حمیدرضا آیت اللهی؛ مریم شادی
دوره 2، شماره 2 ، خرداد 1392، صفحه 1-19
چکیده
پرسشگری از خدا و جهان آفرینش توسط لودیگ ویتگنشتاین یکی از پر رمز و رازترین و در عین حال کمدامنهترین کنشهای فلسفی اوست که واکاوی حدود و ثغور آن میتواند در روشنشدن بسیاری از زوایای فکری این فیلسوف مؤثر باشد. خدای ویتگنشتاین، در دیدگاه اولیة او، آشکارگی در عالم ندارد. او در بررسی دقیقی به بینسبتبودن زبان و تعابیر متافیزیک، ...
بیشتر
پرسشگری از خدا و جهان آفرینش توسط لودیگ ویتگنشتاین یکی از پر رمز و رازترین و در عین حال کمدامنهترین کنشهای فلسفی اوست که واکاوی حدود و ثغور آن میتواند در روشنشدن بسیاری از زوایای فکری این فیلسوف مؤثر باشد. خدای ویتگنشتاین، در دیدگاه اولیة او، آشکارگی در عالم ندارد. او در بررسی دقیقی به بینسبتبودن زبان و تعابیر متافیزیک، اخلاق و مواردی از این سنخ، با جهان پیرامون میرسد و وجود هرگونه سخن محصلی را در این باره مردود میداند. اما تدقیق مرزهای جهان و زبان توسط وی و نوع چیدمان نسبتهای زبانی تسری داده شده به رابطة خدا و جهان، علیرغم پیریزی بنیانی موضوع، چندان کاربرد عملی ندارند. به نحوی که شیوة پردازش ویتگنشتاین در این عرصه تبدیل به نسخهای شده که وی آن را بر اساس دلخواستههای زبان خویش ترسیم کرده است. میتوان گفت که جدا از دعوی واقعگرایی و غیر واقعگرایی در تحلیل موضع وی، رویکرد او در این عرصه رویکردی انتزاعی و البته از حیث مفهومی معنویتگرایانه به شمار میآید.
قاسم اخوان نبوی
دوره 2، شماره 2 ، خرداد 1392، صفحه 21-34
چکیده
یکی از رویکردهای مورد توجه در علوم اجتماعی، کارکردگرایی است که بر اساس آن پدیدههای اجتماعی، به ویژه دین، مطالعه میشود. این رویکرد ریشه در اثباتگرایی دارد و مدعی است که هر پدیدة اجتماعی باید در پرتو نقش و وظیفة عینیای که در یک نظام دارد بررسی شود، البته نقدهایی از سوی مخالفانش بر آن وارد شده است، هدف از این مقاله نقد مبانی و پیشفرضهای ...
بیشتر
یکی از رویکردهای مورد توجه در علوم اجتماعی، کارکردگرایی است که بر اساس آن پدیدههای اجتماعی، به ویژه دین، مطالعه میشود. این رویکرد ریشه در اثباتگرایی دارد و مدعی است که هر پدیدة اجتماعی باید در پرتو نقش و وظیفة عینیای که در یک نظام دارد بررسی شود، البته نقدهایی از سوی مخالفانش بر آن وارد شده است، هدف از این مقاله نقد مبانی و پیشفرضهای این رویکرد در مطالعات دینی است، از این رو ضمن بیان خاستگاههای معرفتی و تاریخی این رویکرد و تعاریفی که کارکردگرایان از دین ارائه دادهاند، به نقد این تعاریف و مبانی و پیشفرضهای این دیدگاه پرداخته شده است.
زهیر انصاریان؛ رضا اکبریان؛ لطفالله نبوی
دوره 2، شماره 2 ، خرداد 1392، صفحه 35-58
چکیده
دیدگاه فارابی دربارة پیوند دین و فلسفه را میتوان در دو مقام پدیداری، و فهم مورد بررسی قرار داد؛ نسبت دین و فلسفه در مقام پدیداری از حیثیات مختلفی تشکیل شده است که در برخی دین و فلسفه واحد هستند و در برخی دیگر فلسفه مقدم بر دین است. در این مقام دین و فلسفه از حیث منشأ، فاعل شناسا و مسائل واحد هستند، اما فلسفه از حیث زبان و زمان بر دین ...
