مهدی اخوان؛ سید امین موسوی زاده
دوره 4، شماره 1 ، اردیبهشت 1394، صفحه 1-14
چکیده
ویلیام کلیفُرد در جستار «اخلاق باور» مدعی شد که باور بر بنیاد شواهد نابسنده، در هر کجا و هر زمان و برای هر کس خطاست. ویلیام جیمز در جستار «خواست باور» درصدد پاسخ به او برآمد و ادعا کرد که باور دینی یک تصمیم اصیل است و در این گونه تصمیمات توجیه ایمان، خواستِ باور است. اصل ادعای جیمز در «خواستِ باور» تعریف انتخاب اصیل ...
بیشتر
ویلیام کلیفُرد در جستار «اخلاق باور» مدعی شد که باور بر بنیاد شواهد نابسنده، در هر کجا و هر زمان و برای هر کس خطاست. ویلیام جیمز در جستار «خواست باور» درصدد پاسخ به او برآمد و ادعا کرد که باور دینی یک تصمیم اصیل است و در این گونه تصمیمات توجیه ایمان، خواستِ باور است. اصل ادعای جیمز در «خواستِ باور» تعریف انتخاب اصیل و انتساب ایمان توحیدی به آن است. باورداشتن به خدا اگر تصمیمی اصیل باشد باید سه ویژگی را احراز کند: الف) گریزناپذیری؛ ب) زندهبودن؛ و ت) خطیربودن. ما در این جستار پس از بررسی مجمل آرای جیمز و نقدهای مهم بر او، روایی انتساب این سه ویژگی بر ایمان دینی را وارسی کردهایم.
فرج اله براتی؛ محسن جوادی
دوره 4، شماره 1 ، اردیبهشت 1394، صفحه 15-37
چکیده
در سنت اسلامی، یکی از مباحث مهم و اساسی در خصوص معجزه، بحث از دلالت معجزه بر نبوت پیامبران است. اندیشمندان اسلامی عمدتاً معجزه را دلیل بر صدق مدعی نبوت میدانند نه بر صدق تعالیم او؛ زیرا به اعتقاد آنان رابطهای میان یک عمل خارقالعاده و صدق تعلیمات کسی که چنین امری را انجام داده است وجود ندارد. میتوان گفت وجه مشترک دیدگاه اسلامی ...
بیشتر
در سنت اسلامی، یکی از مباحث مهم و اساسی در خصوص معجزه، بحث از دلالت معجزه بر نبوت پیامبران است. اندیشمندان اسلامی عمدتاً معجزه را دلیل بر صدق مدعی نبوت میدانند نه بر صدق تعالیم او؛ زیرا به اعتقاد آنان رابطهای میان یک عمل خارقالعاده و صدق تعلیمات کسی که چنین امری را انجام داده است وجود ندارد. میتوان گفت وجه مشترک دیدگاه اسلامی در دلالت معجزه، صدق مدعی نبوت پیامبر است. دیدگاه اندیشمندان غربی در این مورد، انسجام و روشنایی لازم را ندارد. در سنت فلسفیـالهیاتی غربی از راه معجزه بر وجود خداوند استدلال میشود و فلاسفة غربی تأکید دارند معجزه بر صدق و درستی تعالیم و آموزههای دینی خاص گواهی میدهد و موجب رجحان یک دین بر دین دیگر میشود. از میان اندیشمندان مسلمان علامه طباطبایی برخلاف بسیاری، راه شناخت انبیا را منحصر در معجزه میداند. و از میان اندیشمندان غربی نیز سویینبرن در برخی تعبیرات خود مدلول معجزه را اثبات نبوت معجزهگر میداند. علامه طباطبایی و سویینبرن در خصوص مفهوم معجزه برخی نظرات مشترک دارند، ولی در خصوص مدلول معجزه دیدگاه متفاوتی دارند؛ زیرا سویینبرن مدلول معجزه را اثبات وجود خدا و درستی تعالیم پیامبر میداند در حالی که علامه طباطبایی مدلول معجزه را فقط صدق مدعی نبوت میداند.
عباس یزدانی؛ مهدی پاک نهاد
دوره 4، شماره 1 ، اردیبهشت 1394، صفحه 39-56
چکیده
مسئلة پژوهش حاضر، پیگیری موضع هایدگر در قبال نسبت دین و اخلاق است. هایدگر در مواضع گوناگون، و البته نه چندان منسجم و نظاممند، در باب اخلاق و دین، به معنای مرسوم و شناختهشدة آن سخن گفته است و در اغلب موارد نیز آنها را مورد نقد قرار داده است. در این تحقیق تلاش شده است مسئلة هایدگر با دین و اخلاق و مواضع او در مورد نسبت میان آنها ...
