یوسف خرم پناه؛ یدالله دادجو؛ رجب اکبرزاده
چکیده
پرسش از رابطه دین و اخلاق قدمتی به درازای تاریخ فلسفه و اندیشه دارد، در بین نظریات مطرح شده در باب این مسأله، نظریه امر الهی همواره در طول تاریخ یکی از کمشمار ترین طرفداران را داشته و آماج حملات و انتقادات شدید قرار گرفته است، در این مقاله دو استدلال علیه این نظریه را بررسی کرده ایم، استدلال اول علیه نظریه آدامز که مشهورترین طرفدار ...
بیشتر
پرسش از رابطه دین و اخلاق قدمتی به درازای تاریخ فلسفه و اندیشه دارد، در بین نظریات مطرح شده در باب این مسأله، نظریه امر الهی همواره در طول تاریخ یکی از کمشمار ترین طرفداران را داشته و آماج حملات و انتقادات شدید قرار گرفته است، در این مقاله دو استدلال علیه این نظریه را بررسی کرده ایم، استدلال اول علیه نظریه آدامز که مشهورترین طرفدار معاصر این نظریه است، طراحی شده و در نوشتار حاضر نشان داده ایم که آدامز در پاسخ به این استدلال دچار مشکلات وخیمی ست ، در ادامه نیز استدلال دومی که اخیرا توسط برخی فیلسوفان دین و اخلاق، از جمله موریستون، علیه این نظریه اقامه شده است را بیان کرده ایم ادعای مقاله آن است که اولا هر چند نظریه آدامز در مواجهه با استدلال اول با مشکلات جدیای روبروست ولی با انجام تغییرات و اصلاحاتی، همانند آنچه ویرنگا پیشنهاد داده، می تواند به نحو رضایتبخشی از نظریهاش دفاع کند، ثانیا با طرح اشکالاتی نسبت به دفاع موافقان و مخالفان استدلال دوم، روشن کردهایم که هیچیک در تلاشهایشان کامییاب نبودهاند. این مقاله با استفاده از روشی تحلیلی به قضاوت در باب جدال میان طرفداران و مخالفان دو استدلال علیه نظریه امر الهی پرداخته است.
حسین خطیبی؛ رسول رسولی پور؛ امیرعباس علیزمانی
چکیده
استدلال اختفای الاهی، به روایتی که فیلسوف کانادایی، جان ال. شلنبرگ آن را طرح می کند، یکی از استدلال های خداناباوری است که طبق آن، نبود ادله ی کافی به نفع خداباوری خود دلیلی به نفع خداناباوری است. پس از اقامه ی آن، متفکران بسیاری برای پاسخ گویی به آن اقدام کردند که برخی رویکردی بنایی و شمار اندکی نیز رویکرد مبنایی را برگزیده اند. یکی ...
بیشتر
استدلال اختفای الاهی، به روایتی که فیلسوف کانادایی، جان ال. شلنبرگ آن را طرح می کند، یکی از استدلال های خداناباوری است که طبق آن، نبود ادله ی کافی به نفع خداباوری خود دلیلی به نفع خداناباوری است. پس از اقامه ی آن، متفکران بسیاری برای پاسخ گویی به آن اقدام کردند که برخی رویکردی بنایی و شمار اندکی نیز رویکرد مبنایی را برگزیده اند. یکی از این افراد دسته ی دوم، مایکل ری است. او بر این باور است که توجه به تصورات و پیش فرض های نادرست که در پس استدلال اختفای الاهی پنهان شده است به ما کمک می کند نادرستی این استدلال را دریابیم. این نوشته در پی آن است که پس از تقریر استدلال اختفای الاهی و نقدهای مایکل ری به طور کوتاه، به تحلیل و بررسی دیدگاه او بپردازد. نتیجه ای که در پایان حاصل خواهد شد از این قرار است که اگرچه ری ما را به جهت بهتری برای بررسی استدلال اختفای الاهی هدایت می کند اما اگر روش تحلیل او را بر آرای خودش اعمال کنیم، خواهیم دید که نمی تواند به نتیجه ی مطلوب برسد.
