طیبه شاددل؛ حسین اترک
دوره 10، شماره 1 ، شهریور 1400، صفحه 1-25
چکیده
خلقگرایی مطلق یا افلاطونگرایی تعدیلشده پاسخی است برای چالشی که افلاطونگرایی برای خداباوری ایجاد میکند. دغدغۀ اصلی این دیدگاه، تلائم و هماهنگی میان خداباوری با افلاطونگرایی است. خلقگرایی مطلق در واقع مدعی است حقایق ضروری نیز مانند موجودات ممکن وابسته به خداوند هستند. از اینرو، ما در فهرستِ وجودشناسی با موجودی ...
بیشتر
خلقگرایی مطلق یا افلاطونگرایی تعدیلشده پاسخی است برای چالشی که افلاطونگرایی برای خداباوری ایجاد میکند. دغدغۀ اصلی این دیدگاه، تلائم و هماهنگی میان خداباوری با افلاطونگرایی است. خلقگرایی مطلق در واقع مدعی است حقایق ضروری نیز مانند موجودات ممکن وابسته به خداوند هستند. از اینرو، ما در فهرستِ وجودشناسی با موجودی که مستقل از خداوند وجود داشته باشد مواجه نیستیم و خداوند تنها موجود مستقل و بینیاز از غیر است. بنابراین ادعای افلاطونگرایان معاصر که با ارائۀ استدلالهایی مدعیاند برخی اعیان انتزاعی، مانند اعیان ریاضی، به نحو ضروری، فرازمانی و نامخلوق موجودند با این قید که این حقایق در عین ضرورت و فرازمانی بودنشان، مخلوق و وابسته به خداوند هستند پذیرفته میشود. در این دیدگاه، گرچه خلقِ این امور ضروری است، ولی وجود قضایا، جهت و ارزشِ صدقشان وابسته به خداوند است. بهطور کلی، قلمرو افلاطونی به عنوان ادراکات و اندیشههای خداوند در نظر گرفته میشوند. ویلیام کریگ، فیلسوف ِخداباور آمریکائی معاصر، بر این باور است که این دیدگاه با مشکلات متعددی نظیر خلط با مفهومگرایی ، اشکال دور باطل، عدم تلائم با اختیار خداوند، ناسازگاری با نظریۀ سنتی خلقت و مبادلۀ نظریۀ خلقت با نظریۀ فیضگرایی فلوطینی مواجه است. گرچه برخی از ایرادات کریگ به دیدگاه خلقگرایی وارد نیست؛ لکن خلقگرایی مطلق با اشکالی جدّی مواجه است و به نظر میرسد بتوان از دیدگاه امکانگرایی کلّی دکارتی دفاع نمود. این مقاله به تبیین و بررسی این دیدگاه و انتقادات کریگ میپردازد.
غلامحسین خدری؛ حسین سخنور
دوره 10، شماره 1 ، شهریور 1400، صفحه 27-47
چکیده
بعد از پیدایی و رشد مطالعات زیستی-دینی، ژنتیک رفتاری و علم ژنتیک مولکولی، زمین و ساحت دیگری تعریف و در نتیجه برای شناخت این دسته از مسائل از جمله منشاء دینورزی، محققان به سراغ دانش بیولوژی و عصبشناسی رفته و در راستای کند و کاو پیرامون عامل گرایشهای دینی ، عواملی از جمله VMAT2 موسوم به «ژن خدا» را آدرس می دهند. تمرکز تلاش این ...
بیشتر
بعد از پیدایی و رشد مطالعات زیستی-دینی، ژنتیک رفتاری و علم ژنتیک مولکولی، زمین و ساحت دیگری تعریف و در نتیجه برای شناخت این دسته از مسائل از جمله منشاء دینورزی، محققان به سراغ دانش بیولوژی و عصبشناسی رفته و در راستای کند و کاو پیرامون عامل گرایشهای دینی ، عواملی از جمله VMAT2 موسوم به «ژن خدا» را آدرس می دهند. تمرکز تلاش این دسته، ارائه نقشه کامل باورهای مذهبی بر مکانیزمهای مغزی و سیستم عصبی آن بوده و اساسا پایه ژنتیکی را برای آن مکانیزمهای مغزی ارائه میدهند. در این راستاست که آنان مارکرهای ژنتیکی و هوش معنوی (SQ) را در کنار دیگر هوشهای بشری معرفی و بر این باورند که پایه های عصبی استعلایی معنوی نیز بر ساخته صرف از این بنیاد ها هستند.پیشفرض رایج بر این است که این نوع مطالعات به دلیل اتخاذ رویکردهای تجربی، تکاملی و فرگشتی کاملا ضددینی و یا لااقل مبتلا به مشکل تقلیلگرایی است با این وجود، کوشش این خامه بر آن است تا نشان دهد که التزام به تنکردشناسی (فیزیولوژیک) دینی و فرگشت مغزی، میتواند بستری را برای پاسخ به انتقادات پوزیتویستی بر ادیان نیز فراهم نماید.
