جهانگیر مسعودی؛ فائزه طلوع برکاتی
دوره 3، شماره 1 ، اردیبهشت 1393، ، صفحه 67-95
چکیده
نظریههای کلامی عمدتاً در مبانی فلسفی پیشین ریشه دارند و برای نقد آنها میتوان ریشههای آنها را کاوید و نقد کرد. از این رو در این مقاله، ریشههای فلسفی نظریة بسط تجربة نبوی بررسی و تحلیل شده است تا زمینة نقد نظریة مزبور فراهمتر شود. در این تحلیل، از مبانی فلسفی عبدالکریم سروش در طرح نظریة بسط تجربة نبوی پرده برداشته شده و نشان ...
بیشتر
نظریههای کلامی عمدتاً در مبانی فلسفی پیشین ریشه دارند و برای نقد آنها میتوان ریشههای آنها را کاوید و نقد کرد. از این رو در این مقاله، ریشههای فلسفی نظریة بسط تجربة نبوی بررسی و تحلیل شده است تا زمینة نقد نظریة مزبور فراهمتر شود. در این تحلیل، از مبانی فلسفی عبدالکریم سروش در طرح نظریة بسط تجربة نبوی پرده برداشته شده و نشان داده شده که نظریة یادشده بسیار وامدار رویکرد سوبژکتیویستی کانت و پوپر، بازیهای زبانی ویتگنشتاین و هرمنوتیک فلسفی گادامر است.
قدرت الله قربانی
دوره 2، شماره 1 ، فروردین 1392، ، صفحه 67-86
چکیده
اهمیت پرسش از هستی خدا و تأثیرات گستردة آن در کلیت زندگی انسان، باعث تلاش فیلسوفان و متکلمان برای ارائة برهانی عقلانی در این خصوص شده است که براهین متنوعی چون برهانهای وجودی، فطرت، حدوث، حرکت، نظم، اخلاقی، و جهانشناختی از این جملهاند و از قرون گذشته تاکنون با تعابیر و تفاسیر گوناگونی ارائه شده و میشوند. در این میان، برهان جهانشناختی، ...
بیشتر
اهمیت پرسش از هستی خدا و تأثیرات گستردة آن در کلیت زندگی انسان، باعث تلاش فیلسوفان و متکلمان برای ارائة برهانی عقلانی در این خصوص شده است که براهین متنوعی چون برهانهای وجودی، فطرت، حدوث، حرکت، نظم، اخلاقی، و جهانشناختی از این جملهاند و از قرون گذشته تاکنون با تعابیر و تفاسیر گوناگونی ارائه شده و میشوند. در این میان، برهان جهانشناختی، از جهات چندی دارای اهمیت است که باعث مهمترشدن آن و تقربش به نوعی برهان عقلانی و جهانشمول شده است: 1. در سنت فلسفی غربی و اسلامی، این برهان در مقایسه با دیگر براهین، از جانب فیلسوفان و متکلمان بیشتری مورد استفاده واقع شده و تنوع بیشتری از تقریرها را به خود اختصاص داده است؛ 2. این برهان دارای خصوصیات مشترک دینی، کلامی، و فلسفی است، لذا اکثر متکلمین با استفاده از روشهای فلسفی و کلامی آن را بهکار بردهاند؛ 3. این برهان از فهم عقلانی نسبتاً عمومی آغاز کرده و اصول واقعیت هستی و علیت و وابستگی علت به معلول را محور استدلال خود قرار داده، که آن با تعابیر گوناگون برای اکثریت مردم قابل فهم است؛ 4. در این برهان از وجود معلول و وابستگی آن، وجود علت که در نهایت خداست، استفاده شده، یعنی سیر عقلانی از معلول به علت، که محور روش استدلالی این برهان است بسیار مناسبتر از سیر از علت به معلول است؛ 5. عدم وابستگی این برهان به براهین دیگر، در حالی که برخی از آنها، چون برهان نظم، حرکت، و حدوث صرفاً با پذیرش برخی از مقدمات این برهان قابل استفاده هستند؛ 6. استفاده از حداقل اصول، چون پذیرش واقعیت و اصل علیت برای اثبات خدا و یگانگی او در این برهان؛ 7. مطابقت محتوا و مفاد این برهان، یعنی وابستگی و نیازمندی موجودات در این جهان و حاکمیت اصل علیت با واقعیتهای خارجی در تحلیل عقلانی. در این مقاله ضمن نگاهی کوتاه به اهمیت برخی تقریرهای برهان در سنت فلسفی غرب و اسلام، تلاش میشود ویژگیهای عقلانی آن در موارد مذکور بررسی و تحلیل شوند
محمد سعیدی مهر
دوره 1، شماره 2 ، آبان 1391، ، صفحه 69-88
چکیده
یکی از مباحث مهم در فلسفۀ دین معاصر غربی، مبحث ازلیت خداوند است. ازلیت خداوند در فلسفۀ یونان و قرون وسطی، عمدتاً تفسیری فرازمانی داشت که بر اساس آن خداوند موجودی غیر زمانمند است و برای او درنظرگرفتن آغاز و انجام زمانی بیمعناست. در نظر پارهای از فیلسوفان عصر جدید، صفت ازلیت خداوند رنگ و بویی زمانمند مییابد و به این معنا تفسیر ...
بیشتر
یکی از مباحث مهم در فلسفۀ دین معاصر غربی، مبحث ازلیت خداوند است. ازلیت خداوند در فلسفۀ یونان و قرون وسطی، عمدتاً تفسیری فرازمانی داشت که بر اساس آن خداوند موجودی غیر زمانمند است و برای او درنظرگرفتن آغاز و انجام زمانی بیمعناست. در نظر پارهای از فیلسوفان عصر جدید، صفت ازلیت خداوند رنگ و بویی زمانمند مییابد و به این معنا تفسیر میشود که خدا در همۀ زمانها بوده است و خواهد بود. با تأثیرگرفتن از این پیشینة تاریخی، ازلیت خداوند در فلسفۀ دین معاصر، دو تفسیر متفاوت داشته است که به زمانیگرایی (تفسیر زمانمند از ازلیت) و ازلیگرایی (تفسیر فرازمانی از ازلیت) معروفاند. بهنظر میرسد که میتوان با تأمل در سرشت زمان و لوازم آن و نیز ژرفکاوی در پارهای از دیگر صفات خداوند، همچون تغییرناپذیری، ادلهای را بر ادلۀ ازلیگرایی سامان داد. همچنین، ایرادات وارد بر این تفسیر، همچون ایراد عدم انسجام مفهومیِ «موجود غیر زمانمند» یا ایراد مبتنیبر زمانمندبودن همۀ رخدادها، قابل پاسخگوییاند. با این حال، معقولیت ازلیگرایی در گرو امکان ارائۀ تفسیری معقول از ارتباط موجود فرازمان با جهان زمانمند است.