مهدی بهنیافر
چکیده
این پژوهش به خوانش عقلی شهیدمطهری از داستان موسی(ع)وخضر(ع) در قرآنکریم میپردازد. وجه عقلی این خوانش به استفاده از مفهوم فلسفی بافت در تحلیل رفتار طرفین داستان، تحلیل عقلی و غیرباطنی رفتار موسی(ع) و نیز دلالتهایی در تفکر عقلانیوانتقادی است.در نگاه مطهری بافت فکری طرفین داستان از جهاتی قیاسناپذیر و متمایز از یکدیگر است و آنها ...
بیشتر
این پژوهش به خوانش عقلی شهیدمطهری از داستان موسی(ع)وخضر(ع) در قرآنکریم میپردازد. وجه عقلی این خوانش به استفاده از مفهوم فلسفی بافت در تحلیل رفتار طرفین داستان، تحلیل عقلی و غیرباطنی رفتار موسی(ع) و نیز دلالتهایی در تفکر عقلانیوانتقادی است.در نگاه مطهری بافت فکری طرفین داستان از جهاتی قیاسناپذیر و متمایز از یکدیگر است و آنها دچار موقعیتی تکافوآمیز هستند. نوع نگاه مطهری به او فرصت داده که از دریچۀ دید موسی(ع) هم بهماجرا بنگرد و رفتار موسی(ع) را هم در بافت فکری خودش کاملاً موجه ببند. لذا موسی(ع) از سرسپردهای منفعل و واقعاً ناشکیبا در برخی خوانشها به مقلّدی مسئول و ممیِّز در پرتو عقل سلیم مبدّل میشود. در این نگاه دیگر پرسش از غلبۀ خضر بر موسی یا بالعکس از میان میرود و سلوک معقول موسی(ع) در برابر خضر(ع)، بهمیزان قابلتوجهی کارکردهای تربیتی کل داستان را نسبت به دیگر خوانشها دگرگون میسازد.در خوانش مطهری عموم انسانها در جهان سهبعدی موسی(ع) زندگیمیکنند نه جهان چهار بعدی خضر(ع) که شامل علم به آینده است. آنها در قلمروهای بسیار اندکی صاحبنظرند و در بسیاری قلمروها مقلِّد؛ لذا نهتنها بهلحاظ هستیشناختی و معرفتی بلکه بهلحاظ روانی هم به بافت فکریوزیستی موسی(ع) نزدیکترند و میتوانند از واکنشهای عقلی او الگو بگیرند.
سید محمد جواد بنی سعید لنگرودی؛ سید جواد میری؛ امیرعباس علیزمانی
چکیده
نوشتار حاضر به چیستی سعادت انسان و نسبت آن با معرفت ایمانی به خدا میپردازد. سن توماس اکوئیناس در سنت فلسفه مسیحی، و علامه طباطبایی در زمره متعاطیان حکمت صدرایی در سنت فلسفه اسلامی به این موضوع پرداخته و هر دو سعادت حقیقی را در شناخت و اتحاد با خدا میدانند و معتقدند از آنجا که سعادت حقیقی، برای انسان و در مورد غایت نهایی او بکار میرود، ...
بیشتر
نوشتار حاضر به چیستی سعادت انسان و نسبت آن با معرفت ایمانی به خدا میپردازد. سن توماس اکوئیناس در سنت فلسفه مسیحی، و علامه طباطبایی در زمره متعاطیان حکمت صدرایی در سنت فلسفه اسلامی به این موضوع پرداخته و هر دو سعادت حقیقی را در شناخت و اتحاد با خدا میدانند و معتقدند از آنجا که سعادت حقیقی، برای انسان و در مورد غایت نهایی او بکار میرود، هرگاه انسان در خصیصه خود که قوه عقل است به فعلیت کامل رسید، و عالیترین معقول را تعقل کرد به سعادت رسیده است. هر دو از این شناخت کامل به رؤیت تعبیر کرده و آنرا نوعی اتحاد وجودی در حد ظرفیت انسانی با مبدء متعال میدانند. بر این اساس معرفتی که از ایمان ساده عامه مردم به خدا نشأت میگیرد نمیتواند آنها را به سعادت حقیقی برساند؛ و اکثر اهل ایمان از درک سعادت محروم خواهند بود. هر چند بر اساس مبانی هر دو میتوان راه حلی برای آن یافت.
