حمیدرضا آیت اللهی؛ فاطمه احمدی
دوره 5، شماره 2 ، آبان 1395، صفحه 1-21
چکیده
داوکینز در دیدگاه «اخلاق ژنتیکی مبتنی بر نظریة تکامل» مدعی است که یک «زایتگایست اخلاقی» یا «روح زمانة اخلاقی» وجود دارد که در جوامع تکامل مییابد. وی با رد اصول اخلاقی مبتنی بر دین و مطلقگرایی اخلاقی معتقد است که ماهیت اخلاقیات بر اساس روح زمانه بهسرعت در حال تغییر است و هر دورهای اصول اخلاقی مختص به خود را میطلبد. ...
بیشتر
داوکینز در دیدگاه «اخلاق ژنتیکی مبتنی بر نظریة تکامل» مدعی است که یک «زایتگایست اخلاقی» یا «روح زمانة اخلاقی» وجود دارد که در جوامع تکامل مییابد. وی با رد اصول اخلاقی مبتنی بر دین و مطلقگرایی اخلاقی معتقد است که ماهیت اخلاقیات بر اساس روح زمانه بهسرعت در حال تغییر است و هر دورهای اصول اخلاقی مختص به خود را میطلبد. به ادعای او دین و اخلاق محصول فرایند زیستی تکامل و انتخاب طبیعی هستند. اخلاقیات نیز ریشه در دین ندارند، بلکه منشأ داروینی دارند. ژنهای دگرخواه در خلال فرایند تکامل انتخاب شدهاند و ما به طور طبیعی واجد نوعدوستی هستیم و حس ترحم و نیکخواهی و سایر اخلاقیات را میتوان بر اساس تکامل تبیین کرد. نهتنها تمام حیات بلکه اخلاق نیز حاصل فعالیت ژنهاست. ژنها با واداشتن ارگانیسم به رفتار نیکوکارانه و اخلاقی، بقای خود را تضمین میکنند. طبق نظر او عمل اخلاقی عبارت است از عملی که توانایی بقا را در بلندمدت افزایش میدهد و عمل غیراخلاقی عملی است که از این توانایی میکاهد. این مقاله درصدد بیان اشکالات دعاوی داوکینز است. پیشفرض بیمبنای طبیعتگرایی، تقلیلگرایی گزافی، نسبیگرایی فاجعهبار اخلاقی، نابسندگی تحلیل تکاملی از سرعت تحول زایتگایست اخلاقی، تعارض تحلیل داوکینز با شهود اخلاقی انسانها، ناموجه بودن پاداش و جزا و تعلیموتربیت با تکاملی دانستن اخلاق، تعبیر نامناسب از مطلقگرایی، جبر ژنتیکی نافی اختیار انسان، خطاهای روشی- مغالطة منشأ، تلقی نادرست از ابتنای اخلاق بر دین و ایدئولوژیگرایی علمی از جملة انتقادات به دیدگاه وی هستند.
محمد علی اخگر
دوره 5، شماره 2 ، آبان 1395، صفحه 23-44
چکیده
مسئلة تعدد ادیان و پرسشهای ذیل آن، ازجمله پرسشهای حقانیت و نجات، حائز اهمیت دینشناسانة فراوانی هستند. در میان پاسخهای متعددی که به این مسئله داده شده است یکی از تقریرهای شمولگرایانهای که با بهرهگیری از تعالیم فلسفة صدرایی و به طور خاص تمایز تشکیکی به نحو مجمل توسط برخی محققان مسلمان شکل گرفته است نوعی پاسخی است که میتوان ...
بیشتر
مسئلة تعدد ادیان و پرسشهای ذیل آن، ازجمله پرسشهای حقانیت و نجات، حائز اهمیت دینشناسانة فراوانی هستند. در میان پاسخهای متعددی که به این مسئله داده شده است یکی از تقریرهای شمولگرایانهای که با بهرهگیری از تعالیم فلسفة صدرایی و به طور خاص تمایز تشکیکی به نحو مجمل توسط برخی محققان مسلمان شکل گرفته است نوعی پاسخی است که میتوان آن را شمولگرایی تشکیکی بودن حقانیت نامید. مقالة حاضر[i] با بررسی توصیفی-تحلیلی این تقریر شمولگرایی و با بهرهگیری از تعالیم فلسفة صدرایی و نظریة تشکیک به پرسشگری پیرامون این تقریر پرداخته و این شمولگرایی که ادیان متعدد موجود را در سلسلة تشکیکی حقانیت قرار میدهد مورد واکاوی قرار میدهد. مطابق این تقریر تمایز بین ادیان موجود تمایز تشکیکی است و خصوصیات یک سلسلة تشکیکی ازجمله مشتمل بودن بر نوعی از ترکیب از وجدان و فقدان، شمول مراتب بالاتر بر کمالات مراتب پایینتر، حمل حقیقه و رقیقة مراتب بر یکدیگر و غیره بر آن حاکم است درنتیجه هرچه یک دین در مرتبة بالاتری از سلسلهمراتب تشکیکی حقانیت باشد از عقاید حقة بیشتری برخوردار است و از نوعی شمول تشکیکی نسبت به مراتب پایینتر برخوردار است. [i]. این مقاله تا حد زیادی متکی بر طرح پژوهشی «گسترة شمولگرایی دینی و آثار و پیامدهای آن از نظر عقل و دین» است که توسط اینجانب با حمایت دانشگاه آزاد اسلامی شیراز و با همکاری آقایان دکتر مرتضی حقشناس و حسین نیاکان نگاشته شده است.