روح الله بهی
دوره 10، شماره 1 ، شهریور 1400، صفحه 47-76
چکیده
در این مقاله مسئله رابطه نفس و بدن را از رهگذر رهیافت وجودی صدرالمتألّهین بررسی میکنیم. صدرا در تبیین این رابطه گاه به یگانگی و گاه به دوگانگی حکم می کند؛ همچنین تبیین مشهور وی از منظری تحلیلی با چالشهایی روبروست. در تعلیل این دو مشکل میتوان گفت فیلسوف برای افاده حقایق وجودی لازم است دخل و تصرفهایی در چارچوبهای متعارف فلسفی ...
بیشتر
در این مقاله مسئله رابطه نفس و بدن را از رهگذر رهیافت وجودی صدرالمتألّهین بررسی میکنیم. صدرا در تبیین این رابطه گاه به یگانگی و گاه به دوگانگی حکم می کند؛ همچنین تبیین مشهور وی از منظری تحلیلی با چالشهایی روبروست. در تعلیل این دو مشکل میتوان گفت فیلسوف برای افاده حقایق وجودی لازم است دخل و تصرفهایی در چارچوبهای متعارف فلسفی صورت دهد اما هر کجا خود را به استلزامات منطقی این چهارچوبها مقید کند، نتیجهای غیر از پیامد رهیافت وجودی به دست خواهد آورد. در این نوشتار پس از توضیحی پیرامون رویکرد وجودی و مرور آراء فلاسفه در مسئله، تبیین مشهور صداریی را تقریر میکنیم. سپس با اشاره به چالشهای تبیین مشهور، تبیینی دیگر بر اساس رهیافت وجودی ملاصدرا ارائه کرده و مبتنی بر آن به این چالشها و توضیح پدیدههای تعیینکننده در مسئله میپردازیم. همچنین نشان میدهیم تصرفهایی که او از افقی وجودی در چارچوبهای متعارف صورت داده آنها را مهیّای ارائه معانی متعالی کرده و نشان میدهیم در صورت مواجهه مفهومی با عبارات مبین آنها، چه اشکالاتی پیش میآید.
مصطفی عابدی؛ محمد اصغری؛ عیسی موسی زاده
دوره 10، شماره 1 ، شهریور 1400، صفحه 77-96
چکیده
در عقلگرایی جدید که با دکارت شروع میشود، معرفت فراتر از عقل جایی ندارد و هر آنچه با عقل شناختنی نباشد، در حوزه معرفت جای نمیگیرد. از آنجا که دکارت ایمان را از سنخ معرفت نمی-شمارد، میان عقل و دین تفاوتی ماهوی میگذارد و آن دو را به دو معنای کاملاً مختلفی تفسیر مینماید؛ به این معنا که ایمان را از تبار باور شمرده و آن را با اعتماد ...
بیشتر
در عقلگرایی جدید که با دکارت شروع میشود، معرفت فراتر از عقل جایی ندارد و هر آنچه با عقل شناختنی نباشد، در حوزه معرفت جای نمیگیرد. از آنجا که دکارت ایمان را از سنخ معرفت نمی-شمارد، میان عقل و دین تفاوتی ماهوی میگذارد و آن دو را به دو معنای کاملاً مختلفی تفسیر مینماید؛ به این معنا که ایمان را از تبار باور شمرده و آن را با اعتماد و اطمینان برابر میداند. ایمان برخلاف معرفت و عقلانیت که بهتدریج و برپایه تلاش آدمی بهدست میآید، دفعتاً رخ میدهد و وحی الهی نه بهتدریج و تدرُّج بلکه در ضمن تغییری دفعی ما را به مقام اعتقادی مصون از خطا برمیکشد. دکارت در باب ارتباط روش ریاضی با مقولات دینی نیز معتقد است که اساساً روش ریاضی در حوزۀ ایمان کاربردی نداشته و به حوزه معرفت عقلانی محدود است. وی در داوری میان دین و عقل، به سود دین حکم میکند و الهیات را به مثابۀ علم غیرممکن میشمارد.