راحله بطلانی اصفهانی؛ جعفر شانظری؛ مجید صادقی حسن آبادی
دوره 6، شماره 2 ، بهمن 1396، ، صفحه 71-96
چکیده
یکی از کارکردهای اساسی فلسفة ملاصدرا تفسیر عقلانی معارف الهی و تبیین فلسفی جایگاه انسان در دایرة هستی است که علاوه بر اینکه میتواند چشمانداز روشنی از نتایج و دستاوردهای حکمت متعالیه حاصل کند، زمینة بازسازی مدلی آنتولوژیک مبتنی بر اصول هستیشناختی صدرایی را در جهت فهم سازوارگی وحی و انسان فراهم میسازد. به همین دلیل نوشتار ...
بیشتر
یکی از کارکردهای اساسی فلسفة ملاصدرا تفسیر عقلانی معارف الهی و تبیین فلسفی جایگاه انسان در دایرة هستی است که علاوه بر اینکه میتواند چشمانداز روشنی از نتایج و دستاوردهای حکمت متعالیه حاصل کند، زمینة بازسازی مدلی آنتولوژیک مبتنی بر اصول هستیشناختی صدرایی را در جهت فهم سازوارگی وحی و انسان فراهم میسازد. به همین دلیل نوشتار حاضر بر آن است که سازوارگی وحی و انسان در هندسة معرفتی صدرالمتألهین را بکاود و تصویری از هویت و چیستی این سازگاری ارائه کند. همچنین با رویکردی مسئلهمحور و با روش تحلیلی، ضمن طرح دقیق مسئله، به پردازش دادهها بپردازد و این ادعا را اثبات کند که در نگرش صدرایی نسبت وحی و انسان نه از سنخ تعارض و تقابل و نه از نوع تغایر و تمایز، بلکه از نوع سازواری است؛ خواهیم کوشید با تمایز قائل شدن میان رویکرد فلسفی، کلامی و عرفانی صدرالمتألهین از وحی، جایگاه وجودی انسان و وحی را در دایرة هستی بررسی کنیم و با رهیافتی فلسفی سعی کنیم ساحتهای هستیشناختی سازوارگی وحی و انسان را در نمودهای گوناگون (هبوط و نزول، مراتب گوناگون وجودی، ظاهر و باطن، تفسیر و تأویل و اسماءالحسنی) متناسب با دیدگاه ملاصدرا تفسیر و تبیین کنیم، و به بیان رهآورد نگاه سازوار به این شاکلة وجودی در عرصة زندگی انسان بپردازیم.
حمیدرضا آیت اللهی؛ حسین شوروزی
دوره 3، شماره 2 ، آبان 1393، ، صفحه 73-88
چکیده
از برهان تنظیم دقیق، بر این اساس که حیات مبتنی بر کربن مستلزم قوانین فیزیکی و شرایط استانهای است، نتیجه میشود اینکه جهان را خدا نظم داده باشد از فرضیات دیگر محتملتر است. سوبر به این استدلال اعتراض میکند و معتقد است که تنظیم دقیقی که بین قوانین فیزیکی وجود دارد در معرض تأثیر انتخاب مشاهدهای ماست. هدف از این پژوهش بررسی برهان ...
بیشتر
از برهان تنظیم دقیق، بر این اساس که حیات مبتنی بر کربن مستلزم قوانین فیزیکی و شرایط استانهای است، نتیجه میشود اینکه جهان را خدا نظم داده باشد از فرضیات دیگر محتملتر است. سوبر به این استدلال اعتراض میکند و معتقد است که تنظیم دقیقی که بین قوانین فیزیکی وجود دارد در معرض تأثیر انتخاب مشاهدهای ماست. هدف از این پژوهش بررسی برهان تنظیم دقیق و اعتراض انتروپیکی سوبر به آن و پاسخهای دادهشده به این اعتراض است.
حمیدرضا آیت اللهی
چکیده
در این مقاله در نظر است نشان داده شود که ادیان توحیدی که به وجود خداوند و رخداد معاد باور دارند می توانند ادیانی که این دو واقعیت را تکذیب می کنند از دائره حقانیت بیرون بدانند چرا که این دو باور ناظر به واقعیتهایی ابژکتیو است نه اموری سوبژکتیو که مبنای ادعا و استدلال کثرت گرایان است. سپس دوشرط اساسی دینداری یعنی پرستش و رفتارهای مبتنی ...
بیشتر
در این مقاله در نظر است نشان داده شود که ادیان توحیدی که به وجود خداوند و رخداد معاد باور دارند می توانند ادیانی که این دو واقعیت را تکذیب می کنند از دائره حقانیت بیرون بدانند چرا که این دو باور ناظر به واقعیتهایی ابژکتیو است نه اموری سوبژکتیو که مبنای ادعا و استدلال کثرت گرایان است. سپس دوشرط اساسی دینداری یعنی پرستش و رفتارهای مبتنی بر اخلاقیات تبیین خواهد شد. از آنجا که اعتقادات و رفتار دین مدارانه باورمندان به ادیان مختلف تحت تاثیر عوامل جبری بسیاری است لذا در خصوص درست و غلط بودن زندگی مومنانه آنها نمی توان بسادگی قضاوت کرد ودر این زمینه نه می توان از کثرت گرایی دفاع کرد و نه انحصارگرایی. اما تنوع غیر اختیاری زندگی های مومنانه منافاتی ندارد با آن که باورهای بنیادین هر دین را بتوان در معرض ارزیابی عقلانی قرار داد و هرکس با محدودیتهای خود بتواند درست ترین مسیر دینی را انتخاب کند. لذا دینی که بیشترین توفیق را بتواند در تجزیه و تحلیل عقلانی بدست آورد می تواند انحصارگرایانه از درست بودن خود در برابر سایر ادیان و مذاهب سخن بگوید.
سید علیرضا حسینی بهشتی؛ فاطمه مریدی
دوره 5، شماره 1 ، اردیبهشت 1395، ، صفحه 77-99
چکیده
موسی صدر یکی از بارزترین اندیشمندان و مصلحان مسلمان معاصر است که با رویکرد الهیاتی خود مسائل و معضلات اجتماعی را شناسایی کرده و در پی حل آن برآمده است. حضور این اندیشمند به طور همزمان در دو حوزة نظر و عمل، ضرورت بررسی و مطالعة آثار و اندیشه و نحوة عمل وی را دوچندان کرده است. این رساله با توجه به ادبیات موجود در موضوع الهیات اجتماعی، ...