بیشتر
مسئلة پژوهش حاضر، پیگیری موضع هایدگر در قبال نسبت دین و اخلاق است. هایدگر در مواضع گوناگون، و البته نه چندان منسجم و نظاممند، در باب اخلاق و دین، به معنای مرسوم و شناختهشدة آن سخن گفته است و در اغلب موارد نیز آنها را مورد نقد قرار داده است. در این تحقیق تلاش شده است مسئلة هایدگر با دین و اخلاق و مواضع او در مورد نسبت میان آنها مورد بررسی قرار گیرد. همچنین تلاش شده است ضمن طرح انتقادات هایدگر به الهیات مرسوم و سنتی، موضع متأخر وی که در آن بر رویداد حاصل از سکوت منتظرانه و شاعرانه برای ظهور مجدد امر قدسی تأکید میشود، و نیز ارتباط این بحث با شکلی از اخلاق فردمحور، که بر فردیتمحوری و اصالت عمل و انتخاب مسئولانه و آرمانخواهانه بر اساس ندای وجدان، تأکید دارد، مورد بحث و بررسی قرار گیرد. یافتههای تحقیق حاضر نشان داد که هایدگر دین و اخلاق را در یک بستر بزرگتر (سنت متافیزیکی) قرار میدهد و آن دو را به منزلة پیامدهای موجوداندیشی متافیزیک غربی رد میکند. تلقی هایدگر از دین، در بستر نقد او از الهیات ارسطویی-مسیحی (انتو-تئولوژی؛ onto-theologie) قابل بررسی است و نقد او بر مبانی دینی-الاهیاتی نیز، اغلب معطوف به فهم و دریافت ادیان (مشخصاً مسیحیت) از خدا به مثابة «موجود برتر» است، که این نیز ریشه در تسلط مفهوم «علتالعلل» ارسطو بر تاریخ مسیحی دارد. همچنین در بحث اخلاق نیز این نتایج حاصل شد که اگر منظور از اخلاق، طرح یک «فلسفة نظاممند و ارزشمدار اخلاقی» و ارائة معیاری برای تعیین خیر و شر باشد، هایدگر را به هیچ معنا نمیتوان فیلسوف اخلاق دانست، اما چنانچه تعبیر از اخلاق، اتخاذ نوعی موضع عملی در قبال انتخابهای بشری و شیوهای از رفتار و کنش انسانی مبتنی بر حقیقت و صدق و اصالت باشد، آنگاه هایدگر بیشک، دارای مواضع اخلاقی است که در چهارچوب حیات اصیل دازاین و هستی-به سوی-مرگ او نمود پیدا میکند.
معصومه سالاری راد؛ رضا اکبری؛ محمدحسین مهدوی نژاد؛ علیرضا اژدر
دوره 4، شماره 1 ، اردیبهشت 1394، صفحه 57-76
چکیده
از میان سه طریق سنتی مورد ادعای استیور در باب زبان دینی، رویکرد فخر رازی به زبان دینی را میتوان در حیطة طریق سلبی جای داد؛ زیرا دیدگاه وی در زمینة اثبات و شناخت ذات خداوند و معناشناسی برخی از اسما، اوصاف و افعال الهی بر روش سلبی متکی است. از آنجا که یکی از لوازم رویکرد سلبی به زبان دینی، بیانناپذیری آن است این مسئله در رویکرد رازی ...
بیشتر
از میان سه طریق سنتی مورد ادعای استیور در باب زبان دینی، رویکرد فخر رازی به زبان دینی را میتوان در حیطة طریق سلبی جای داد؛ زیرا دیدگاه وی در زمینة اثبات و شناخت ذات خداوند و معناشناسی برخی از اسما، اوصاف و افعال الهی بر روش سلبی متکی است. از آنجا که یکی از لوازم رویکرد سلبی به زبان دینی، بیانناپذیری آن است این مسئله در رویکرد رازی آنجا نمایان میشود که در حیطة خداشناسی و معناشناسی برخی اسما و اوصاف الهی از قبیل اسم جلالة الله، اسمای مضمر، اسم قدوس، رؤیت خداوند، سمع و بصر و برخی از افعال الهی، بر روش عرفانی و شیوة قرآن تأکید میکند و از معرفت شهودی سخن میگوید. لذا در این قلمرو عقل انسان قادر به شناخت برخی از علوم و اسرار الهی نیست؛ حتی اگر از طریق مجاهده و مکاشفه نیز ادراک حاصل شود زبان قادر به بیان و توصیف این اسرار و احوال نیست. در این مقاله سعی میشود تا مواضع فخر رازی در این زمینه با تأکید بر مبانی زبانشناختی و معرفتشناختی آن تحلیل و تبیین شود.
