سمیه فریدونی؛ حمیدرضا آیت اللهی
دوره 2، شماره 4 ، دی 1392، صفحه 1-18
چکیده
در بیشتر برهانهای وجودی مدرن، مقدمهای هست که آن را مقدمة «امکانپذیری» میخوانند و محتوای آن این است که «وجود هستندة کامل امکانپذیر است» یا به عبارتی «چنین نیست که وجود هستندة کامل محال باشد». در این مقاله، نخست به اختصار خوانشهای نورمن ملکم، چارلز هارتسهورن، و آلوین پلانتینگا که از خوانشهای مدرن برهان ...
بیشتر
در بیشتر برهانهای وجودی مدرن، مقدمهای هست که آن را مقدمة «امکانپذیری» میخوانند و محتوای آن این است که «وجود هستندة کامل امکانپذیر است» یا به عبارتی «چنین نیست که وجود هستندة کامل محال باشد». در این مقاله، نخست به اختصار خوانشهای نورمن ملکم، چارلز هارتسهورن، و آلوین پلانتینگا که از خوانشهای مدرن برهان وجودی در اثبات وجود خدا محسوب میشوند عرضه میشود و سپس مقدمة امکانپذیری که مهمترین مقدمه در این خوانشهاست، مورد بررسی بیشتر قرار میگیرد و برخی از انتقادهای وارد به آن مطرح میشود. هدف از این بررسی، نشاندادن این نکته است که مقدمة یادشده علیرغم اینکه بدیهی مینماید، میتواند مشکلاتی برای برهان بهوجود آورد
نعیمه پورمحمدی
دوره 2، شماره 4 ، دی 1392، صفحه 19-37
چکیده
اگر از پارادایم عقلی بیرون بیاییم و به پارادایم عاطفی و هیجانی نزدیک شویم، مسأله ای که در پی شر تولید می شود، از نوع منطقی (مسألۀ منطقی شر) یا فلسفی (مسألۀ قرینه ای شر) نیست. بلکه از نوع عاطفی و اگزیستانسی است. صورت ساده این مسأله این است که رابطه با خدا، بالاتر از هر رابطه شخصی دیگر نیازمند اعتماد، امنیت، رضایت خاطر، آرامش و امید است. ...
بیشتر
اگر از پارادایم عقلی بیرون بیاییم و به پارادایم عاطفی و هیجانی نزدیک شویم، مسأله ای که در پی شر تولید می شود، از نوع منطقی (مسألۀ منطقی شر) یا فلسفی (مسألۀ قرینه ای شر) نیست. بلکه از نوع عاطفی و اگزیستانسی است. صورت ساده این مسأله این است که رابطه با خدا، بالاتر از هر رابطه شخصی دیگر نیازمند اعتماد، امنیت، رضایت خاطر، آرامش و امید است. اما انسان با مشاهدۀ شر گزاف در زندگی خود از نظر روانی قادر نیست به رابطه عشق و پرستش خدا ادامه دهد. عواطف او از خدا رنجیده است و دچار حس غیبت، سکوت و بی توجهی خدا شده است. در این حالت پاسخهای منطقی (دفاعیه ها) و فلسفی (تئودیسه ها) که به مسألۀ شر داده می شوند، نامربوط و ناکارآمد هستند. انسان در این فضای عاطفی به جای نیاز به رفع ناسازگاری خدا وشر یا استدلال برای توجیه شر، نیازمند التیام قلب و ترمیم رابطه با خداست. در این فضاست که یکی از راه حل ها برای مسألۀ او، می تواند معنابخشی به رنج باشد. معناداری رنج خواهد توانست به رابطه او با خدا از سر نو معنا ببخشد و ایمان او را حفظ کند. در این مقاله به معرفی و تحلیل معانی رنج که الاهیدانان مبتنی بر کتاب مقدس مسیحی در پاسخ به مسألۀ اگزیستانسی شر یافته اند می پردازیم.
محمد حیدری فرد؛ محمد کاظم فرقانی
دوره 2، شماره 4 ، دی 1392، صفحه 39-59
چکیده
مسئلة جاودانگی نفس در جهنم و بقا در عذاب الهی ازجمله مسائل مهم کلامی و اعتقادی است که از همان آغاز، توجه بسیاری از متفکرین مسلمان را به خود جلب کرده است. در این میان ملاصدرا به اشکالاتی که در باب خلود در عذاب وجود دارد اشاره میکند و سعی کرده است با پاسخدادن به آنها و اثبات خلود برخی از کفار در جهنم، هرگونه اندیشة مبنی بر عدم خلود ...
بیشتر
مسئلة جاودانگی نفس در جهنم و بقا در عذاب الهی ازجمله مسائل مهم کلامی و اعتقادی است که از همان آغاز، توجه بسیاری از متفکرین مسلمان را به خود جلب کرده است. در این میان ملاصدرا به اشکالاتی که در باب خلود در عذاب وجود دارد اشاره میکند و سعی کرده است با پاسخدادن به آنها و اثبات خلود برخی از کفار در جهنم، هرگونه اندیشة مبنی بر عدم خلود را رد کند. اما به نظر نگارنده پاسخ وی ناکافی بوده و نمیتواند عقیده به خلود را ثابت کند. بنابراین با ردشدن استدلالاتی که ملاصدرا بر خلود در عذاب کرده، این مسئله توجیهی عقلی نخواهد یافت و صحت آن منوط به پذیرش نصوص دینی خواهد بود. اما ابن عربی بر خلاف ملاصدرا سعی کرده با تأویل آیاتی که به مسئلة خلود جهنمیان در عذاب اشاره کردهاند، راهی برای رهایی از مسئلة خلود بیابد
حسین رستمی جلیلیان
دوره 2، شماره 4 ، دی 1392، صفحه 61-80
چکیده
این مقاله در پی شرح و بررسی درسگفتار هیدگر تحت عنوان اینهمانی و تفاوت دربارة فلسفة هگل است. در این بررسی کوشیده شده است تا درک و فهم هیدگر دربارة مؤلفههای اصلی تفکر هگل در باب «مسئلة اینهمانی و تفاوت»، اصل اینهمانی، و تقوم وجودشناختی ـ الهیاتی متافیزیک نزد هگل، و نسبت بین متافیزیک دورة جدید و نیستانگاری حاصل از آن بیان ...