بیشتر
موسی صدر یکی از بارزترین اندیشمندان و مصلحان مسلمان معاصر است که با رویکرد الهیاتی خود مسائل و معضلات اجتماعی را شناسایی کرده و در پی حل آن برآمده است. حضور این اندیشمند به طور همزمان در دو حوزة نظر و عمل، ضرورت بررسی و مطالعة آثار و اندیشه و نحوة عمل وی را دوچندان کرده است. این رساله با توجه به ادبیات موجود در موضوع الهیات اجتماعی، و مطالعة آثار و اسناد برجایمانده از صدر، با استفاده از روش توصیفی تحلیلی، به تجزیهوتحلیل آرای و اندیشههای وی میپردازد و با رویکردی تطبیقی، تلاش خود را در تحلیل و تبیین الگوی ایشان از الهیات اجتماعی اسلامی بهکار میبندد. مطالعة ابعاد انسانشناختی، اجتماعی، دینشناختی، معرفتشناختی و اخلاق اجتماعی این اندیشمند، مبانی رویکرد اجتماعی وی به الهیات را تشکیل میدهد. نگاه ارزشمند و کرامتبنیاد صدر به انسان، رویکرد مردمسالارانه و دموکراتیک او به جامعه، تفسیر انسانگرایانة ایشان از دین و تلقی از دین به عنوان آیین زندگی و مبنای نظامات اجتماعی و ابزاری در تحققبخشیدن به آمال و آرزوهای بشری و رفع آلام و دردها، و درنهایت، نگاه جامع او به شناخت و معرفت و توجه به سایر منابع شناخت در کنار ارزششناسی دین، به منظومهای از ارزشهای انسانی منجر میشود که در سایة آن، برپایی نظام عادلانة مطلوب معنا میشود. درنهایت، الگوی الهیات اجتماعی صدر، که حاصل الگوی الهیاتی تفسیر اجتماعی است، تحت عنوان «الگوی الهیات اجتماعی مبتنی بر امت واحده» تفسیر گردیده است.
شیما شهریاری
دوره 4، شماره 1 ، اردیبهشت 1394، ، صفحه 77-95
چکیده
مسئلة شر یکی از مهمترین انتقاداتی است که امروزه باور عقلانی به وجود یک خدای خیرخواه، عالم مطلق و قادر مطلق را به مخاطره میاندازد. لیندا زاگزبسکی از جملة فیلسوفان معاصری است که تلاش دارد با نگاه تازهای، به حل این مسئله بپردازد. او با پیشکشیدن «نظریة انگیزش الهی» نشان میدهد که خداوند سرچشمة وجودی تمام خوبیهاست و انگیزههای ...
بیشتر
مسئلة شر یکی از مهمترین انتقاداتی است که امروزه باور عقلانی به وجود یک خدای خیرخواه، عالم مطلق و قادر مطلق را به مخاطره میاندازد. لیندا زاگزبسکی از جملة فیلسوفان معاصری است که تلاش دارد با نگاه تازهای، به حل این مسئله بپردازد. او با پیشکشیدن «نظریة انگیزش الهی» نشان میدهد که خداوند سرچشمة وجودی تمام خوبیهاست و انگیزههای او به لحاظ وجودی و متافیزیکی پایة تمام اوصاف و ارزشهای اخلاقیاند. زاگزبسکی با تمسک به این نظریه اثبات میکند که براهین منطقی و شاهدمحور شر در اثبات نتیجهشان ناکارامد هستند. او در ادامه تلاش میکند تا با پیریزی نظریة عدل الهیاش، علل احتمالی تجویز شر از جانب خداوند را بیان کند و نشان دهد که خداوند به دلیل عشق به اشخاص برخی از شرور را تجویز کرده است.
حسین کلباسی اشتری
دوره 1، شماره 1 ، اردیبهشت 1391، ، صفحه 79-98
چکیده
چهارچوب نظری فلسفة نقادی کانت ریشه در تحولات قرن هجدهم و دورة موسوم به روشنگری و منورالفکری اروپا دارد؛ رهیافتهای دینپژوهی، از جمله باور به خداوند یا علت اولی، نزد او نیز متأثر از همان فضاست. پرسش از اعتبار و دامنة شمول معرفت مابعدالطبیعی و مهمتر از آن مبادی تکوین چنین معرفتی از دغدغههای معرفتشناختی کانت است که درست ...
بیشتر
چهارچوب نظری فلسفة نقادی کانت ریشه در تحولات قرن هجدهم و دورة موسوم به روشنگری و منورالفکری اروپا دارد؛ رهیافتهای دینپژوهی، از جمله باور به خداوند یا علت اولی، نزد او نیز متأثر از همان فضاست. پرسش از اعتبار و دامنة شمول معرفت مابعدالطبیعی و مهمتر از آن مبادی تکوین چنین معرفتی از دغدغههای معرفتشناختی کانت است که درست زمانی مطرح میشود که سخن و پرسش از «امکان مابعدالطبیعه» به میان میآید؛ یعنی تأمل و چندوچون دربارة مبادی نظری چنین دانشی که، تا زمان کانت، از پیشینهای بس دراز برخوردار است. هنگامیکه کانت از واژة علم و تجربه سخن میگوید، درواقع، به قلمرو عینی معرفت بشر نظر دارد؛ یعنی آنچه در حیطة حساسیت و فاهمه انعکاس مییابد و لذا، آنچه فراتر از این قلمرو تصور شود، نه بهلحاظ نفسالامری، بلکه بهلحاظ معرفت پدیداری، نامعتبر تلقی میشود. اینجا نیز همان پرسش در باب «امکان ریاضیات محض» و «امکان طبیعیات محض» تکرار میشود. جستارهای کانت در این دو قلمرو بدین نتیجه منجر میشود که هرچند مبادی نظری علم نزد فاعل شناساست، اما فرایند فعالیت ذهن قابل اطلاق به تجربه، درواقع عینیتیافته، خواهد بود و معضل شکاف میان متعلق و متعلق ادراک برطرف خواهد شد. جهتگیری فلسفة نقادی در پرسش از مبادی و مبانی نظری دانش به قلمرو اخلاق و دین نیز کشیده میشود. باز شدن دو عرصة اخیر بر روی پژوهش استعلایی، درواقع، پاسخی را برای مسائل حلناشدة متعلقات مابعدالطبیعه، اعتقاد به هستی خداوند، بقای نفس، و وجود اختیار در آدمی فراهم میسازد. در نگاه کانت، عرصة عقل عملی در تقابل با عقل نظری نیست، بلکه مکمَل و متمَم آن است، زیرا استمرار و فعالیت ذهن و ورود آن در عرصة نامتناهی و امور نامشروط، که به نظر کانت تمایل طبیعی عقل است، جزء لاینفک ساحتهای معرفتی بشر است. اگر علم ناظر به متعلقات تجربه و امور انضمامی است و امکان ریاضیات و طبیعیات محض محرز و حتی یقینی و معتبر است، درعوض، اخلاق و دین نیز که ساحتهای انکارناپذیر انساناند، ناظر به متعلقات عقل و بهویژه، وجود خداوند و بقای نفساند. هنگامیکه کانت در امکان فعل اخلاقی و شرایط آن تأمل میکند، همبستهبودن فعل اخلاقی با اعتقاد به بقای نفس و وجود خداوند را درمییابد و البته، همچنان مسئلة عدم عینیت این متعلقات و حیث نفسالامری آنها مورد تأکید اوست.