شیما شهریاری
دوره 4، شماره 1 ، اردیبهشت 1394، صفحه 77-95
چکیده
مسئلة شر یکی از مهمترین انتقاداتی است که امروزه باور عقلانی به وجود یک خدای خیرخواه، عالم مطلق و قادر مطلق را به مخاطره میاندازد. لیندا زاگزبسکی از جملة فیلسوفان معاصری است که تلاش دارد با نگاه تازهای، به حل این مسئله بپردازد. او با پیشکشیدن «نظریة انگیزش الهی» نشان میدهد که خداوند سرچشمة وجودی تمام خوبیهاست و انگیزههای ...
بیشتر
مسئلة شر یکی از مهمترین انتقاداتی است که امروزه باور عقلانی به وجود یک خدای خیرخواه، عالم مطلق و قادر مطلق را به مخاطره میاندازد. لیندا زاگزبسکی از جملة فیلسوفان معاصری است که تلاش دارد با نگاه تازهای، به حل این مسئله بپردازد. او با پیشکشیدن «نظریة انگیزش الهی» نشان میدهد که خداوند سرچشمة وجودی تمام خوبیهاست و انگیزههای او به لحاظ وجودی و متافیزیکی پایة تمام اوصاف و ارزشهای اخلاقیاند. زاگزبسکی با تمسک به این نظریه اثبات میکند که براهین منطقی و شاهدمحور شر در اثبات نتیجهشان ناکارامد هستند. او در ادامه تلاش میکند تا با پیریزی نظریة عدل الهیاش، علل احتمالی تجویز شر از جانب خداوند را بیان کند و نشان دهد که خداوند به دلیل عشق به اشخاص برخی از شرور را تجویز کرده است.
امیر نصری؛ عطیه کشتکاران
دوره 4، شماره 1 ، اردیبهشت 1394، صفحه 97-115
چکیده
الاهیات سلبی پاسخی به پرسش از چگونگی سخنگفتن از ذات خداوند و امکان شناخت وی است که به صورت سلب زبانی نمود مییابد و از سه بُعد وجودی، معرفتی و زبانی قابل بررسی است. دیونوسیوس مجعول فیلسوف و عارف مسیحی اوایل قرون وسطی است که الاهیات سلبی وی تأثیر بسیاری بر عارفان پس از خود داشته است. شیوة الاهیاتی وی متشکل از چهار مرحله است: 1. ایجابی، ...
بیشتر
الاهیات سلبی پاسخی به پرسش از چگونگی سخنگفتن از ذات خداوند و امکان شناخت وی است که به صورت سلب زبانی نمود مییابد و از سه بُعد وجودی، معرفتی و زبانی قابل بررسی است. دیونوسیوس مجعول فیلسوف و عارف مسیحی اوایل قرون وسطی است که الاهیات سلبی وی تأثیر بسیاری بر عارفان پس از خود داشته است. شیوة الاهیاتی وی متشکل از چهار مرحله است: 1. ایجابی، که با حرکت نزولی از صفات کلی و انتزاعی امر متعالی آنها را به مخلوقات متصف میکند؛ 2. سلبی، که در سیری صعودی به تنزیه خداوند از صفات و مفاهیم میپردازد؛ 3. تفضیلی، که با سلبِ سلب منکر صفات ایجابی و هم سلبی از خداوند میشود؛ 4. عرفانی، که سخنگفتن از خداوند را در سکوت و زبان را از بیان امر الوهی عاجز میداند. هر کدام از این مراحل بر اساس یکی از ابعاد الاهیات سلبی بنا شدهاند و به سبب اشکالی منجر به مرحلة بعد میشوند. در شیوة ایجابی با مبنایی وجودی و هستیشناسانه میآغازد و به علت مشکل معرفتی پیشآمده و تقید خداوند، به مرحلة سلبی روی میآورد. مرحلة سلبی نیز منجر به انتساب صفاتِ متضادِ سلب شده و تعین و تقید خداوند میشود؛ لذا وی روش تفضیلی را در پیش میگیرد. در شیوة تفضیلی سلب توأمان صفات ایجابی و سلبی نوعی از آشفتگی زبانی را بهوجود میآورد که راهکار دیونوسیوس درنهایت شیوة عرفانی و بیان عجز زبان از توصیف خداوند است.