سمیه امیری؛ عباس احمدی سعدی؛ محمد علی اخگر
چکیده
از دیر زمان در تمدن اسلامی و مسیحی، متفکران و الهیدانان، درباره مفهوم ایمان و کفر و مسائل پیرامون آنها با رویکردهای مختلف تفسیری، فلسفی، کلامی و عرفانی مباحث فراوانی مطرح نمودهاند. این مباحث بازتاب اجتماعی فراوانی همچون تکفیر و تقدیس به همراه داشته است. عین القضاۀ همدانی پس از بیان تفاوت علم و معرفت، راه شناخت حقیقی را طوری ورای ...
بیشتر
از دیر زمان در تمدن اسلامی و مسیحی، متفکران و الهیدانان، درباره مفهوم ایمان و کفر و مسائل پیرامون آنها با رویکردهای مختلف تفسیری، فلسفی، کلامی و عرفانی مباحث فراوانی مطرح نمودهاند. این مباحث بازتاب اجتماعی فراوانی همچون تکفیر و تقدیس به همراه داشته است. عین القضاۀ همدانی پس از بیان تفاوت علم و معرفت، راه شناخت حقیقی را طوری ورای طور عقل دانسته و با انتقاد از فیلسوفان در بحث مفهوم ماهوی ایمان، معنای آن را تصدیق قول انبیاء و پایینترین مرتبه آن را عمل مطابق با اوامر و نواحی الهی بیان میکند. ایمان دارای دو جنبه است: علم و عمل و نشانه آن، «تعظیم لامرالله» «مهرورزی به خلق خدا» است. وی پس از بیان اقسام کفر، اقسامی از آن را پسندیده بلکه لازمه ایمان میداند. در مقابل، ملاصدرا با نگاهی معرفت شناختی فلسفی، در معنای ایمان و کفر، اصالت را به علم و معرفت داده و در همه مراتب ایمان همچون ایمان لفظی، تقلیدی، برهانی و حتی کشفی، نقش اصلی را به معرفت و علم میدهد. او کفر را شدیدترین مرتبه جهل میداند. در این مقاله، دیدگاه عین القضاۀ همدانی (492- 525 ق) و ملاصدرا (۹۷۹-۱۰۵۰ ق) در باره ایمان و کفر و برخی مسائل مهم آنها با روش توصیفی و تحلیلی مورد بررسی تطبیقی قرارگرفته است.
ابراهیم رنجبر؛ مهدی منفرد
چکیده
در الهیات از دیرباز اینکه خداوند این جهان را از عدم آفریده یا جهان بهنحوی از انحاء پیشتر وجود داشته، ذهن همگان را به خود درگیر کرده است. فقرۀ نخست باب اول سفر پیدایش را شاید بتوان چالشبرانگیزترین موضعی دانست که ذهن الهیدانان یهودی را در بابِ مسالۀ خلقت به خود مشغول کرده است. از دیگر سو، در سنت فلسفه و کلام اسلامی نیز مسالۀ خلق ...
بیشتر
در الهیات از دیرباز اینکه خداوند این جهان را از عدم آفریده یا جهان بهنحوی از انحاء پیشتر وجود داشته، ذهن همگان را به خود درگیر کرده است. فقرۀ نخست باب اول سفر پیدایش را شاید بتوان چالشبرانگیزترین موضعی دانست که ذهن الهیدانان یهودی را در بابِ مسالۀ خلقت به خود مشغول کرده است. از دیگر سو، در سنت فلسفه و کلام اسلامی نیز مسالۀ خلق از آن جمله اموری بوده که تبیین آن امری گریزناپذیر مینموده. در این مقاله نخست سویههای مختلف فقرۀ نخست باب اول سفر پیدایش و کژتابیهای حائل بر آن را خواهیم کاوید و آنگاه به سراغ سویهای از مفهوم خلق میرویم که ملاصدرا در تفسیر خود از حدیث «کنز مخفی» به دست داده است. بعد از کاوش در فقرۀ مذکور در سفر پیدایش و کنکاش در تفسیر ملاصدرا از حدیث نشان خواهیم داد که تفسیر او از مسالۀ «خلق» در این حدیث تا چه اندازه به روشنتر شدن محتوای عادتگریز فقرۀ اول کمک خواهد کرد. تفسیر ملاصدرا بستری فرآهم خواهد آورد تا یافتههای نوین خود را در بابِ معنای «خلق» در سفر پیدایش در پرتویی تازه بنگیریم. در انتها خواهیم دید که در هر دو سنت خلق به معنای از عدم آفریدن نیست و بدین ترتیب تعبیری نو از «آغاز» به دست خواهیم داد.