علیرضا درّی نوگورانی
دوره 7، شماره 2 ، آبان 1397، ، صفحه 81-101
چکیده
یکی از منابع مهم باورهای دینی در ادیان ابراهیمی گواهی است. مسائل معرفتشناختی پیرامون باور مبتنی بر گواهی هم در معرفتشناسی معاصر هم در بحث خبر واحد و متواتر در اصول فقه شیعه طرح شده است. در این مقاله، با بیان شباهتها و تفاوتهای اصلی میان شرایط کسب باور موجه از طریق گواهی در الیزابت فریکر از معرفتشناسان شاخص معاصر در بحث گواهی ...
بیشتر
یکی از منابع مهم باورهای دینی در ادیان ابراهیمی گواهی است. مسائل معرفتشناختی پیرامون باور مبتنی بر گواهی هم در معرفتشناسی معاصر هم در بحث خبر واحد و متواتر در اصول فقه شیعه طرح شده است. در این مقاله، با بیان شباهتها و تفاوتهای اصلی میان شرایط کسب باور موجه از طریق گواهی در الیزابت فریکر از معرفتشناسان شاخص معاصر در بحث گواهی و شیخ انصاری از شخصیتهای شاخص اصولیِ شیعه این مسئله بررسی شده است که آیا میتوان مباحث این دو سنت فکری را در موضوع یادشده مقایسه کرد؟ به این منظور ابتدا مفاهیم کلیدی از جمله خبر و حجّت از نظر شیخ انصاری با گواهی و توجیه از نظر فریکر مقایسه شدهاند. سپس، در پرتو این مقایسه، شروط لازم برای کسب باور موجه از طریق گواهی از نظر هر دو متفکر مقایسه شدهاند. در نهایت، نشان داده شده است که به خاطر تفاوتهای بنیادین این دو نظریه، برخی شباهتهای ظاهری در واقع تفاوت هستند؛ با این حال، هرچند امکان مقایسه منتفی نیست، این مقایسه باید با نهایت دقت صورت گیرد.
پروین کاظم زاده
دوره 2، شماره 2 ، خرداد 1392، ، صفحه 81-107
چکیده
نصر حامد ابوزید با دلسپردگی بر نظریات زبان شناسی و هرمنوتیکی، بر آن است تا با تأویل متجددانۀ قرآن، الفتی میان سنت و تجدد برقرار سازد. وی روش خود را تنها روش فهم قرآن می داند که طی آن، قرآن مطابق با شرایط زمانۀ خود تفسیر می گردد. در این رویکرد برخی از آیات، صرفاً شاهدی تاریخی و محکوم به فراموشی؛ برخی با قابلیت تأویل مجازی؛ و برخی نیز متونی ...
بیشتر
نصر حامد ابوزید با دلسپردگی بر نظریات زبان شناسی و هرمنوتیکی، بر آن است تا با تأویل متجددانۀ قرآن، الفتی میان سنت و تجدد برقرار سازد. وی روش خود را تنها روش فهم قرآن می داند که طی آن، قرآن مطابق با شرایط زمانۀ خود تفسیر می گردد. در این رویکرد برخی از آیات، صرفاً شاهدی تاریخی و محکوم به فراموشی؛ برخی با قابلیت تأویل مجازی؛ و برخی نیز متونی با قابلیت توسعه اند. در این مقاله نظریات وی درباب وحی، احتساب قرآن به عنوان متنی تاریخمند و محصولی فرهنگی، و اجتهاد پویا مورد بررسی قرار می گیرد. روش تحقیق تحلیلی و انتقادی است. منابع مورد استفاده نیز عبارتند از کتابها، مقالات، و مصاحبه های انتشار یافته از ابوزید در نشریات و سایت های اینترنتی، کتابها و مقالاتی که در بررسی دیدگاههای ابوزید منتشر شده و منابعی که به نقد و بررسی استفاده از روش هرمنوتیک در تفسیر قرآن پرداخته اند.
علیرضا شجاعیزند
دوره 2، شماره 3 ، آبان 1392، ، صفحه 81-111
چکیده
"ذاتانگاری دین" در صدد است تا با انواع رویکردهایی که از موضعِ ناظر بیرونی و نگاه تحویلی، به درک ناقص و ناتمامی از دین رسیده و دینپژوهی را در مسیر ناصوابی قرار داده است، به محاجه بپردازد. این تلاش اولاً با واکاوی دقیق مفهومی و نشان دادن تمایز میان «ذات» با «ماهیت» و «حقیقت» و ثانیاً با وارسی مبنا و مدعای مخالفینِ ذاتانگاری ...
بیشتر
"ذاتانگاری دین" در صدد است تا با انواع رویکردهایی که از موضعِ ناظر بیرونی و نگاه تحویلی، به درک ناقص و ناتمامی از دین رسیده و دینپژوهی را در مسیر ناصوابی قرار داده است، به محاجه بپردازد. این تلاش اولاً با واکاوی دقیق مفهومی و نشان دادن تمایز میان «ذات» با «ماهیت» و «حقیقت» و ثانیاً با وارسی مبنا و مدعای مخالفینِ ذاتانگاری دین در سه دستة «ملحدان»، «روشنفکران دینی» و «جامعهشناسان» و آشکارساختنِ سهو و خطای آنان و بالاخره با بیان دلایلی ناظر به اقتضائاتِ «معرفت»، «دین» و «فهم دین» به انجام رسیده است. مبنا و منطق ما در این احتجاجات، براهین عقلی است و ارجاعات لازم به آرا و مکتوباتِ مدعیان.
کاظم راغبی؛ امیرعباس علیزمانی
دوره 2، شماره 4 ، دی 1392، ، صفحه 81-105
چکیده
در سالهای اخیر تقریرهای متفاوتی از استدلال اخلاقی بر وجود خدا شکل گرفته است. یکی از این تقریرها، استدلال از طریق عینیتگرایی اخلاقیِ سی. اس. لوئیس است؛ لوئیس با توسل به احکام و قوانین اخلاقی متداول در حیات انسانی و با توجه به مجادلات اخلاقی، انتقادات اخلاقی، و عذرآوری انسان هنگام عملنکردن به قوانین اخلاقی، که همه روزه برای انسان ...