بشر ممداف؛ محمد محمد رضایی
چکیده
معضل شر و مسئلهی معجزه،از مهمترین مسائل فلسفهی دین میباشد. جان مکی، ویلیامرو و سایر فیلسوفان مسئلهی منطقی شر و مسئلهی شواهدی شر را مطرح میسازند، حال آنکه جیمز کلر معجزه را به منزلهی مسئله سوم شر مطرح ساختهاست. جیمز کلر معجزه را به دو قسم، معجزات معرفتی و عملی تقسیم میکند و معتقد است که احتمال وقوع معجزات ...
بیشتر
معضل شر و مسئلهی معجزه،از مهمترین مسائل فلسفهی دین میباشد. جان مکی، ویلیامرو و سایر فیلسوفان مسئلهی منطقی شر و مسئلهی شواهدی شر را مطرح میسازند، حال آنکه جیمز کلر معجزه را به منزلهی مسئله سوم شر مطرح ساختهاست. جیمز کلر معجزه را به دو قسم، معجزات معرفتی و عملی تقسیم میکند و معتقد است که احتمال وقوع معجزات به هر دو معنای مزبور در حقیقت مسئلهی شر را تقویت می کند و آنرا به یک معضل برای صفاتی همچون قادر مطلق، عالم مطلق و نیکخواهی محض خداوند برمیشمارد. جیمز کلر با استناد بر پارادایم علوم تجربی، درک مدرنی از معجزه به عنوان تعلیق موقت یک یا چند قانون طبیعت که با قدرت الهی انجام شده است را الگوی کار خود قرار میدهد و بهرهمندی تنها گروهی خاص از معجزه را در تناقض با عدالت خداوند میداند. حال آنکه از نظر حکماء و متکلمین مسلمان اولا بر خلاف دیدگاه متفکران غربی معجزه از جهت خرق عادت بودن صرفا با قوانین علوم تجربی و با تجربه عادی و روزمره انسان مخالف است، نه اینکه خارج از قانون وقواعد عقلی-فلسفی باشد. ثانیا، معجزه حجت عمومی خداوند است و آن نه تنها فقط برای فرزانگان، بلکه برای همگان مفید وحجت آن غیر قابل انکار است.
ابراهیم رنجبر؛ مهدی منفرد
چکیده
در الهیات از دیرباز اینکه خداوند این جهان را از عدم آفریده یا جهان بهنحوی از انحاء پیشتر وجود داشته، ذهن همگان را به خود درگیر کرده است. فقرۀ نخست باب اول سفر پیدایش را شاید بتوان چالشبرانگیزترین موضعی دانست که ذهن الهیدانان یهودی را در بابِ مسالۀ خلقت به خود مشغول کرده است. از دیگر سو، در سنت فلسفه و کلام اسلامی نیز مسالۀ خلق ...
بیشتر
در الهیات از دیرباز اینکه خداوند این جهان را از عدم آفریده یا جهان بهنحوی از انحاء پیشتر وجود داشته، ذهن همگان را به خود درگیر کرده است. فقرۀ نخست باب اول سفر پیدایش را شاید بتوان چالشبرانگیزترین موضعی دانست که ذهن الهیدانان یهودی را در بابِ مسالۀ خلقت به خود مشغول کرده است. از دیگر سو، در سنت فلسفه و کلام اسلامی نیز مسالۀ خلق از آن جمله اموری بوده که تبیین آن امری گریزناپذیر مینموده. در این مقاله نخست سویههای مختلف فقرۀ نخست باب اول سفر پیدایش و کژتابیهای حائل بر آن را خواهیم کاوید و آنگاه به سراغ سویهای از مفهوم خلق میرویم که ملاصدرا در تفسیر خود از حدیث «کنز مخفی» به دست داده است. بعد از کاوش در فقرۀ مذکور در سفر پیدایش و کنکاش در تفسیر ملاصدرا از حدیث نشان خواهیم داد که تفسیر او از مسالۀ «خلق» در این حدیث تا چه اندازه به روشنتر شدن محتوای عادتگریز فقرۀ اول کمک خواهد کرد. تفسیر ملاصدرا بستری فرآهم خواهد آورد تا یافتههای نوین خود را در بابِ معنای «خلق» در سفر پیدایش در پرتویی تازه بنگیریم. در انتها خواهیم دید که در هر دو سنت خلق به معنای از عدم آفریدن نیست و بدین ترتیب تعبیری نو از «آغاز» به دست خواهیم داد.