امیر راستین طرقی؛ وحیده فخار نوغانی
چکیده
سخن گفتن از زندگی پس از مرگ برای انسان زمانی خردپذیر است که انسانِ پس از مرگ با فرد دنیایی وحدت شخصی و اینهمانی وجود داشته باشند. از سوی دیگر، چون هویت انسان در دنیا همراه با حیثیتی جسمانی است(یا بر اساس دیدگاههای مادهگرایانه، اساساً هویتی جسمانی است)، تبیین استمرار حیات پس از مرگ و رستاخیز انسان، در گرو حضور بعد جسمانی او و به ...
بیشتر
سخن گفتن از زندگی پس از مرگ برای انسان زمانی خردپذیر است که انسانِ پس از مرگ با فرد دنیایی وحدت شخصی و اینهمانی وجود داشته باشند. از سوی دیگر، چون هویت انسان در دنیا همراه با حیثیتی جسمانی است(یا بر اساس دیدگاههای مادهگرایانه، اساساً هویتی جسمانی است)، تبیین استمرار حیات پس از مرگ و رستاخیز انسان، در گرو حضور بعد جسمانی او و به عبارتی وامدار تبیین نوعی رستاخیز جسمانی است. آموزههای ادیان الهی نیز بر چنین رستاخیزی تأکید دارند. نوشتار حاضر، بر اساس روش گزارشی-تحلیلی، ضمن مروری بر مهمترین روایتهای الهیدانان مسیحی از تبیین اینهمانی شخصی انسان در جهان پسین و نقدهای فیلسوفان دین بر این دیدگاهها، بر آن است تا بر اساس خوانشی ویژه از برخی مبانی حکمت متعالیه و سخنان صدرالمتألهین، به معرفی و تببین نظریهای متفاوت از اینهمانی شخصی بپردازد. به نظر میرسد نظریه پیوستار وجودی و اینهمانی شخصی انسان بر مبنای اشتداد وجودی بدن، ضمن مصونیت از عمده اشکالات مربوط به سایر مدلها، از ظرفیتها و مزایای بیشتری نیز برخوردار است.
حسین اجتهادیان
چکیده
مکانیک کوانتم گرچه نظریهای برای توضیح پدیدههای فیزیکی بود ولی فیزیکدانان را با پدیدههایی مواجه کرد که باورهای رایج متافیزیکی آنها را به چالش میکشید. لذا تفسیرهای مختلفی از مکانیک کوانتم ارائه شد که ناشی از برداشتهای فلسفی متفاوت از مکانیک کوانتم بود. در میان این تفاسیر، تفسیر دیوید بوهم با توجه به ویژگیهای خاصی که دارد ...
بیشتر
مکانیک کوانتم گرچه نظریهای برای توضیح پدیدههای فیزیکی بود ولی فیزیکدانان را با پدیدههایی مواجه کرد که باورهای رایج متافیزیکی آنها را به چالش میکشید. لذا تفسیرهای مختلفی از مکانیک کوانتم ارائه شد که ناشی از برداشتهای فلسفی متفاوت از مکانیک کوانتم بود. در میان این تفاسیر، تفسیر دیوید بوهم با توجه به ویژگیهای خاصی که دارد برای اهداف الهیاتی ظرفیتهای قابل توجهی دارد. در این مقاله ظرفیتهای فلسفی و الهیاتی این تفسیر را در تلفیق با دیدگاههای هستیشناسانة ملاصدرا برای تبیین فعل الهی بررسی خواهیم کرد. در این مقاله نشان خواهیم داد تصویری که فلسفة صدرا از نحوة فاعلیت الهی ارائه میکند میتواند بستر مناسبی برای درک پیامدهای فلسفی و الهیاتی مکانیک کوانتم فراهم کند. علاوه بر این نشان خواهیم داد که تفسیر بوهم از مکانیک کوانتم قرابتهای مهمی با فلسفة صدرا دارد و تلفیق این دو میتواند درک جدیدی از فاعلیت الهی در اختیار ما قرار دهد. هدف نهایی این مقاله آن است که این تلفیق را به صورت یک مدل پیشنهادی ارائه کند.