بیشتر
در سالهای اخیر تقریرهای متفاوتی از استدلال اخلاقی بر وجود خدا شکل گرفته است. یکی از این تقریرها، استدلال از طریق عینیتگرایی اخلاقیِ سی. اس. لوئیس است؛ لوئیس با توسل به احکام و قوانین اخلاقی متداول در حیات انسانی و با توجه به مجادلات اخلاقی، انتقادات اخلاقی، و عذرآوری انسان هنگام عملنکردن به قوانین اخلاقی، که همه روزه برای انسان روی میدهد، وجود عینی ارزشها و قوانین اخلاقی را اثبات میکند و سپس با توجه به تفاوت ماهیت قوانین اخلاقی و قوانین طبیعی، بنیان استدلال اخلاقی خویش را پایهگذاری میکند. لوئیس در جستوجوی مبنا و اساس این قوانین عینی اخلاقی، ذهنی عالی را به عنوان یگانه مبنای حقیقی احکام اخلاقی اثبات میکند. این مقاله به تقریر و تبیین استدلال اخلاقی لوئیس میپردازد و در پایان به نقد و بررسی آن خواهد پرداخت.
محمدجواد رضایی ره
چکیده
نظریة «ذاتی و عرضی در ادیان»، آموزههای هر دینی را به دو دستة ذاتیات و عرضیات تقسیم میکند. در این نظریه ذاتی دین عبارتاست از زیرانداز، مضمون و محتوا، گوهر و مقصد دین. در مقابل، عرضی دین عبارتاست از روانداز، قالب، پوسته، غبار و زنگار دین. بر اساس این نظریه، همانطور که در ضربالمثلها، ظاهر الفاظ غیر از محتوا است و ظاهر عرضی ...
بیشتر
نظریة «ذاتی و عرضی در ادیان»، آموزههای هر دینی را به دو دستة ذاتیات و عرضیات تقسیم میکند. در این نظریه ذاتی دین عبارتاست از زیرانداز، مضمون و محتوا، گوهر و مقصد دین. در مقابل، عرضی دین عبارتاست از روانداز، قالب، پوسته، غبار و زنگار دین. بر اساس این نظریه، همانطور که در ضربالمثلها، ظاهر الفاظ غیر از محتوا است و ظاهر عرضی است و محتوا ذاتی، و نیز همانطور که مثنوی ذاتیات و عرضیاتی دارد، دین اسلام نیز ذاتیات و عرضیاتی دارد. از آنجا که اسلام با ذاتیاتش اسلام است، نه با عرضیاتش، اعتقاد و التزام به عرضیات لازم نیست و میتوان متناسب با شرایط هر جامعه، آنها را تغییر داد. بررسی مستندات نشان میدهد که تنها مستند این نظریه مغالطة تمثیل است. گذشته از آن، نظریهپرداز بهویژه در موضع بیان معیارهای تفکیک عرضی از ذاتی، چندبار دچار مغالطة مصادره به مطلوب شده است. تعریفهای ناسازگار از ذاتی و عرضی، فهم غلط از قواعد منطقی و استنتاج نادرست از آنها، بهرهمندی نادرست از نظریة شباهت خانوادگی، اسناد نظریة افلاک بطلمیوسی به قرآن و خلط احکام تاریخی با احکام اعتقادی، از دیگر لغزشهای سروش در بیان این نظریه است.
مهدی عباس زاده
دوره 5، شماره 2 ، آبان 1395، ، صفحه 87-108
چکیده
برهان وجودی یا وجودشناختی به دستهای از استدلالهای عقلی بر اثبات وجود خدا در فلسفة غرب اطلاق شده است که در آنها کوشش میشود از خود مفهوم خدا یا واجبالوجود در ذهن انسان، و نه از ویژگیهای مخلوقات خارجی، مستقیماً وجود خارجی خدا نتیجه گرفته شود. طرح برهان وجودی به معنای دقیق کلمه، با آنسلم در قرون وسطای مسیحی آغاز شد. این برهان ...
بیشتر
برهان وجودی یا وجودشناختی به دستهای از استدلالهای عقلی بر اثبات وجود خدا در فلسفة غرب اطلاق شده است که در آنها کوشش میشود از خود مفهوم خدا یا واجبالوجود در ذهن انسان، و نه از ویژگیهای مخلوقات خارجی، مستقیماً وجود خارجی خدا نتیجه گرفته شود. طرح برهان وجودی به معنای دقیق کلمه، با آنسلم در قرون وسطای مسیحی آغاز شد. این برهان با تقریراتی از سوی برخی از متفکرین غربی همراه بوده است. همچنین متفکران غربیِ دیگری این برهان را به چالش کشیدهاند. در جهان اسلام نیز نقض و ابرامهایی در باب برهان وجودی انجام شده است. در نوشتار حاضر، دو تقریر دکارت از برهان وجودی مطرح خواهد شد. کانت بر دو تقریر این برهان، سه نقد وارد ساخته است. آیتالله جوادی آملی ضمن نقد و رد نقدهای سهگانة کانت، مهمترین نقد را بر برهان وجودی وارد کرده و نهایتاً آن را مغالطه دانسته و رد کرده است. بهنظر میرسد تقریر اولِ برهان وجودی، قابل رد است، بااینحال میتوان با اتکا به نظریة معقولات ثانیه و نظریة نفسالأمر در فلسفة اسلامی به نحوی از تقریر دوم این برهان دفاع کرد.
حسین طوسی؛ رضا اکبری
دوره 4، شماره 2 ، آبان 1394، ، صفحه 87-110
چکیده
ویلیام وینرایت بر این باور است که تجربة عرفانی همان ساختار تجربة حسی را دارد و بر این اساس در صدد است از طریق شباهت تجربة عرفانی با تجربة حسی و تکیه بر اصل زودباوری، اعتبار شناختی این تجربه را به اثبات برساند. این نوع استدلالآوری با تقریرهای دیگری در کار فیلسوفانی همچون سویینبرن و آلستون نیز دیده میشود. اما بهنظر میرسد با ...
بیشتر
ویلیام وینرایت بر این باور است که تجربة عرفانی همان ساختار تجربة حسی را دارد و بر این اساس در صدد است از طریق شباهت تجربة عرفانی با تجربة حسی و تکیه بر اصل زودباوری، اعتبار شناختی این تجربه را به اثبات برساند. این نوع استدلالآوری با تقریرهای دیگری در کار فیلسوفانی همچون سویینبرن و آلستون نیز دیده میشود. اما بهنظر میرسد با استناد به شباهت این دو تجربه نمیتوان له شناختیبودن تجربة عرفانی استدلال کرد و با قاطعیت از شناختیبودن آن دفاع کرد. تجربة عرفانی و تجربة حسی ضمن داشتن شباهت، تفاوتهای قابل توجهای با یکدیگر دارند که کار مقایسه بین این دو را با مشکل مواجه میسازد. علاوه بر این با توجه به اینکه اصل زودباوری یک اصل یقینی در معرفتشناسی دینی محسوب نمیشود، استفاده از این اصل برای اثبات شناختیبودن تجربة عرفانی از نقاط ضعف این استدلال محسوب میشود.
