نوع مقاله : مقاله پژوهشی
نویسنده
عضو هیات علمی و معاون آموزشی دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه خوارزمی
چکیده
اثبات و نفی وجود هر موجودی فرع بر امکان تصور آن است. آیا خدا به تصور میآید که بتوان از بودن یا نبودن او سخن گفت؟ گروهی تصور خدا را ممکن نمیدانند. ظواهر بعضی از متون دینی و عرفانی همین است. اما مقصود این متون دینی و عرفانی، عدم امکان تصور حقیقت حقتعالی به علم حصولی است نه عدم امکان هر گونه تصوری. کسانی که تصور را ممکن میدانند گاهی ظاهر سخنان ایشان امکان تصور ذات است. این سخن قابل دفاع نیست. گاهی مفاهیمی مانند «بینهایت»، «موجود حاضر در همهجا» و مانند آن را موضوع قرار دادهاند. مدعایی که این نوشته در پی دفاع از آن است عبارت است از اینکه اولاً این موضوعات پیچیده، برای قریب به اتفاق افراد فهمپذیر و تصورپذیر نیست. ثانیاً موضوع ادلة اثبات خدا، صفات بسیار متنوعی است که برای افراد معمول قابل فهم است، مانند «واجبالوجود»؛ یعنی موجودی که بودنش ضروری است، یا «ناظم فراطبیعی». اما کنه این صفات نه به تصور میآید و نه نیازی به تصور کنه صفات در ابتدای بحث از ادلة اثبات و نفی، وجود دارد.
کلیدواژهها