هژیر مهری؛ علیرضا منصفی؛ علی اصغر مصلح
دوره 7، شماره 1 ، اردیبهشت 1397، ، صفحه 45-65
چکیده
ملاصدرا با تکیه بر چشماندازی وجودی به عالم و اصول و مبانی خاص حکمت متعالیه، مرگ را استکمال نفس و استقلال وجودیاش از بدن میداند. در نظر صدرالمتألهین مرگ پایان زندگی نیست، بلکه تولدی است دوباره برای تکامل و تعالی و فراتررفتن از آنچه انسان تاکنون در دنیای مادی بدان مشغول بوده است. طرف دیگر مارتین هیدگر به عنوان یکی از برجستهترین ...
بیشتر
ملاصدرا با تکیه بر چشماندازی وجودی به عالم و اصول و مبانی خاص حکمت متعالیه، مرگ را استکمال نفس و استقلال وجودیاش از بدن میداند. در نظر صدرالمتألهین مرگ پایان زندگی نیست، بلکه تولدی است دوباره برای تکامل و تعالی و فراتررفتن از آنچه انسان تاکنون در دنیای مادی بدان مشغول بوده است. طرف دیگر مارتین هیدگر به عنوان یکی از برجستهترین و تأثیرگذارترین فیلسوفان اگزیستانس، با تکیه بر روش پدیدارشناسی هرمنوتیکی، به پدیدة مرگ نه به منزلة نقطة پایان زندگی، بلکه به مثابة پدیدهای وجودی و اگزیستانسیال نگریسته که در مواجهه با حقایق زندگی انسان مد نظر قرار میگیرد. بر اساس چنین نگرشی، مرگ شیوهای از زیستن محسوب میشود؛ به این معنا که مرگ به منزلة آخرین امکان دازاین از بدو تولد در وجود او لانه کرده و به همین دلیل در نگرش او هر وجود انسانی را میتوان «هستی- رو- به- مرگ» محسوب میشود، وجودی که در مواجهه با پایان است، اما وقوف به این واقعیت و نه گریز از آن روی آوردن به «وجود اصیل» است. بنابراین بر اساس چنین رویکردی، انسان در مواجهه با مرگ، به «هستی» میاندیشد و حضور رمزگونهاش را با تمام وجود احساس میکند. برای تطبیق و ارائة مدل بایستی گفت ملاصدرا و هیدگر نهتنها تأمل در مسأله مرگ و نحوة مواجهه درست انسان با حقیقت مرگ را باعث شکوفاشدن استعدادهای بالقوه انسان میدانند، بلکه بر اساس دیدگاه آنها در پرتو مرگاندیشی، میتوان به وجود اصیل و شناخت ارزشهای اصیل زندگی نائل شد. در این مقاله دیدگاههای صدرالدین شیرازی و مارتین هیدگر در مسأله مرگ با توجه به نظرات هانری کربن تبیین خواهد شد.
عبداله صلواتی؛ عین اله خادمی؛ لیلا پوراکبر
دوره 7، شماره 1 ، اردیبهشت 1397، ، صفحه 67-90
چکیده
مسئلة محوری مقالة حاضر بررسی و تحلیل تکثر معنای زندگی از دیدگاه ملاصدر است. نگارندگان در این مقاله با استفاده از مبانی ملاصدرا در سه ساحت معرفتشناختی، هستیشناختی و انسانشناختی به تحلیل و تبیین تکثر معنای زندگی پرداختهاند. در این جستار، در ساحت معرفتشناختی با تکیه بر دو نگرش ثبوتی و اثباتی ملاصدرا نسبت به زندگی، تکثر معنای ...
بیشتر
مسئلة محوری مقالة حاضر بررسی و تحلیل تکثر معنای زندگی از دیدگاه ملاصدر است. نگارندگان در این مقاله با استفاده از مبانی ملاصدرا در سه ساحت معرفتشناختی، هستیشناختی و انسانشناختی به تحلیل و تبیین تکثر معنای زندگی پرداختهاند. در این جستار، در ساحت معرفتشناختی با تکیه بر دو نگرش ثبوتی و اثباتی ملاصدرا نسبت به زندگی، تکثر معنای زندگی را تحلیل خواهیم کرد. در بعد هستیشناختی با استفاده از دو نظام نظام وحدت تشکیکی و وحدت شخصی وجود، در قالب ظهور متفاوت اسمائی و تکثر ظهورات با استفاده از مؤلفههای چون خداوند، دین و عشق به حقتعالی، به تحلیل تکثر معنای زندگی میپردازیم. در ساحت انسانشناختی نیز با استمداد از تبیین کثرت نوعی انسان در دو نظام وحدت تشکیکی و وحدت شخصی وجود، این مسأله را واکاوی خواهیم کرد.