زهرا محمودکلایه؛ رضا اکبریان؛ محمد سعیدی مهر؛ رضا اکبری
دوره 2، شماره 1 ، فروردین 1392، ، صفحه 87-104
چکیده
یکی از اساسیترین مسائل آگوستین در طول حیات فکریاش، یافتن پاسخ این مسئله است که چه چیز وصول بشر به حکمت حقیقی و سعادت را این چنین دشوار و در مواردی غیر ممکن ساخته است. پاسخ وی را میتوان در یک کلمه خلاصه کرد: «گناه». به همین جهت او درصدد برمیآید تا با ارائة دو اصل بنیاد، ایمان و لطف، مشکل گناه را در بشر حل کند تا مسیر دستیابی ...
بیشتر
یکی از اساسیترین مسائل آگوستین در طول حیات فکریاش، یافتن پاسخ این مسئله است که چه چیز وصول بشر به حکمت حقیقی و سعادت را این چنین دشوار و در مواردی غیر ممکن ساخته است. پاسخ وی را میتوان در یک کلمه خلاصه کرد: «گناه». به همین جهت او درصدد برمیآید تا با ارائة دو اصل بنیاد، ایمان و لطف، مشکل گناه را در بشر حل کند تا مسیر دستیابی به حقیقت را بر وی هموار سازد. اما باور او به «گناه ذاتی» که مبنایی برگرفته از متن مسیحیت است، وی را در حل این مشکل با دشواریهایی مواجه میسازد. به اعتقاد آگوستین دو اصل ایمان و لطف در ارتباط با ارادة انسان معنا پیدا میکنند؛ این اراده، مطابق مبنای گناه ذاتی، ارادهای در گناه تلقی میشود و بنابراین بیش از آنکه بشر را به سمت خیر سوق دهد او را به سوی انتخاب شر میکشاند. بر این اساس بهنظر میرسد کسب فیضِ ایمان یا لطف از سوی چنین موجودی تا حد زیادی غیر محتمل خواهد بود؛ همین مطلب موجب ابهاماتی در دیدگاه آگوستین در این زمینه شده است. پژوهش حاضر بر اساس روش توصیفی- تحلیلی با تکیه بر تحلیل منطقی به بررسی این مطلب پرداخته است
حبیب مظاهری؛ امیرعباس علیزمانی
دوره 6، شماره 1 ، اردیبهشت 1396، ، صفحه 89-107
چکیده
پیوند میان «آزادی» و «رنج» به نحو شهودی روشن نیست؛ زیرا در نگاه اول «آزادی» ظاهراً فقط دربرگیرندة اشارات ضمنی مثبت بلاواسطه است اما آزادی روی تیرهای دارد که همراه با رنج وجودی است. آزادی از منظر انسان خالق از لحاظ روانی سرشار از اضطراب است از این جهت که ما به عمیقترین مفهوم، مسئول خودمان هستیم؛ نهتنها برای جهان ...
بیشتر
پیوند میان «آزادی» و «رنج» به نحو شهودی روشن نیست؛ زیرا در نگاه اول «آزادی» ظاهراً فقط دربرگیرندة اشارات ضمنی مثبت بلاواسطه است اما آزادی روی تیرهای دارد که همراه با رنج وجودی است. آزادی از منظر انسان خالق از لحاظ روانی سرشار از اضطراب است از این جهت که ما به عمیقترین مفهوم، مسئول خودمان هستیم؛ نهتنها برای جهان درونی بلکه برای جهان بیرونی نیز مسئول هستیم. تکلیف هر فرد تألیف دنیا و انسانیت خویش است. انسان نمیتواند از این مسئولیت و از این آزادی اجتناب کند. مهمترین عامل رنجزا بودن آزادی در اندیشة یالوم نوع معرفتشناسی اگزیستانسیالیستی است که معتقد است انسان در این دنیا پرتاب شده است و برای ساخت خویش نه قانونی در اختیار دارد و نه مبدأ ماورایی وجود دارد تا او را راهنمایی دهد، اما در معرفتشناسی مولانا هم خدا وجود دارد هم قانون. در اینجا آنچه باعث رنجزا شدن آزادی است نحوة عملکردن به قانون است؛ مسئله این است که آیا انسان میتواند در جنگی بیپایان تکلیف الهی که همانا آفرینش انسانیت است موفق شود.
ابوذر نوروزی؛ رضا برنجکار
دوره 3، شماره 2 ، آبان 1393، ، صفحه 89-109
چکیده
مسئلة معروف شر از مسائل مهم و دیرین کلامی- فلسفی است که غالب ادیان به آن پرداختهاند و فیلسوفان دین نیز با نگاهی نو این موضوع را بررسی میکنند. این نوشتار به روش تحلیل گزارهای به بیان و بررسی دیدگاه ملاصدرا و لایبنیتس در این باره میپردازد. ملاصدرا با توجه به مقتضیات زمانه با رویکردی سنتی دیدگاه خود را بیان داشته است. لایبنیتس ...
بیشتر
مسئلة معروف شر از مسائل مهم و دیرین کلامی- فلسفی است که غالب ادیان به آن پرداختهاند و فیلسوفان دین نیز با نگاهی نو این موضوع را بررسی میکنند. این نوشتار به روش تحلیل گزارهای به بیان و بررسی دیدگاه ملاصدرا و لایبنیتس در این باره میپردازد. ملاصدرا با توجه به مقتضیات زمانه با رویکردی سنتی دیدگاه خود را بیان داشته است. لایبنیتس با رویکردی سنتی و نو در این مورد بحث کرده است. مبانی و راهحل اصلی مسئلة شر در ملاصدرا و لایبنیتس یکسان است. از میان راهحلهایی که این دو فیلسوف ارائه دادهاند راهحل سنتی و مناقشهبرانگیز عدمیبودن شر مشترک است. در مقایسة راهحل مهم هر دو با سایر راهحلهایشان به این نتیجه میرسیم که درمجموع، راهحلهای آنها دارای انسجام مبنایی نیست؛ چراکه در یک راهحل، شر را عدمی میدانند در حالی که لازمة راهحلهای دیگر آنها وجودیدانستن شر است. درمجموع راهحلهای ملاصدرا و لایبنیتس پاسخگوی چالشهای معاصرین در این باره نیست.
