جستارهای فلسفه دین

نوع مقاله : مقاله پژوهشی

نویسنده

دانشیار فلسفه، گروه فلسفۀ دانشگاه تربیت مدرس

چکیده

یکی از مباحث مهم در فلسفۀ دین معاصر غربی، مبحث ازلیت خداوند است. ازلیت خداوند در فلسفۀ یونان و قرون وسطی، عمدتاً تفسیری فرازمانی داشت که بر اساس آن خداوند موجودی غیر زمان‌مند است و برای او درنظرگرفتن آغاز و انجام زمانی بی‌معناست. در نظر پاره‌ای از فیلسوفان عصر جدید، صفت ازلیت خداوند رنگ و بویی زمان‌مند می‌یابد و به این معنا تفسیر می‌شود که خدا در همۀ زمان‌ها بوده است و خواهد بود. با تأثیرگرفتن از این پیشینة تاریخی، ازلیت خداوند در فلسفۀ دین معاصر، دو تفسیر متفاوت داشته است که به زمانی‌گرایی (تفسیر زمان‌مند از ازلیت) و ازلی‌گرایی (تفسیر فرازمانی از ازلیت) معروف‌اند. به‌نظر می‌رسد که می‌توان با تأمل در سرشت زمان و لوازم آن و نیز ژرف‌کاوی در پاره‌ای از دیگر صفات خداوند، همچون تغییرناپذیری، ادله‌ای را بر ادلۀ ازلی‌گرایی سامان داد. همچنین، ایرادات وارد بر این تفسیر، همچون ایراد عدم انسجام مفهومیِ «موجود غیر زمان‌مند» یا ایراد مبتنی‌بر زمان‌مندبودن همۀ رخدادها، قابل پاسخ‌گویی‌اند. با این‌ حال، معقولیت ازلی‌گرایی در گرو امکان ارائۀ تفسیری معقول از ارتباط موجود فرازمان با جهان زمان‌مند است.

کلیدواژه‌ها