مسعود فیاضی
دوره 10، شماره 1 ، شهریور 1400، صفحه 97-113
چکیده
امیلیو بتی هرمنوتیست ایتالیایی عینیتگرای نوروششناختی قرن بیستم است. او که از مخالفان هرمنوتیک فلسفی گادامر است تلاش کرده با ادامه دادن راه شلایرماخر و اصلاح نظریه فهم متن او نظریه هرمنوتیکی جدیدی ارائه دهد که در فهم مراد مولف کارآمدتر باشد. او معتقد است؛ راه رسیدن به مراد مولف بازسازی قصد او از طریق بازسازی اندیشههایش است. به ...
بیشتر
امیلیو بتی هرمنوتیست ایتالیایی عینیتگرای نوروششناختی قرن بیستم است. او که از مخالفان هرمنوتیک فلسفی گادامر است تلاش کرده با ادامه دادن راه شلایرماخر و اصلاح نظریه فهم متن او نظریه هرمنوتیکی جدیدی ارائه دهد که در فهم مراد مولف کارآمدتر باشد. او معتقد است؛ راه رسیدن به مراد مولف بازسازی قصد او از طریق بازسازی اندیشههایش است. به این منظور وی به دالهای معنادار متن که توسط مولف به کاررفتهاند و همین طور جنبههای روانشناختی او و شرایط زیستیاش اهمیت زیادی میدهد. با این حال، وی به دلیل تبعیت از کانت در ساختارهای ذهن قائل به نقش ویژه ذهنیتهای مفسر در تفسیر است. همین نیز سبب شده او عینیتگرای نسبی باشد و نه مطلق. او با توجه به این مشکل برای جلوگیری از ذهنگرایی مخرب در کنار توجه به محوریت مولف در تفسیر، با ضرب چهار قانون و همچنین با بر شمردن اضلاعی برای تفسیر همچون فیلولوژی، تفسیر تاریخی، تفسیر جامعهشناختی (مبتنی بر آراء ماکس وبر)، تفسیر بازتولیدی و تفسیر هنجاری تلاش کرده حدودی را برای نقش مفسر در رسیدن به مراد مولف معین نماید. با این حال به نظر میرسد او با قواعد و اضلاع مزبور نتوانسته به این چالش غلبه کند و عملا هم مولفمحور باقی بماند و در عین حال نقش ویژهای نیز به مفسر بدهد. این مقاله این چالش، راهکار او و نقدهای وارد بر راهکارهای او را بیان میکند.
اسماعیل علیخانی
دوره 10، شماره 1 ، شهریور 1400، صفحه 115-136
چکیده
یکی از تغییرات اجتماعی بنیادین دنیای مدرن، کمرنگ شدن دینداری و خداباوری است. عوامل متعددی در این پسرفتن دریای ایمان سهیم هستند. یک عامل مهم این رخداد، خانواده است؛ که معمولا توجه اندکی را به خود جلب کرده است. شواهد و مستندات آماری و جامعهشناختی این ایده را به اثبات میرساند که جریان بیدینی و خداناباوری به این عامل مهم نیز گره ...
بیشتر
یکی از تغییرات اجتماعی بنیادین دنیای مدرن، کمرنگ شدن دینداری و خداباوری است. عوامل متعددی در این پسرفتن دریای ایمان سهیم هستند. یک عامل مهم این رخداد، خانواده است؛ که معمولا توجه اندکی را به خود جلب کرده است. شواهد و مستندات آماری و جامعهشناختی این ایده را به اثبات میرساند که جریان بیدینی و خداناباوری به این عامل مهم نیز گره خورده است. این نوشتار با شیوة توصیفی _ تحلیلی به بررسی این پرسش پرداخته است که اگر خانواده تا این حد مهم است و افول آن به افول خداباوری منجر میشود، چرا چنین است. این پژوهش با بررسی احتمالات مختلف و گمانهزنیهای متفاوت، از طریق دادههای آماری و جامعهشناختی، به این نتیجه دست یافته است که عدم تأهل، ازدواجها یا روابط غیررسمی و خارج از محدودة پذیرفتهشدة ادیان توحیدی، زندگی بدون فرزند، آزاد شدن از قید و بند خانواده، الحاد نظری یا عملی والدین، فقدان پدر در خانه و تضاد تربیت دینی والدین نقش گستردهای در رویگرادانی همة اعضای خانواده، بهویژه فرزندان از خدا و دین دارد.