رحمان شریفزاده؛ سیدمحمدعلی حجتی
دوره 1، شماره 2 ، آبان 1391، ، صفحه 89-103
چکیده
مسئلة منطقی شر، که از سوی کسانی چون مکی ارائه شده است، ادعا میکند که میان علم، قدرت، و خیرخواهی مطلق خداوند و وجود شر در عالم ناسازگاری منطقی وجود دارد. پلانتینگا برای حل این مسئله از اختیار انسان و مفهوم شرارت جهانگیر کمک میگیرد؛ وی میخواهد نشان دهد که ممکن است خداوند علیرغم قدرت مطلق خویش، به سبب مختاربودن انسان و مبتلابودن ...
بیشتر
مسئلة منطقی شر، که از سوی کسانی چون مکی ارائه شده است، ادعا میکند که میان علم، قدرت، و خیرخواهی مطلق خداوند و وجود شر در عالم ناسازگاری منطقی وجود دارد. پلانتینگا برای حل این مسئله از اختیار انسان و مفهوم شرارت جهانگیر کمک میگیرد؛ وی میخواهد نشان دهد که ممکن است خداوند علیرغم قدرت مطلق خویش، به سبب مختاربودن انسان و مبتلابودن وی به شرارت جهانگیر، نتوانسته است جهانی بیافریند که حاوی هیچگونه شری نباشد.مفهوم شرارت جهانگیر مسائل و مشکلات مهمی بهدنبال دارد. همچنین به فرض اینکه این مشکلات حل شود، دفاعیۀ مبتنیبر اختیار، در بهترین حالت، ناتمام خواهد بود. به نظر نگارنده، دفاعیة پلانتینگا از حل مسئلة منطقی شر ناتوان است، چراکه میتوان این مسئله را طوری بازسازی کرد که نه با توسل به اختیار، بلکه صرفاً با توسل به هدف خلقت انسان قابل حل باشد. چیزی که در دفاعیة پلانتینگا غایب است.
مرضیه رضایی؛ حمیدرضا آیت اللهی؛ محمد سعیدی مهر
دوره 7، شماره 1 ، اردیبهشت 1397، ، صفحه 91-109
چکیده
یکی از مباحث مهم در فلسفة دین، موضوع وحدت عالم و نسبتش با واحدبودن خداوند است. این برداشتهای متفاوت از وحدت عالم تحت بحث وحدت وجود چالشبرانگیز شده است. در این مقاله تلاش میکنیم دیدگاه فیلسوفان مسلمان وابسته به مکتب حکمت متعالیه را با این بحث روشن سازیم و استدلالهای آنها را ارزیابی کنیم و برتری دیدگاه برخی بر برخی دیگر را نشان ...
بیشتر
یکی از مباحث مهم در فلسفة دین، موضوع وحدت عالم و نسبتش با واحدبودن خداوند است. این برداشتهای متفاوت از وحدت عالم تحت بحث وحدت وجود چالشبرانگیز شده است. در این مقاله تلاش میکنیم دیدگاه فیلسوفان مسلمان وابسته به مکتب حکمت متعالیه را با این بحث روشن سازیم و استدلالهای آنها را ارزیابی کنیم و برتری دیدگاه برخی بر برخی دیگر را نشان دهیم. برای این کار دیدگاه سه تن از شارحان حکمت صدرا را که آرای متضادی دارند برگزیدهایم و تجزیه و تحلیل کردهایم. علامه طباطبایی که گاه به وحدت تشکیکی و گاه شخصی متمایل است، گاهی نیز حکم به همسانی دو تعبیر میدهد درنهایت با براهین قاطع وحدت شخصی را میپذیرد اما توان پاسخگویی شبهات را ندارد. مطهری با وحدت وجود، نفی کثرات و معدوم دانستن ممکنات مخالف است. و درنهایت علامه جوادی آملی با اثبات «وجود مطلق» و قرار دادن «وجود» و «نمود» در برابر «عدم» ایراداتی را که مانع اکمال فلسفه بر مبنای وحدت وجود بود، از میان برداشتند لذا راه برای تغییر و ارتقای بسیاری از مباحث همچون قاعدة بسیطالحقیقه باز شد. در این نوشتار در صددیم مقایسة نقادانهای از دیدگاه این سه متفکر داشته باشیم.
جواد شمسی؛ جهانگیر مسعودی
دوره 6، شماره 2 ، بهمن 1396، ، صفحه 97-120
چکیده
آنچه را ابوالفتوح رازی «طریقت احتیاط» مینامد صورتِ استدلالی است که مشهورترین روایت آنـ دستِ کم در منابع غربیـ «شرطبندی پاسکال» نامیده میشود. برخی از قدیمیترین تقریرهای این استدلال را میتوان در میراث حدیثی ائمۀ شیعی سراغ گرفت. گروهی نیز معتقدند ریشۀ استدلال پاسکال را باید در کتب متفکران مسلمان پیدا کرد. در ...
بیشتر
آنچه را ابوالفتوح رازی «طریقت احتیاط» مینامد صورتِ استدلالی است که مشهورترین روایت آنـ دستِ کم در منابع غربیـ «شرطبندی پاسکال» نامیده میشود. برخی از قدیمیترین تقریرهای این استدلال را میتوان در میراث حدیثی ائمۀ شیعی سراغ گرفت. گروهی نیز معتقدند ریشۀ استدلال پاسکال را باید در کتب متفکران مسلمان پیدا کرد. در جُستار پیشِ رو قصد بر این است روایتهای اسلامی این استدلال با تقریر پاسکال بازخوانی و مقایسه شود. مدعای پژوهش انطباقِ نسبی صورت آنها در عین ناهمخوانی محتوا و غایت است. این امر از پیشفرضهای متفاوتی نشئت میگیرد که هر یک از تقریرها متکی بر آنها هستند. در مرتبۀ سنجش، ابتدا صورت روایتها با یکدیگر مقایسه میشود، سپس در چهار موضعِ قدرت عقل نظری در شناخت خداوند، نظریۀ ایمان، جمع سود دنیوی و اخروی و جدلی یا برهانیبودن استدلالها نقاط همخوانی و افتراق احصا میشود.
امیر نصری؛ عطیه کشتکاران
دوره 4، شماره 1 ، اردیبهشت 1394، ، صفحه 97-115
چکیده
الاهیات سلبی پاسخی به پرسش از چگونگی سخنگفتن از ذات خداوند و امکان شناخت وی است که به صورت سلب زبانی نمود مییابد و از سه بُعد وجودی، معرفتی و زبانی قابل بررسی است. دیونوسیوس مجعول فیلسوف و عارف مسیحی اوایل قرون وسطی است که الاهیات سلبی وی تأثیر بسیاری بر عارفان پس از خود داشته است. شیوة الاهیاتی وی متشکل از چهار مرحله است: 1. ایجابی، ...