اکرم عسکرزاده؛ جلال پی کانی
دوره 5، شماره 2 ، آبان 1395، صفحه 45-66
چکیده
از نظر برخی از منتقدان اعتمادگرایی، نظریههای معرفتشناختی اعتمادگرایانه دچار معضل ارزش هستند. زاگزبسکی اعتقاد دارد برای حل این معضل باید رابطة میان بستر و زمینه و فرایند شکلگیری باور با باور را درونی کرد تا دچار معضل ارزش نباشد. این پژوهش درصدد بررسی این مسئله که آیا نظریة معرفتشناختی ملاصدرا قابلیت حل معضل ارزش را دارد؟ با ...
بیشتر
از نظر برخی از منتقدان اعتمادگرایی، نظریههای معرفتشناختی اعتمادگرایانه دچار معضل ارزش هستند. زاگزبسکی اعتقاد دارد برای حل این معضل باید رابطة میان بستر و زمینه و فرایند شکلگیری باور با باور را درونی کرد تا دچار معضل ارزش نباشد. این پژوهش درصدد بررسی این مسئله که آیا نظریة معرفتشناختی ملاصدرا قابلیت حل معضل ارزش را دارد؟ با آنکه فلاسفة اسلامی معرفت را مانند معرفتشناسان غربی به عنوان باور صادق موجه مورد توجه قرار ندادهاند ولی خصایصی در نظریة اتحاد عالم و معلوم ملاصدرا وجود دارد که به نظر میرسد توانایی حل معضل ارزش را دارد؛ ازجمله اتحاد وجودی دانستن رابطة میان فاعل شناسا با باور، که موجب درونی بودن رابطة میان آنها میشود. همچنین ملاصدرا برای تبیین درونی بودن رابطة میان فاعل شناسا با باور، فرایندهای شناخت را از نوع علّی و معلولی و ماده و صورت میداند و معتقد است ارزشمندی فاعل شناسا بر حصول باور صادق مؤثر است.
سکینه محمدپور؛ امیرعباس علیزمانی
دوره 5، شماره 2 ، آبان 1395، صفحه 67-85
چکیده
سنتی برای وجود خداوند را اصلاً قانعکننده نمییابند. آنچه ممکن است بدتر از آن باشد، این است که بعضی از مردم با خلوص نیت در جستوجوی خداوند هستند، اما او را نمییابند و ناچار میشوند با احساس ناخشنودی و دلسردی، این جستوجو را رها کنند. «خفای الهی» نامی است که فلاسفه بر این پدیده نهادهاند. جان شلنبرگ، فیلسوف معاصر، معتقد ...
بیشتر
سنتی برای وجود خداوند را اصلاً قانعکننده نمییابند. آنچه ممکن است بدتر از آن باشد، این است که بعضی از مردم با خلوص نیت در جستوجوی خداوند هستند، اما او را نمییابند و ناچار میشوند با احساس ناخشنودی و دلسردی، این جستوجو را رها کنند. «خفای الهی» نامی است که فلاسفه بر این پدیده نهادهاند. جان شلنبرگ، فیلسوف معاصر، معتقد است که خفای الهی، الحاد را توجیه میکند. پل موزر فیلسوف تحلیلی معاصر، برعکس جان شلنبرگ، نهتنها معتقد نیست که خفای الهی، الحاد را توجیه میکند بلکه اساساً از نظر او خفا ویژگی لازم و ضروری مثبت خدای یهودی-مسیحی است. ما در این مقاله به بررسی و مقایسة دیدگاهها و دلایل این دو فیلسوف معاصر دربارة مسئلة خفای الهی میپردازیم و اعتبار برهان خفای الهی در توجیه الحاد را با توجه به نظرات این دو فیلسوف مورد بررسی قرار میدهیم. نتایجی که از بررسیهای انجامشده در این مقاله بهدست میآید از این قرارند که اولاً برخلاف دیدگاه موزر مسئلة خفای الهی نیازمند توجیه و استدلال به طور کلی است؛ ثانیاً استدلال شلنبرگ بر مبنای خفای الهی از سوی خداباوران قابل پاسخگویی است و نمیتواند الحاد را توجیه کنند.
