اعلی تورانی؛ منیر سلطان احمدی
دوره 3، شماره 1 ، اردیبهشت 1393، ، صفحه 1-19
چکیده
مرگاندیشی، از دلمشغولیهای دیرپای آدمی و همچنین اندیشمندان معاصر ازجمله پل تیلیش بهشمار میآید. که البته آرای او به جهت غلبة دیدگاه اگزیستانسیالیستی وی در این مسئله، رنگ و بوی نسبتاً متفاوتی مییابد. به طور کلی مسئلة آخرت برای وی معنایی متعالیتر از معنای مصطلح حادثه واپسین دارد که آن عبارت است از استعلای آفرینش در پرتو حیات ...
بیشتر
مرگاندیشی، از دلمشغولیهای دیرپای آدمی و همچنین اندیشمندان معاصر ازجمله پل تیلیش بهشمار میآید. که البته آرای او به جهت غلبة دیدگاه اگزیستانسیالیستی وی در این مسئله، رنگ و بوی نسبتاً متفاوتی مییابد. به طور کلی مسئلة آخرت برای وی معنایی متعالیتر از معنای مصطلح حادثه واپسین دارد که آن عبارت است از استعلای آفرینش در پرتو حیات ابدی. ابدیت در اندیشة وی، امری نیست که در آینده به آن دست یابیم بلکه اکنون و در حیطة کامل هستی حضور دارد. تیلیش بنا بر رویة خود که بهکاربردن برهان بر مسئلة خدا را عین نفی آن میداند، با نقد سه رویکرد تناسخ، بینابین و برزخ در اثبات معاد، با بیان رابطة زمان و ابدیت و تبیین حیات الهی و با پیونددادن حیات ابدی موجودات با حیات الهی، جاودانگی موجودات را به اثبات میرساند. همچنین روشن خواهد شد که تبیینی که تیلیش از معاد ارائه میدهد از عناصر موجود در معاد دینی، همچون بهشت و جهنم، حادثة واپسین، و معاد جسمانی، خالی بوده و با معاد دینی در تعارض است، همچنین محذورات و پیامدهای ناخوشایندی نیز به دنبال دارد