بیشتر
دیدگاه فارابی دربارة پیوند دین و فلسفه را میتوان در دو مقام پدیداری، و فهم مورد بررسی قرار داد؛ نسبت دین و فلسفه در مقام پدیداری از حیثیات مختلفی تشکیل شده است که در برخی دین و فلسفه واحد هستند و در برخی دیگر فلسفه مقدم بر دین است. در این مقام دین و فلسفه از حیث منشأ، فاعل شناسا و مسائل واحد هستند، اما فلسفه از حیث زبان و زمان بر دین مقدم است. بر اساس گذار فارابی از رویکردی طبیعی به رویکردی وحیانی، در دیدگاه وی دربارة نحوة تقدم فلسفه بر دین از حیث زبان، دو نسخة اصلی قابل تشخیص است که از آنها با عنوان «تقدم منطقی» و «تقدم معرفتشناختی» یاد میشود. از مجموع دیدگاه فارابی دربارة نسبت دین و فلسفه در مقام پدیداری با عنوان «تمثیل» یاد میشود و مهمترین عنصر این مقام، تقدم فلسفه بر دین از حیث زبان است که با وجود تمایز نسخهها، در مبانی اصلی مشترک هستند. بر اساس این نظریه دین عبارت است از مثالات محاکی فلسفه که با روشهای اقناعی سروکار دارد. اما دین و فلسفه در مقام فهم نیز دارای تعاملاتی هستند که از آن با عنوان «تأویل» یاد میشود. بر این اساس برای دستیابی به فلسفة دینی میتوان با استفاده از روشهای تأویلی مورد نظر فارابی به حقایقی فلسفی که مثالات محاکی از آنها حکایت میکنند، دست یافت.
قربان علمی؛ محمدحسین محمدپور
دوره 2، شماره 2 ، خرداد 1392، صفحه 59-79
چکیده
بررسی نحوة مواجهة ناگارجونه با مسئلة خدا و شناخت او نشان میدهد که توسل به دیدگاههای الاهیاتیای چون خداباوری، الحاد، لاادریگرایی، و وحدت وجود نمیتواند برداشت درستی از دیدگاه مکتب مادهیمیکه در باب وجود خداوند را فراروی ما نهد. ناگارجونه در پی آن است با تحلیلی نقادانه به سراغ تصوری برود که عامة مردم از مفهوم خدای شخصی دارند. ...
بیشتر
بررسی نحوة مواجهة ناگارجونه با مسئلة خدا و شناخت او نشان میدهد که توسل به دیدگاههای الاهیاتیای چون خداباوری، الحاد، لاادریگرایی، و وحدت وجود نمیتواند برداشت درستی از دیدگاه مکتب مادهیمیکه در باب وجود خداوند را فراروی ما نهد. ناگارجونه در پی آن است با تحلیلی نقادانه به سراغ تصوری برود که عامة مردم از مفهوم خدای شخصی دارند. این مقاله میکوشد براهین ناگارجونه را به شیوة فلسفة دین نظاممند کند و در اختیار خوانندگان قرار دهد. رویکرد حقیقی مکتب مادهیمیکه به وجود خداوند برخلاف آنچه مرسوم شده نه رویکردی توحیدی است و نه رویکردی الحادی؛ توحیدی نیست، چون این مکتب نمیگوید «خدا وجود دارد» و الحادی هم نیست، زیرا از گزارة «خدا وجود ندارد» نیز دفاع نمیکند و هر دو را غیر عقلانی میداند. این رویکرد توجه محققان اندیشههای مکتب مادهیمیکه را در گذشته به خود جلب نکرده و امید است که این جستار بتواند فهم بهتری از تلقی مکتب بودایی مادهیمیکه در باب مسئلة وجود خداوند به دست بدهد.
پروین کاظم زاده
دوره 2، شماره 2 ، خرداد 1392، صفحه 81-107
چکیده
نصر حامد ابوزید با دلسپردگی بر نظریات زبان شناسی و هرمنوتیکی، بر آن است تا با تأویل متجددانۀ قرآن، الفتی میان سنت و تجدد برقرار سازد. وی روش خود را تنها روش فهم قرآن می داند که طی آن، قرآن مطابق با شرایط زمانۀ خود تفسیر می گردد. در این رویکرد برخی از آیات، صرفاً شاهدی تاریخی و محکوم به فراموشی؛ برخی با قابلیت تأویل مجازی؛ و برخی نیز متونی ...