بیشتر
الاهیات سلبی پاسخی به پرسش از چگونگی سخنگفتن از ذات خداوند و امکان شناخت وی است که به صورت سلب زبانی نمود مییابد و از سه بُعد وجودی، معرفتی و زبانی قابل بررسی است. دیونوسیوس مجعول فیلسوف و عارف مسیحی اوایل قرون وسطی است که الاهیات سلبی وی تأثیر بسیاری بر عارفان پس از خود داشته است. شیوة الاهیاتی وی متشکل از چهار مرحله است: 1. ایجابی، که با حرکت نزولی از صفات کلی و انتزاعی امر متعالی آنها را به مخلوقات متصف میکند؛ 2. سلبی، که در سیری صعودی به تنزیه خداوند از صفات و مفاهیم میپردازد؛ 3. تفضیلی، که با سلبِ سلب منکر صفات ایجابی و هم سلبی از خداوند میشود؛ 4. عرفانی، که سخنگفتن از خداوند را در سکوت و زبان را از بیان امر الوهی عاجز میداند. هر کدام از این مراحل بر اساس یکی از ابعاد الاهیات سلبی بنا شدهاند و به سبب اشکالی منجر به مرحلة بعد میشوند. در شیوة ایجابی با مبنایی وجودی و هستیشناسانه میآغازد و به علت مشکل معرفتی پیشآمده و تقید خداوند، به مرحلة سلبی روی میآورد. مرحلة سلبی نیز منجر به انتساب صفاتِ متضادِ سلب شده و تعین و تقید خداوند میشود؛ لذا وی روش تفضیلی را در پیش میگیرد. در شیوة تفضیلی سلب توأمان صفات ایجابی و سلبی نوعی از آشفتگی زبانی را بهوجود میآورد که راهکار دیونوسیوس درنهایت شیوة عرفانی و بیان عجز زبان از توصیف خداوند است.
زهرا کاراندیش؛ عبدالرسول کشفی
دوره 3، شماره 1 ، اردیبهشت 1393، ، صفحه 97-125
چکیده
نظریة علم میانی یکی از راهحلهای جبرگرایی الهیاتی است. بر مبنای جبرگرایی الهیاتی، اگر علم خداوند به رویدادهای آینده، ازجمله افعال انسان، خطاناپذیر باشد، انسان کاری جز آنچه خداوند از پیش میداند نمیتواند بکند، از این رو، در افعال خود مجبور است. این نظریه با اعتقاد به اینکه خداوند به تمام شرطیهای خلاف واقع که در مورد موجودات ...
بیشتر
نظریة علم میانی یکی از راهحلهای جبرگرایی الهیاتی است. بر مبنای جبرگرایی الهیاتی، اگر علم خداوند به رویدادهای آینده، ازجمله افعال انسان، خطاناپذیر باشد، انسان کاری جز آنچه خداوند از پیش میداند نمیتواند بکند، از این رو، در افعال خود مجبور است. این نظریه با اعتقاد به اینکه خداوند به تمام شرطیهای خلاف واقع که در مورد موجودات مختار صادق است، علمِ پیشاارادی دارد، به حل معضل یادشده میپردازد. در این مقاله پس از توضیح این نظریه، به دیدگاه ویلیام هاسکر، فیلسوف دین آمریکایی، میپردازیم. هاسکر بر این باور است که اصولاً شرطی خلاف واقع اختیار، که بنیان نظریة علم میانی است وجود ندارد، پس نظریة علم میانی باطل است. در این مقاله، با تکیه بر آرای توماس فلینت، نشان میدهیم که برخی از مبانی هاسکر در نفی علم میانی خداوند نادرست، و از این رو، دیدگاه او مخدوش است
رسول رسولی پور؛ حسن سرایلو
چکیده
زندگی اجتماعی بشر در میان آرمان کامیابی ابدی و آرمانشهر محفوف به عدل و صلح از یک سو، و رنج ناشی از واقعیات تلخ حیات جمعی او مانند مرگ، استثمار، فقر و ... از سوی دیگر، ذهن بسیاری را برای ارضای گرایشهای اُتوپیایی و غلبۀ بر رنج و شر، به خود مشغول کرده است. فیلسوفان دین، روانشناسان و جامعهشناسان همگی درپی نسخهای راهگشا ...
بیشتر
زندگی اجتماعی بشر در میان آرمان کامیابی ابدی و آرمانشهر محفوف به عدل و صلح از یک سو، و رنج ناشی از واقعیات تلخ حیات جمعی او مانند مرگ، استثمار، فقر و ... از سوی دیگر، ذهن بسیاری را برای ارضای گرایشهای اُتوپیایی و غلبۀ بر رنج و شر، به خود مشغول کرده است. فیلسوفان دین، روانشناسان و جامعهشناسان همگی درپی نسخهای راهگشا جهت امیدبخشی در پرتو آیندهای روشن برای بهبود زندگی جای مردم بودهاند. انگارۀ "وعده" شاید از مهمترین مفاهیم پرکاربرد در نظریات علوم انسانی و بویژه کتب مقدس بوده است. مولتمان که در بحبوحۀ آشوب جنگ جهانی دوم و اوج نومیدی مردم از فرهنگ مدرنیته و الهیات فرهنگی اروپا، الهیات امید را با تأکید بر وعدۀ فرجامشناختی نوشت، درپی تدوین دکترین سنتز شدهای از مارکسیسم و مسیحیت، آیندۀ موعود تاریخ حیات بشر را با خوانشی بدیع از تثلیث اجتماعی همراه ساخت و در ملکوت عدل و صلح خدای عهدین گره زد، نیز وعدۀ فرجامشناختی را در کنار ایمان به خدا که در رویداد منحصر بفرد صلیب و رستاخیز مسیح محقق گردید، زمینه داوری اخلاقی و محبت خدا به انسان دانست. این مقاله با روش تحلیلی اسنادی با بررسی مهمترین آثار دورۀ اول الهیات یورگن مولتمان، الگوی ابتکاری مولتمان یعنی تفسیر "فرجامشناختی وعده" را مهمترین چارۀ چالش بحران اجتماعی و الهیاتی جامعۀ مسیحی میانگارد؛ لذا تبیین و تحلیل چیستی وعدۀ فرجامشناختی، چرایی و خاستگاه فلسفی و الهیاتی وعده، زمان بروز و ظهور آن از یک سو و رابطۀ وعده با ایمان، عشق، امید و عمل از جمله مسائلی هستند که نگارندگان این مقاله در پی تحلیل و بررسی آن از دیدگاه مولتمان در الهیات مسیحی می باشند.