محمد نجاتی؛ فاروق طولی؛ محسن محمودی؛ سید عباس تقوی
چکیده
بیماری کرونا و پیامدهای آن را میتوان از زوایای مختلف مورد بررسی قرار داد. یکی از مهمترین پیامدهای فلسفی این بیماری در حوزۀ درد و رنجهای ناشی از آن است. دردها را میتوان هرگونه آزار و آلامی دانست که جسم انسان را آزار میدهد و رنجها نیز آزار و آلامی هستند که ابعاد غیر جسمی انسان را تحتتأثیر قرار میدهند. رنجها، گاهی ذاتی زندگی ...
بیشتر
بیماری کرونا و پیامدهای آن را میتوان از زوایای مختلف مورد بررسی قرار داد. یکی از مهمترین پیامدهای فلسفی این بیماری در حوزۀ درد و رنجهای ناشی از آن است. دردها را میتوان هرگونه آزار و آلامی دانست که جسم انسان را آزار میدهد و رنجها نیز آزار و آلامی هستند که ابعاد غیر جسمی انسان را تحتتأثیر قرار میدهند. رنجها، گاهی ذاتی زندگی انسان و ناشی از وجود انسان در این جهان هستند ـ رنجهای وجودی ـ که به دو قسم رنجهای روانشناختی و رنجهای فلسفی تفکیک میشوند. اگر شخص در مواجهه با رنجهای ذاتی خویش از ارائه پاسخ کارآمد ناتوان باشد آنگاه رنجهای نوع دوم یعنی رنجهای ماهوی بروز خواهند کرد.
روش تحقیق: پژوهش حاضر توصیفی است. با توصیف و تحلیل بنیادین محتوا، سعی در ارائۀ تبیین و تحلیلی نظاممند و منسجم از رابطۀ تأثیر و تأثر بین همهگیری کووید 19 و برخی درد و رنجهای ناشی از آن پرداخته است.
یافتهها: یافتههای مقالۀ حاضر نشان میدهد بیماری کرونا انواعی از دردهای خفیف و شدید و مزمن و غیرمزمن را در مبتلایان خود ایجاد کرده است. این بیماری در بسیاری از افراد مبتلا و حتی غیرمبتلا؛ اقسامی از رنجهای روانشناختی و فلسفی را باعث شده است. کووید 19 علاوهبر این، در برخی افراد دیگر نیز رنجهای ثانویه و ماهوی را نیز به وجود آورده است.
نتیجهگیری: همهگیری کووید 19 در دورۀ معاصر احتمالاً موجبات تغییرات رادیکالی خواهد شد. لزوم بازنگری در نگاه به روشهای علوم و افراط در علوم با روشهای تجربی (ساینتیسم) و همچنین جایگاه انسان در این جهان و درمقابل خداوند (اومانیسم) مهمترین این تغییرات محسوب میشوند.
زینب یوسفی؛ محمد علی اخگر؛ عباس احمدی سعدی
چکیده
در این نوشتار، مسألهی کثرت و تنوع دینی در آراء جوادی آملی و پاسخ او به پرسشهای اصلی ذیل این مسأله مورد بررسی قرار میگیرد. هدف این پژوهش این است که با روش توصیفی – تحلیلی به گونهشناسی دیدگاه جوادی آملی در خصوص مسألهی تعدد ادیان پرداخته و اندراج پاسخهای او به سه پرسش اصلی مسالهی تعدد ادیان یعنی پرسش حقانیت، پرسش نجات و پرسش ...
بیشتر
در این نوشتار، مسألهی کثرت و تنوع دینی در آراء جوادی آملی و پاسخ او به پرسشهای اصلی ذیل این مسأله مورد بررسی قرار میگیرد. هدف این پژوهش این است که با روش توصیفی – تحلیلی به گونهشناسی دیدگاه جوادی آملی در خصوص مسألهی تعدد ادیان پرداخته و اندراج پاسخهای او به سه پرسش اصلی مسالهی تعدد ادیان یعنی پرسش حقانیت، پرسش نجات و پرسش تعامل پیروان ادیان، ذیل یکی از نظریات اصلی این مسأله معین گردد. در راستای دستیابی به این هدف، دیدگاه جوادی آملی در خصوص پرسش حقانیت بر اساس وحدت دین و فطرت، نقد نسبیت در فاعل و واقعیت و مسألهی صراط مورد واکاوی قرار گرفته و نشان داده میشود که جوادی آملی بیشتر موضعی انحصارگرایانه نسبت به حقانیت ادیان دارد. جوادی آملی در پاسخ به پرسش نجات با طرح مسائلی همچون هدایت و معذوریت، نگرشی شمولگرایانه را در پیش میگیرد. در پاسخ به نحوهی تعامل با پیروان سایر ادیان نیز، ایشان معتقد به همزیستی مسالمتآمیزِ متکی بر معیار و ملاک هستند همزیستیای که عملا متکی بر نگرش شمولگرایانه به تعدد و کثرت دینی قابل تحقق است.
