلسوفان معاصری است که تلاش دارد با نگاه تازهای، به حل این مسئله بپردازد. او با پیشکشیدن «نظریة انگیزش الهی» نشان میدهد که خداوند سرچشمة وجودی تمام خوبیهاست و انگیزههای او به لحاظ وجودی و متافیزیکی پایة تمام اوصاف و ارزشهای اخلاقیاند. زاگزبسکی با تمسک به این نظریه اثبات میکند که براهین منطقی و شاهدمحور شر در اثبات نتیجهشان ناکارامد هستند. او در ادامه تلاش میکند تا با پیریزی نظریة عدل الهیاش، علل احتمالی تجویز شر از جانب خداوند را بیان کند و نشان دهد که خداوند به دلیل عشق به اشخاص برخی از شرور را تجویز کرده است.
حسین کلباسی اشتری
دوره 1، شماره 1 ، اردیبهشت 1391، ، صفحه 79-98
چکیده
چهارچوب نظری فلسفة نقادی کانت ریشه در تحولات قرن هجدهم و دورة موسوم به روشنگری و منورالفکری اروپا دارد؛ رهیافتهای دینپژوهی، از جمله باور به خداوند یا علت اولی، نزد او نیز متأثر از همان فضاست. پرسش از اعتبار و دامنة شمول معرفت مابعدالطبیعی و مهمتر از آن مبادی تکوین چنین معرفتی از دغدغههای معرفتشناختی کانت است که درست ...
بیشتر
چهارچوب نظری فلسفة نقادی کانت ریشه در تحولات قرن هجدهم و دورة موسوم به روشنگری و منورالفکری اروپا دارد؛ رهیافتهای دینپژوهی، از جمله باور به خداوند یا علت اولی، نزد او نیز متأثر از همان فضاست. پرسش از اعتبار و دامنة شمول معرفت مابعدالطبیعی و مهمتر از آن مبادی تکوین چنین معرفتی از دغدغههای معرفتشناختی کانت است که درست زمانی مطرح میشود که سخن و پرسش از «امکان مابعدالطبیعه» به میان میآید؛ یعنی تأمل و چندوچون دربارة مبادی نظری چنین دانشی که، تا زمان کانت، از پیشینهای بس دراز برخوردار است. هنگامیکه کانت از واژة علم و تجربه سخن میگوید، درواقع، به قلمرو عینی معرفت بشر نظر دارد؛ یعنی آنچه در حیطة حساسیت و فاهمه انعکاس مییابد و لذا، آنچه فراتر از این قلمرو تصور شود، نه بهلحاظ نفسالامری، بلکه بهلحاظ معرفت پدیداری، نامعتبر تلقی میشود. اینجا نیز همان پرسش در باب «امکان ریاضیات محض» و «امکان طبیعیات محض» تکرار میشود. جستارهای کانت در این دو قلمرو بدین نتیجه منجر میشود که هرچند مبادی نظری علم نزد فاعل شناساست، اما فرایند فعالیت ذهن قابل اطلاق به تجربه، درواقع عینیتیافته، خواهد بود و معضل شکاف میان متعلق و متعلق ادراک برطرف خواهد شد. جهتگیری فلسفة نقادی در پرسش از مبادی و مبانی نظری دانش به قلمرو اخلاق و دین نیز کشیده میشود. باز شدن دو عرصة اخیر بر روی پژوهش استعلایی، درواقع، پاسخی را برای مسائل حلناشدة متعلقات مابعدالطبیعه، اعتقاد به هستی خداوند، بقای نفس، و وجود اختیار در آدمی فراهم میسازد. در نگاه کانت، عرصة عقل عملی در تقابل با عقل نظری نیست، بلکه مکمَل و متمَم آن است، زیرا استمرار و فعالیت ذهن و ورود آن در عرصة نامتناهی و امور نامشروط، که به نظر کانت تمایل طبیعی عقل است، جزء لاینفک ساحتهای معرفتی بشر است. اگر علم ناظر به متعلقات تجربه و امور انضمامی است و امکان ریاضیات و طبیعیات محض محرز و حتی یقینی و معتبر است، درعوض، اخلاق و دین نیز که ساحتهای انکارناپذیر انساناند، ناظر به متعلقات عقل و بهویژه، وجود خداوند و بقای نفساند. هنگامیکه کانت در امکان فعل اخلاقی و شرایط آن تأمل میکند، همبستهبودن فعل اخلاقی با اعتقاد به بقای نفس و وجود خداوند را درمییابد و البته، همچنان مسئلة عدم عینیت این متعلقات و حیث نفسالامری آنها مورد تأکید اوست.
علیرضا درّی نوگورانی
دوره 7، شماره 2 ، آبان 1397، ، صفحه 81-101
چکیده
یکی از منابع مهم باورهای دینی در ادیان ابراهیمی گواهی است. مسائل معرفتشناختی پیرامون باور مبتنی بر گواهی هم در معرفتشناسی معاصر هم در بحث خبر واحد و متواتر در اصول فقه شیعه طرح شده است. در این مقاله، با بیان شباهتها و تفاوتهای اصلی میان شرایط کسب باور موجه از طریق گواهی در الیزابت فریکر از معرفتشناسان شاخص معاصر در بحث گواهی ...
