یکی از چالشبرانگیزترین مسائل مطرح در حوزة مباحث دینشناسی و خصوصاً فلسفة دین تعریف مفهوم دین و دستیابی به مؤلفههای اصلی آن است.این مقاله پس از طرح تعریفی از دین، به نقد و تحلیل آن و بررسی نقاط قوت و ضعف آن خواهد پرداخت. توجه به سه حوزة «اعتقادات»، «اعمال»، و «احساسات»، در میان نیازها و تواناییهای وجودی انسان، ...
بیشتر
یکی از چالشبرانگیزترین مسائل مطرح در حوزة مباحث دینشناسی و خصوصاً فلسفة دین تعریف مفهوم دین و دستیابی به مؤلفههای اصلی آن است.این مقاله پس از طرح تعریفی از دین، به نقد و تحلیل آن و بررسی نقاط قوت و ضعف آن خواهد پرداخت. توجه به سه حوزة «اعتقادات»، «اعمال»، و «احساسات»، در میان نیازها و تواناییهای وجودی انسان، از امتیازات تعریف فوق و لازمة اصل جامعیت در تعریف است، اما تلاش برای حل مشکل تعریف دین حاصلی درپی نخواهد داشت مگر اینکه موارد زیر که از کاستیها و موانع نظری تعریف مفهوم دین دانسته میشوند، ازمیان برداشته شوند: 1. دستیابی به حداقل مشترکات بین ادیان؛ 2. ابهام در تبیین عناصر اصلی تعریف؛ 3. شمولیت کل یک تعریف در حد عدم مانعیت آن؛ و 4. عدم احتساب وجود منفرد در تعریف دین. درنهایت ضرورت وجود یک «نگاه سیستمی» در تعریف این واژه را هم باید از مشکلات و چالشهای این امر دانست و باید با در نظرداشتن آداب و شرایط علمی و روشمند به آن نگریست.مقاله درپایان ما را به سمت تأمل در تعریف دیگری از مفهوم دین سوق میدهد تا از این طریق راهی به سوی تحلیل مؤلفههای مفهومی دین بگشاید.