بیشتر
نصر حامد ابوزید با دلسپردگی بر نظریات زبان شناسی و هرمنوتیکی، بر آن است تا با تأویل متجددانۀ قرآن، الفتی میان سنت و تجدد برقرار سازد. وی روش خود را تنها روش فهم قرآن می داند که طی آن، قرآن مطابق با شرایط زمانۀ خود تفسیر می گردد. در این رویکرد برخی از آیات، صرفاً شاهدی تاریخی و محکوم به فراموشی؛ برخی با قابلیت تأویل مجازی؛ و برخی نیز متونی با قابلیت توسعه اند. در این مقاله نظریات وی درباب وحی، احتساب قرآن به عنوان متنی تاریخمند و محصولی فرهنگی، و اجتهاد پویا مورد بررسی قرار می گیرد. روش تحقیق تحلیلی و انتقادی است. منابع مورد استفاده نیز عبارتند از کتابها، مقالات، و مصاحبه های انتشار یافته از ابوزید در نشریات و سایت های اینترنتی، کتابها و مقالاتی که در بررسی دیدگاههای ابوزید منتشر شده و منابعی که به نقد و بررسی استفاده از روش هرمنوتیک در تفسیر قرآن پرداخته اند.
زینب زرگوشی؛ عبد الرسول کشفی
دوره 2، شماره 2 ، خرداد 1392، صفحه 109-129
چکیده
مسأله شر که بر طبق آن وجود شرور در تعارض ظاهری با سه صفت الهی یعنی علم مطلق، قدرت مطلق وخیرخواه مطلق بودن اوست، یکی ازمسائل مهم در فلسفه دین است که مورد بررسی اندیشمندان قرار گرفته است.جان فینبرگ مسأله شر را به دو مسأله فلسفی -کلامی و مسأله دینی تقسیم میکند. و مساله فلسفی -کلامی را نیز دارای دو صورت منطقی و قرینهای میداند. او بر اساس ...
بیشتر
مسأله شر که بر طبق آن وجود شرور در تعارض ظاهری با سه صفت الهی یعنی علم مطلق، قدرت مطلق وخیرخواه مطلق بودن اوست، یکی ازمسائل مهم در فلسفه دین است که مورد بررسی اندیشمندان قرار گرفته است.جان فینبرگ مسأله شر را به دو مسأله فلسفی -کلامی و مسأله دینی تقسیم میکند. و مساله فلسفی -کلامی را نیز دارای دو صورت منطقی و قرینهای میداند. او بر اساس مبانی خود درباره اختیار و نظریات اخلاقی به شر اخلاقی پاسخ میگوید. فینبرگ بر اساس نظم طبیعی به شر طبیعی میپردازد. او به مسأله قرینهای با توجه به ماهیت استدلالات استقرایی و احتمالاتی و همچنین محدودیت های دانش بشر پاسخ میدهد. علامه طباطبایی در سایه نظام احسن به مسأله شر پاسخ میدهد و آن را عدمی میداند. در این مقاله به وجوه اشتراک و افتراق دیدگاههای این دو اندیشمند و ارزیابی آنها میپردازیم.
عزیز نجف پور آقابیگلو؛ عبدالحسین خسروپناه؛ فاطمه گیتیپسند
دوره 2، شماره 2 ، خرداد 1392، صفحه 131-148
چکیده
عماد افروغ در جستجوی علم دینی مقدمتا رویکرد رئالیزم انتقادی را رویکرد هماهنگتری برای ساختن دستگاه علم شناختی مطلوب خود می یابد و متعاقبا می کوشد با ترکیب حکمت صدرایی با رئالیزم انتقادی و اتخاذ رویکرد معرفت طولی و هماهنگ و افزودن منابع معرفت وحی و شهود به منابع رئالیزم انتقادی، راهی به سوی علم دینی بیابد. کاری که خود وی هم اقرار دارد ...
بیشتر
عماد افروغ در جستجوی علم دینی مقدمتا رویکرد رئالیزم انتقادی را رویکرد هماهنگتری برای ساختن دستگاه علم شناختی مطلوب خود می یابد و متعاقبا می کوشد با ترکیب حکمت صدرایی با رئالیزم انتقادی و اتخاذ رویکرد معرفت طولی و هماهنگ و افزودن منابع معرفت وحی و شهود به منابع رئالیزم انتقادی، راهی به سوی علم دینی بیابد. کاری که خود وی هم اقرار دارد که همچنان پروژه ای ناتمام است.وی با تایید رویکرد جامعه شناسی درونگرا و پذیرش تاثیر جامعه بر محتوای علم، در عین اصرار بر واقعگرایی، می کوشد تا مسیر توجیه علم دینی را هموارتر سازد. آرای افروغ در این مسیر واجد تعارضاتی درونی است.