حمیدرضا آیت اللهی
چکیده
پاسخ به پرسش از معنای زندگی دغدغه بسیاری فیلسوفان و اندیشمندان بوده است. برخی همچون نیچه، شوپنهاور و سارتر معنایی برای زندگی قائل نبوده اند. ولی بسیاری دیگر سعی کرده اند به این پرسش پاسخهای متفاوتی بدهند و با استدلال نشان دهند دیدگاه آنها می تواند بهتر معنای زندگی را تبیین کند. در این مقاله در نظر است ابتدا، دیدگاههای عمده ای که در ...
بیشتر
پاسخ به پرسش از معنای زندگی دغدغه بسیاری فیلسوفان و اندیشمندان بوده است. برخی همچون نیچه، شوپنهاور و سارتر معنایی برای زندگی قائل نبوده اند. ولی بسیاری دیگر سعی کرده اند به این پرسش پاسخهای متفاوتی بدهند و با استدلال نشان دهند دیدگاه آنها می تواند بهتر معنای زندگی را تبیین کند. در این مقاله در نظر است ابتدا، دیدگاههای عمده ای که در این زمینه مطرح شده است (همچون خدامحوری، روح محوری، طبیعت گرایی، ذهن گرایی و عینی گرایی) به همراه پشتوانه های استدلالی شان و همچنین نقدهایشان از دیدگاههای رقیب نشان داده شود. سپس با ارزیابی نقاط قوت و ضعف این دیدگاهها، نشان داده شود که یک نظریه فراگیر برای معنای زندگی چه ویژگی هایی را باید داشته باشد. در نهایت دیدگاه جامع و جدید نویسنده ارائه خواهد شد و دلایل ترجیح این دیدگاه بر دیدگاههای رقیب نشان داده خواهد شد.
هادی وکیلی؛ نعیمه پورمحمدی؛ سید حسین سید موسوی؛ طاهره باغستانی
چکیده
مسئله شر از دیرباز ذهن بشر را به خود مشغول کرده و اندیشمندان بسیاری از راههای مختلف در صدد پاسخگویی به آن برآمدهاند. این راهها گاه برای جلوگیری از احساس الحاد یا ناامیدی نسبت به خالق هستی و گاه برای کاهش رنج یا اضطراب در زندگی مطرح شدهاند. در سنت عرفان اسلامی، ابن عربی که بنیانگذار عرفان نظری است، بر اساس مبانی عرفانی خاص خود ...
بیشتر
مسئله شر از دیرباز ذهن بشر را به خود مشغول کرده و اندیشمندان بسیاری از راههای مختلف در صدد پاسخگویی به آن برآمدهاند. این راهها گاه برای جلوگیری از احساس الحاد یا ناامیدی نسبت به خالق هستی و گاه برای کاهش رنج یا اضطراب در زندگی مطرح شدهاند. در سنت عرفان اسلامی، ابن عربی که بنیانگذار عرفان نظری است، بر اساس مبانی عرفانی خاص خود یعنی نظام اسماء و صفات الهی، نظام احسن، اعیان ثابته، و وحدت شخصی وجود به ارائة راهحل در این زمینه پرداختهاست. در این مقاله میکوشیم بر اساس همین مبانی عرفانی و با توجه به شباهت رویکردهای عرفانی با رویکرد الهیات اگزیستانسی، به کشف و بازسازی پاسخ ابن عربی در این زمینه در مورد مسئله شر بر اساس تقریر اگزیستانسی هسکر بپردازیم . بر مبنای این راهحل، شر از نگاه ابنعربی، امری نسبی و مقید است و به تعینها و قابلیتهای پدیدههای موجود بازمیگردد و از آنجا که بر اساس اسمای حسنای الهی، کل نظام، نظامی احسن تلقی میشود و بر اساس نظریة وحدت شخصی وجود، حقیقت وجود در خداوند منحصر است، معنابخشی و تسلادهی با وجود الهی، امکانپذیر میشود.