مهدی عباس زاده
دوره 5، شماره 2 ، آبان 1395، صفحه 87-108
چکیده
برهان وجودی یا وجودشناختی به دستهای از استدلالهای عقلی بر اثبات وجود خدا در فلسفة غرب اطلاق شده است که در آنها کوشش میشود از خود مفهوم خدا یا واجبالوجود در ذهن انسان، و نه از ویژگیهای مخلوقات خارجی، مستقیماً وجود خارجی خدا نتیجه گرفته شود. طرح برهان وجودی به معنای دقیق کلمه، با آنسلم در قرون وسطای مسیحی آغاز شد. این برهان ...
بیشتر
برهان وجودی یا وجودشناختی به دستهای از استدلالهای عقلی بر اثبات وجود خدا در فلسفة غرب اطلاق شده است که در آنها کوشش میشود از خود مفهوم خدا یا واجبالوجود در ذهن انسان، و نه از ویژگیهای مخلوقات خارجی، مستقیماً وجود خارجی خدا نتیجه گرفته شود. طرح برهان وجودی به معنای دقیق کلمه، با آنسلم در قرون وسطای مسیحی آغاز شد. این برهان با تقریراتی از سوی برخی از متفکرین غربی همراه بوده است. همچنین متفکران غربیِ دیگری این برهان را به چالش کشیدهاند. در جهان اسلام نیز نقض و ابرامهایی در باب برهان وجودی انجام شده است. در نوشتار حاضر، دو تقریر دکارت از برهان وجودی مطرح خواهد شد. کانت بر دو تقریر این برهان، سه نقد وارد ساخته است. آیتالله جوادی آملی ضمن نقد و رد نقدهای سهگانة کانت، مهمترین نقد را بر برهان وجودی وارد کرده و نهایتاً آن را مغالطه دانسته و رد کرده است. بهنظر میرسد تقریر اولِ برهان وجودی، قابل رد است، بااینحال میتوان با اتکا به نظریة معقولات ثانیه و نظریة نفسالأمر در فلسفة اسلامی به نحوی از تقریر دوم این برهان دفاع کرد.
نادر شکراللهی
دوره 5، شماره 2 ، آبان 1395، صفحه 109-128
چکیده
اثبات و نفی وجود هر موجودی فرع بر امکان تصور آن است. آیا خدا به تصور میآید که بتوان از بودن یا نبودن او سخن گفت؟ گروهی تصور خدا را ممکن نمیدانند. ظواهر بعضی از متون دینی و عرفانی همین است. اما مقصود این متون دینی و عرفانی، عدم امکان تصور حقیقت حقتعالی به علم حصولی است نه عدم امکان هر گونه تصوری. کسانی که تصور را ممکن میدانند گاهی ...
بیشتر
اثبات و نفی وجود هر موجودی فرع بر امکان تصور آن است. آیا خدا به تصور میآید که بتوان از بودن یا نبودن او سخن گفت؟ گروهی تصور خدا را ممکن نمیدانند. ظواهر بعضی از متون دینی و عرفانی همین است. اما مقصود این متون دینی و عرفانی، عدم امکان تصور حقیقت حقتعالی به علم حصولی است نه عدم امکان هر گونه تصوری. کسانی که تصور را ممکن میدانند گاهی ظاهر سخنان ایشان امکان تصور ذات است. این سخن قابل دفاع نیست. گاهی مفاهیمی مانند «بینهایت»، «موجود حاضر در همهجا» و مانند آن را موضوع قرار دادهاند. مدعایی که این نوشته در پی دفاع از آن است عبارت است از اینکه اولاً این موضوعات پیچیده، برای قریب به اتفاق افراد فهمپذیر و تصورپذیر نیست. ثانیاً موضوع ادلة اثبات خدا، صفات بسیار متنوعی است که برای افراد معمول قابل فهم است، مانند «واجبالوجود»؛ یعنی موجودی که بودنش ضروری است، یا «ناظم فراطبیعی». اما کنه این صفات نه به تصور میآید و نه نیازی به تصور کنه صفات در ابتدای بحث از ادلة اثبات و نفی، وجود دارد.