بیشتر
یکی از منابع مهم باورهای دینی در ادیان ابراهیمی گواهی است. مسائل معرفتشناختی پیرامون باور مبتنی بر گواهی هم در معرفتشناسی معاصر هم در بحث خبر واحد و متواتر در اصول فقه شیعه طرح شده است. در این مقاله، با بیان شباهتها و تفاوتهای اصلی میان شرایط کسب باور موجه از طریق گواهی در الیزابت فریکر از معرفتشناسان شاخص معاصر در بحث گواهی و شیخ انصاری از شخصیتهای شاخص اصولیِ شیعه این مسئله بررسی شده است که آیا میتوان مباحث این دو سنت فکری را در موضوع یادشده مقایسه کرد؟ به این منظور ابتدا مفاهیم کلیدی از جمله خبر و حجّت از نظر شیخ انصاری با گواهی و توجیه از نظر فریکر مقایسه شدهاند. سپس، در پرتو این مقایسه، شروط لازم برای کسب باور موجه از طریق گواهی از نظر هر دو متفکر مقایسه شدهاند. در نهایت، نشان داده شده است که به خاطر تفاوتهای بنیادین این دو نظریه، برخی شباهتهای ظاهری در واقع تفاوت هستند؛ با این حال، هرچند امکان مقایسه منتفی نیست، این مقایسه باید با نهایت دقت صورت گیرد.
پروین کاظم زاده
دوره 2، شماره 2 ، خرداد 1392، ، صفحه 81-107
چکیده
نصر حامد ابوزید با دلسپردگی بر نظریات زبان شناسی و هرمنوتیکی، بر آن است تا با تأویل متجددانۀ قرآن، الفتی میان سنت و تجدد برقرار سازد. وی روش خود را تنها روش فهم قرآن می داند که طی آن، قرآن مطابق با شرایط زمانۀ خود تفسیر می گردد. در این رویکرد برخی از آیات، صرفاً شاهدی تاریخی و محکوم به فراموشی؛ برخی با قابلیت تأویل مجازی؛ و برخی نیز متونی ...
بیشتر
نصر حامد ابوزید با دلسپردگی بر نظریات زبان شناسی و هرمنوتیکی، بر آن است تا با تأویل متجددانۀ قرآن، الفتی میان سنت و تجدد برقرار سازد. وی روش خود را تنها روش فهم قرآن می داند که طی آن، قرآن مطابق با شرایط زمانۀ خود تفسیر می گردد. در این رویکرد برخی از آیات، صرفاً شاهدی تاریخی و محکوم به فراموشی؛ برخی با قابلیت تأویل مجازی؛ و برخی نیز متونی با قابلیت توسعه اند. در این مقاله نظریات وی درباب وحی، احتساب قرآن به عنوان متنی تاریخمند و محصولی فرهنگی، و اجتهاد پویا مورد بررسی قرار می گیرد. روش تحقیق تحلیلی و انتقادی است. منابع مورد استفاده نیز عبارتند از کتابها، مقالات، و مصاحبه های انتشار یافته از ابوزید در نشریات و سایت های اینترنتی، کتابها و مقالاتی که در بررسی دیدگاههای ابوزید منتشر شده و منابعی که به نقد و بررسی استفاده از روش هرمنوتیک در تفسیر قرآن پرداخته اند.
علیرضا شجاعیزند
دوره 2، شماره 3 ، آبان 1392، ، صفحه 81-111
چکیده
"ذاتانگاری دین" در صدد است تا با انواع رویکردهایی که از موضعِ ناظر بیرونی و نگاه تحویلی، به درک ناقص و ناتمامی از دین رسیده و دینپژوهی را در مسیر ناصوابی قرار داده است، به محاجه بپردازد. این تلاش اولاً با واکاوی دقیق مفهومی و نشان دادن تمایز میان «ذات» با «ماهیت» و «حقیقت» و ثانیاً با وارسی مبنا و مدعای مخالفینِ ذاتانگاری ...
بیشتر
"ذاتانگاری دین" در صدد است تا با انواع رویکردهایی که از موضعِ ناظر بیرونی و نگاه تحویلی، به درک ناقص و ناتمامی از دین رسیده و دینپژوهی را در مسیر ناصوابی قرار داده است، به محاجه بپردازد. این تلاش اولاً با واکاوی دقیق مفهومی و نشان دادن تمایز میان «ذات» با «ماهیت» و «حقیقت» و ثانیاً با وارسی مبنا و مدعای مخالفینِ ذاتانگاری دین در سه دستة «ملحدان»، «روشنفکران دینی» و «جامعهشناسان» و آشکارساختنِ سهو و خطای آنان و بالاخره با بیان دلایلی ناظر به اقتضائاتِ «معرفت»، «دین» و «فهم دین» به انجام رسیده است. مبنا و منطق ما در این احتجاجات، براهین عقلی است و ارجاعات لازم به آرا و مکتوباتِ مدعیان.