فروغ السادات رحیم پور؛ محمد جواد ذریه؛ زهرا آبیار
دوره 6، شماره 1 ، اردیبهشت 1396، ، صفحه 45-64
چکیده
پرسش از معنای زندگی و جاودانگی انسان، از جملة دغدغههای بنیادینی است که از دیرباز ذهن اندیشهوران را به خود مشغول ساخته است. باور به حیات پس از مرگ و جاودانگی در نوع تفسیر انسان از زندگی و در معناداری یا بیمعنایی آن نقش مهمی دارد. ملاصدرا بر اساس عناصری از نظام فلسفی خویش همچون تجرد نفس، حرکت جوهری، حدوث جسمانی و بقای روحانی نفس ...
بیشتر
پرسش از معنای زندگی و جاودانگی انسان، از جملة دغدغههای بنیادینی است که از دیرباز ذهن اندیشهوران را به خود مشغول ساخته است. باور به حیات پس از مرگ و جاودانگی در نوع تفسیر انسان از زندگی و در معناداری یا بیمعنایی آن نقش مهمی دارد. ملاصدرا بر اساس عناصری از نظام فلسفی خویش همچون تجرد نفس، حرکت جوهری، حدوث جسمانی و بقای روحانی نفس و با ارائة تبیینی متفاوت از پدیدة مرگ، ایدهای را مطرح کرد که فهم دقیق آن بر پیوند میان اعتقاد به جاودانگی نفس و معناداری زندگی صحه میگذارد. رویکردی که ملاصدرا برای اثبات جاودانگی نفس انسان برگزیده، فلسفی است و نمودهای آن در مسئلة معناداری قابل توجه است. با توجه به ابعاد جاودانگی انسان و معناداری زندگی در نظر ملاصدرا، انسان ایمانی، انسان عقلانی و انسان اخلاقی ملازم یکدیگرند. در این مقاله با روشی توصیفی-تحلیلی در ابتدا مؤلفههای مهم در جاودانگی و معناداری زندگی را بررسی خواهیم کرد، سپس نقش اعتقاد به جاودانگی نفس در معنای زندگی را با توجه به مبانی حکمت صدرایی تبیین میکنیم.
محمد علی اخگر
دوره 5، شماره 2 ، آبان 1395، ، صفحه 23-44
چکیده
مسئلة تعدد ادیان و پرسشهای ذیل آن، ازجمله پرسشهای حقانیت و نجات، حائز اهمیت دینشناسانة فراوانی هستند. در میان پاسخهای متعددی که به این مسئله داده شده است یکی از تقریرهای شمولگرایانهای که با بهرهگیری از تعالیم فلسفة صدرایی و به طور خاص تمایز تشکیکی به نحو مجمل توسط برخی محققان مسلمان شکل گرفته است نوعی پاسخی است که میتوان ...
بیشتر
مسئلة تعدد ادیان و پرسشهای ذیل آن، ازجمله پرسشهای حقانیت و نجات، حائز اهمیت دینشناسانة فراوانی هستند. در میان پاسخهای متعددی که به این مسئله داده شده است یکی از تقریرهای شمولگرایانهای که با بهرهگیری از تعالیم فلسفة صدرایی و به طور خاص تمایز تشکیکی به نحو مجمل توسط برخی محققان مسلمان شکل گرفته است نوعی پاسخی است که میتوان آن را شمولگرایی تشکیکی بودن حقانیت نامید. مقالة حاضر[i] با بررسی توصیفی-تحلیلی این تقریر شمولگرایی و با بهرهگیری از تعالیم فلسفة صدرایی و نظریة تشکیک به پرسشگری پیرامون این تقریر پرداخته و این شمولگرایی که ادیان متعدد موجود را در سلسلة تشکیکی حقانیت قرار میدهد مورد واکاوی قرار میدهد. مطابق این تقریر تمایز بین ادیان موجود تمایز تشکیکی است و خصوصیات یک سلسلة تشکیکی ازجمله مشتمل بودن بر نوعی از ترکیب از وجدان و فقدان، شمول مراتب بالاتر بر کمالات مراتب پایینتر، حمل حقیقه و رقیقة مراتب بر یکدیگر و غیره بر آن حاکم است درنتیجه هرچه یک دین در مرتبة بالاتری از سلسلهمراتب تشکیکی حقانیت باشد از عقاید حقة بیشتری برخوردار است و از نوعی شمول تشکیکی نسبت به مراتب پایینتر برخوردار است. [i]. این مقاله تا حد زیادی متکی بر طرح پژوهشی «گسترة شمولگرایی دینی و آثار و پیامدهای آن از نظر عقل و دین» است که توسط اینجانب با حمایت دانشگاه آزاد اسلامی شیراز و با همکاری آقایان دکتر مرتضی حقشناس و حسین نیاکان نگاشته شده است.