بیشتر
این مقاله در پی شرح و بررسی درسگفتار هیدگر تحت عنوان اینهمانی و تفاوت دربارة فلسفة هگل است. در این بررسی کوشیده شده است تا درک و فهم هیدگر دربارة مؤلفههای اصلی تفکر هگل در باب «مسئلة اینهمانی و تفاوت»، اصل اینهمانی، و تقوم وجودشناختی ـ الهیاتی متافیزیک نزد هگل، و نسبت بین متافیزیک دورة جدید و نیستانگاری حاصل از آن بیان شود. از نظر هیدگر، متافیزیک هگل، انتو ـ تئوـ لوژیک یا به عبارتی وجودشناختی ـ الهیاتی است و اصل اینهمانی در تفکر او مطلقاً به صورت روح ظاهر میشود و نیستانگاری دورة جدید نیز حاصل این نحوة نگرش او در باب متافیزیک است؛ اما هیدگر خود درصدد است که مسئلة اینهمانی و تفاوت را با تفکر موسوم به حدوث حل و فصل کند. در پایان نتیجه گرفته میشود که الگوی هیدگر در باب اینهمانی و تفاوت نیز نمیتواند تمامی تعارضات مربوطه را کاملاً برطرف کند. البته تفکر او در باب ظهور «تام و خالص وجود» نویدبخش ظهور افقی است که حق یا هستی به وجه لابشرط خود تجلی میکند که یگانه راه نجات ما از فروبستگی ساحت قدس است.
کاظم راغبی؛ امیرعباس علیزمانی
دوره 2، شماره 4 ، دی 1392، صفحه 81-105
چکیده
در سالهای اخیر تقریرهای متفاوتی از استدلال اخلاقی بر وجود خدا شکل گرفته است. یکی از این تقریرها، استدلال از طریق عینیتگرایی اخلاقیِ سی. اس. لوئیس است؛ لوئیس با توسل به احکام و قوانین اخلاقی متداول در حیات انسانی و با توجه به مجادلات اخلاقی، انتقادات اخلاقی، و عذرآوری انسان هنگام عملنکردن به قوانین اخلاقی، که همه روزه برای انسان ...
بیشتر
در سالهای اخیر تقریرهای متفاوتی از استدلال اخلاقی بر وجود خدا شکل گرفته است. یکی از این تقریرها، استدلال از طریق عینیتگرایی اخلاقیِ سی. اس. لوئیس است؛ لوئیس با توسل به احکام و قوانین اخلاقی متداول در حیات انسانی و با توجه به مجادلات اخلاقی، انتقادات اخلاقی، و عذرآوری انسان هنگام عملنکردن به قوانین اخلاقی، که همه روزه برای انسان روی میدهد، وجود عینی ارزشها و قوانین اخلاقی را اثبات میکند و سپس با توجه به تفاوت ماهیت قوانین اخلاقی و قوانین طبیعی، بنیان استدلال اخلاقی خویش را پایهگذاری میکند. لوئیس در جستوجوی مبنا و اساس این قوانین عینی اخلاقی، ذهنی عالی را به عنوان یگانه مبنای حقیقی احکام اخلاقی اثبات میکند. این مقاله به تقریر و تبیین استدلال اخلاقی لوئیس میپردازد و در پایان به نقد و بررسی آن خواهد پرداخت.
کریم کرمی
دوره 2، شماره 4 ، دی 1392، صفحه 107-133
چکیده
یکی از حوزه های متاخر مطالعات عصب شناختی ، بررسی ماهیت تجربه دینی و ملازم های محتمل عصبی آن است. عصب شناسان در این حوزه مطالعاتی در صدند با بررسی ساختارهای عصبی میانجی در بروز تجربه دینی ، فهم دقیقی از ماهیت تجارب دینی به عنوان یک عمل شناختی بدست آورند. این مقاله با بررسی مطالعات عصب شناختی تجربه دینی ، دو رویکرد غالب در چنین مطالعاتی ...
بیشتر
یکی از حوزه های متاخر مطالعات عصب شناختی ، بررسی ماهیت تجربه دینی و ملازم های محتمل عصبی آن است. عصب شناسان در این حوزه مطالعاتی در صدند با بررسی ساختارهای عصبی میانجی در بروز تجربه دینی ، فهم دقیقی از ماهیت تجارب دینی به عنوان یک عمل شناختی بدست آورند. این مقاله با بررسی مطالعات عصب شناختی تجربه دینی ، دو رویکرد غالب در چنین مطالعاتی را رصد میکند. رویکرد نخست، تجربه دینی را به عنوان عملکرد نادرست ساختار عصبی و رویکرد دوم تجربه دینی را ماحصل عملکرد طبیعی ساختار عصبی مغز در نظر میگیرد. در ادامه، با ارایه گزارشی از مجموعه مطالعات صورت گرفته در ذیل این دو رویکرد ، به پنچ چالش عمده در مطالعات عصب شناختی تجربه دینی اشاره خواهد شد .