امیر راستین طرقی؛ وحیده فخار نوغانی
چکیده
سخن گفتن از زندگی پس از مرگ برای انسان زمانی خردپذیر است که انسانِ پس از مرگ با فرد دنیایی وحدت شخصی و اینهمانی وجود داشته باشند. از سوی دیگر، چون هویت انسان در دنیا همراه با حیثیتی جسمانی است(یا بر اساس دیدگاههای مادهگرایانه، اساساً هویتی جسمانی است)، تبیین استمرار حیات پس از مرگ و رستاخیز انسان، در گرو حضور بعد جسمانی او و به ...
بیشتر
سخن گفتن از زندگی پس از مرگ برای انسان زمانی خردپذیر است که انسانِ پس از مرگ با فرد دنیایی وحدت شخصی و اینهمانی وجود داشته باشند. از سوی دیگر، چون هویت انسان در دنیا همراه با حیثیتی جسمانی است(یا بر اساس دیدگاههای مادهگرایانه، اساساً هویتی جسمانی است)، تبیین استمرار حیات پس از مرگ و رستاخیز انسان، در گرو حضور بعد جسمانی او و به عبارتی وامدار تبیین نوعی رستاخیز جسمانی است. آموزههای ادیان الهی نیز بر چنین رستاخیزی تأکید دارند. نوشتار حاضر، بر اساس روش گزارشی-تحلیلی، ضمن مروری بر مهمترین روایتهای الهیدانان مسیحی از تبیین اینهمانی شخصی انسان در جهان پسین و نقدهای فیلسوفان دین بر این دیدگاهها، بر آن است تا بر اساس خوانشی ویژه از برخی مبانی حکمت متعالیه و سخنان صدرالمتألهین، به معرفی و تببین نظریهای متفاوت از اینهمانی شخصی بپردازد. به نظر میرسد نظریه پیوستار وجودی و اینهمانی شخصی انسان بر مبنای اشتداد وجودی بدن، ضمن مصونیت از عمده اشکالات مربوط به سایر مدلها، از ظرفیتها و مزایای بیشتری نیز برخوردار است.
سیدامیررضا مزاری
چکیده
یکی از مهمترین مسائل جدی در فلسفه ،چگونگی مواجهه انسان با مرگ است.متفکران بسیاری از دیرباز نسبت به مساله مرگ در خلال تجارب زیسته مواجهه خود را تقریر کردند.برخی نگاه تراژیک و برخی نگاه کمیک را در زیست و نوع تفکر خویش برگزیدند.در عین حال اگر مرگ از زیست انسان حذف شود ،نامیرایی و ملال مساله بغرنجی است که زیست انسان را فرا می گیرد.تجارب ...
بیشتر
یکی از مهمترین مسائل جدی در فلسفه ،چگونگی مواجهه انسان با مرگ است.متفکران بسیاری از دیرباز نسبت به مساله مرگ در خلال تجارب زیسته مواجهه خود را تقریر کردند.برخی نگاه تراژیک و برخی نگاه کمیک را در زیست و نوع تفکر خویش برگزیدند.در عین حال اگر مرگ از زیست انسان حذف شود ،نامیرایی و ملال مساله بغرنجی است که زیست انسان را فرا می گیرد.تجارب زیسته انسان حاوی یک ویژگی ذاتی روایی هستند. روایت یک فرم ادبی صرف نیست ،بلکه قابلیت سامان دهی به تجارب بی شکل و بی زمان انسان را دارد.روایت حاوی توان قاب گیری رخدادهای معنادار را در زیست انسان در بهترین شکل است.در این پژوهش نشان خواهیم داد که روایت چیست و سپس نسبت روایت با تجربه را تقریر می کنیم.در ادامه پس از توصیف کوتاه از مساله مرگ و شکنندگی زیست انسان ،امکانهای روایت را در مقابله با مساله مرگ و شکنندگی زندگی با ذکر مثالهای ارائه خواهیم نمود.