اکرم عسکرزاده؛ جلال پی کانی
دوره 5، شماره 2 ، آبان 1395، ، صفحه 45-66
چکیده
از نظر برخی از منتقدان اعتمادگرایی، نظریههای معرفتشناختی اعتمادگرایانه دچار معضل ارزش هستند. زاگزبسکی اعتقاد دارد برای حل این معضل باید رابطة میان بستر و زمینه و فرایند شکلگیری باور با باور را درونی کرد تا دچار معضل ارزش نباشد. این پژوهش درصدد بررسی این مسئله که آیا نظریة معرفتشناختی ملاصدرا قابلیت حل معضل ارزش را دارد؟ با ...
بیشتر
از نظر برخی از منتقدان اعتمادگرایی، نظریههای معرفتشناختی اعتمادگرایانه دچار معضل ارزش هستند. زاگزبسکی اعتقاد دارد برای حل این معضل باید رابطة میان بستر و زمینه و فرایند شکلگیری باور با باور را درونی کرد تا دچار معضل ارزش نباشد. این پژوهش درصدد بررسی این مسئله که آیا نظریة معرفتشناختی ملاصدرا قابلیت حل معضل ارزش را دارد؟ با آنکه فلاسفة اسلامی معرفت را مانند معرفتشناسان غربی به عنوان باور صادق موجه مورد توجه قرار ندادهاند ولی خصایصی در نظریة اتحاد عالم و معلوم ملاصدرا وجود دارد که به نظر میرسد توانایی حل معضل ارزش را دارد؛ ازجمله اتحاد وجودی دانستن رابطة میان فاعل شناسا با باور، که موجب درونی بودن رابطة میان آنها میشود. همچنین ملاصدرا برای تبیین درونی بودن رابطة میان فاعل شناسا با باور، فرایندهای شناخت را از نوع علّی و معلولی و ماده و صورت میداند و معتقد است ارزشمندی فاعل شناسا بر حصول باور صادق مؤثر است.
حسن احمدی زاده
دوره 4، شماره 2 ، آبان 1394، ، صفحه 1-20
چکیده
امروزه الهیات مسیحی، بیش از هر زمان دیگر، با مسئلة وجود خدا، شناخت او و بهویژه، ارتباط میان علم و ارادة الهی با اراده و تقدیر انسان، درگیریِ فلسفی و کلامی دارد. در دوران معاصر، با ظهور نحلههای جدید فلسفی در غرب، الهیات مسیحی نیز نحلههای فلسفیِ مختلفی را درون خود تجربه کرده است، که الهیات یا خداباوریِ کلاسیک، خداباوریِ گشوده و ...
بیشتر
امروزه الهیات مسیحی، بیش از هر زمان دیگر، با مسئلة وجود خدا، شناخت او و بهویژه، ارتباط میان علم و ارادة الهی با اراده و تقدیر انسان، درگیریِ فلسفی و کلامی دارد. در دوران معاصر، با ظهور نحلههای جدید فلسفی در غرب، الهیات مسیحی نیز نحلههای فلسفیِ مختلفی را درون خود تجربه کرده است، که الهیات یا خداباوریِ کلاسیک، خداباوریِ گشوده و خداباوریِ نئوکلاسیک را میتوان سه مورد از برجستهترین این نحلهها دانست. هر یک از این سه مکتب فلسفی ـ الهیاتی، سعی کردهاند تا با ارائة تصویری از خداوند، به بسیاری از مسائل سنتی و جدید در خصوص خداوند و ارتباط او با نظام هستی و بهخصوص با انسان و ارادة او، پاسخ دهند. در این جستار، تلاش خواهیم کرد تا با ارائة تصویری کلی از این سه مکتب، به مهمترین اشکالات و انتقادات واردشده بر آنها، بهویژه انتقاداتی که از سوی خودِ فیلسوفان مسیحی مطرح شدهاند، توجه کنیم و جایگاه هر یک را در فلسفة مسیحیِ معاصر، بکاویم. همچنین، در نقد و بررسی این خداباوریهای سهگانه، از آرای ملاصدرا نیز، بهویژه در مباحثی چون حدود شناخت عقل، مسئلة شر و علم پیشین خداوند، بهره خواهیم برد. ازاینرو، نقد خداباوریهای مذکور را هم به صورت درونسیستمی و هم برونسیستمی دنبال خواهیم کرد.
