در این نوشتار میکوشیم تا ضمن استخراج دیدگاه وبر دربارة ارتباط دانش و دین به عنوان یکی از مهمترین نظریات او، توضیح دهیم که چگونه این دیدگاه که خود مبتنی بر جامعهشناسی دین وبر است، به تعارض میان دانش به معنای اعم آن (شامل علوم طبیعی و انسانی) و دین خواهد انجامید. این مقاله شامل پنج بخش اصلی است: در بخش اول (مقدمه) نقشة روابط ممکن بین ...
بیشتر
در این نوشتار میکوشیم تا ضمن استخراج دیدگاه وبر دربارة ارتباط دانش و دین به عنوان یکی از مهمترین نظریات او، توضیح دهیم که چگونه این دیدگاه که خود مبتنی بر جامعهشناسی دین وبر است، به تعارض میان دانش به معنای اعم آن (شامل علوم طبیعی و انسانی) و دین خواهد انجامید. این مقاله شامل پنج بخش اصلی است: در بخش اول (مقدمه) نقشة روابط ممکن بین دانش (علم) و دین را طرح میکنیم و سپس در بخش دوم جایگاه وبر به عنوان یکی از قائلین به تعارض بین دانش و دین در آن نقشه را مشخص خواهیم کرد. در بخش سوم مقاله، انتقادات وارد بر دیدگاه وبر با نگاهی به نظریات ولترستورف طرح خواهند شد و نهایتاً در بخش چهارم با نگاه انتقادی به موضع وبر، راهحلی برای آنچه او تعارض بین دانش و دین میخواند ارائه خواهیم کرد. این راهحل، مسیری است که به علمای دین و دانشمندان امکان میدهد از هر دو ساحت اندیشة بشر یعنی دانش و دین، به نحوی روشمند و فلسفی در ساختار شناختهشدة جامعهشناختی بهره برند و در عین حال با یکدیگر گفتوگو کنند. بخش آخر این نوشتار نیز به نتیجهگیری بحث و بیان رابطة دانش جامعهشناسی و دین با توجه به مقدمات ذکرشده در مقاله اختصاص خواهد داشت.