ابوذر نوروزی؛ رضا برنجکار
دوره 3، شماره 2 ، آبان 1393، ، صفحه 89-109
چکیده
مسئلة معروف شر از مسائل مهم و دیرین کلامی- فلسفی است که غالب ادیان به آن پرداختهاند و فیلسوفان دین نیز با نگاهی نو این موضوع را بررسی میکنند. این نوشتار به روش تحلیل گزارهای به بیان و بررسی دیدگاه ملاصدرا و لایبنیتس در این باره میپردازد. ملاصدرا با توجه به مقتضیات زمانه با رویکردی سنتی دیدگاه خود را بیان داشته است. لایبنیتس ...
بیشتر
مسئلة معروف شر از مسائل مهم و دیرین کلامی- فلسفی است که غالب ادیان به آن پرداختهاند و فیلسوفان دین نیز با نگاهی نو این موضوع را بررسی میکنند. این نوشتار به روش تحلیل گزارهای به بیان و بررسی دیدگاه ملاصدرا و لایبنیتس در این باره میپردازد. ملاصدرا با توجه به مقتضیات زمانه با رویکردی سنتی دیدگاه خود را بیان داشته است. لایبنیتس با رویکردی سنتی و نو در این مورد بحث کرده است. مبانی و راهحل اصلی مسئلة شر در ملاصدرا و لایبنیتس یکسان است. از میان راهحلهایی که این دو فیلسوف ارائه دادهاند راهحل سنتی و مناقشهبرانگیز عدمیبودن شر مشترک است. در مقایسة راهحل مهم هر دو با سایر راهحلهایشان به این نتیجه میرسیم که درمجموع، راهحلهای آنها دارای انسجام مبنایی نیست؛ چراکه در یک راهحل، شر را عدمی میدانند در حالی که لازمة راهحلهای دیگر آنها وجودیدانستن شر است. درمجموع راهحلهای ملاصدرا و لایبنیتس پاسخگوی چالشهای معاصرین در این باره نیست.
محمد حیدری فرد؛ محمد کاظم فرقانی
دوره 2، شماره 4 ، دی 1392، ، صفحه 39-59
چکیده
مسئلة جاودانگی نفس در جهنم و بقا در عذاب الهی ازجمله مسائل مهم کلامی و اعتقادی است که از همان آغاز، توجه بسیاری از متفکرین مسلمان را به خود جلب کرده است. در این میان ملاصدرا به اشکالاتی که در باب خلود در عذاب وجود دارد اشاره میکند و سعی کرده است با پاسخدادن به آنها و اثبات خلود برخی از کفار در جهنم، هرگونه اندیشة مبنی بر عدم خلود ...
بیشتر
مسئلة جاودانگی نفس در جهنم و بقا در عذاب الهی ازجمله مسائل مهم کلامی و اعتقادی است که از همان آغاز، توجه بسیاری از متفکرین مسلمان را به خود جلب کرده است. در این میان ملاصدرا به اشکالاتی که در باب خلود در عذاب وجود دارد اشاره میکند و سعی کرده است با پاسخدادن به آنها و اثبات خلود برخی از کفار در جهنم، هرگونه اندیشة مبنی بر عدم خلود را رد کند. اما به نظر نگارنده پاسخ وی ناکافی بوده و نمیتواند عقیده به خلود را ثابت کند. بنابراین با ردشدن استدلالاتی که ملاصدرا بر خلود در عذاب کرده، این مسئله توجیهی عقلی نخواهد یافت و صحت آن منوط به پذیرش نصوص دینی خواهد بود. اما ابن عربی بر خلاف ملاصدرا سعی کرده با تأویل آیاتی که به مسئلة خلود جهنمیان در عذاب اشاره کردهاند، راهی برای رهایی از مسئلة خلود بیابد