هاله عبدالهی راد؛ محسن جاهد
دوره 2، شماره 1 ، فروردین 1392، ، صفحه 47-65
چکیده
پس از انقلاب علمی قرن هفدهم و قدرتگرفتن علوم تجربی، رقیبی قدرتمند برای ادیان در حل مشکلات بشر، و ارائة تبیینی روشنتر از جهان پا به عرصة وجود نهاد. رابطة علم و دین در کانون مباحث فلسفی قرار گرفت و آرای گوناگونی در این خصوص ارائه شد. نوشتار حاضر به نقد و بررسی دیدگاه فرانسیسکو آیالا[i]کشیش و ژنتیکدان برجستة معاصر میپردازد. وی بر ...
بیشتر
پس از انقلاب علمی قرن هفدهم و قدرتگرفتن علوم تجربی، رقیبی قدرتمند برای ادیان در حل مشکلات بشر، و ارائة تبیینی روشنتر از جهان پا به عرصة وجود نهاد. رابطة علم و دین در کانون مباحث فلسفی قرار گرفت و آرای گوناگونی در این خصوص ارائه شد. نوشتار حاضر به نقد و بررسی دیدگاه فرانسیسکو آیالا[i]کشیش و ژنتیکدان برجستة معاصر میپردازد. وی بر این باور است که کتاب مقدس فقط در خصوص نجات و سعادت آدمی مصون از خطاست و اساساً هدف آن تبیین پدیدههای طبیعی نیست. آیالا با پذیرش موضع طبیعتگرایی روششناختی، و رد طبیعتگرایی متافیزیکی، برای تبیین وقایع طبیعی صرفاً پدیدههای طبیعی را به میدان میآورد و دخالت هرگونه موجود ماوراءطبیعی از جمله خداوند را در امور جهان نفی میکند. او معتقد است برای تبیین پیدایش گونههای زیستی بر روی زمین فقط باید به نظریة تکامل و انتخاب طبیعی اکتفا کرد و آنها را به خداوند منتسب نکرد، این نوع نگرش میتواند مشکل شر را بهخوبی حل کند؛ زیرا شرور به تکامل و انتخاب طبیعی منتسب میشود و خداوند از ارتکاب شرور مبرا میشود. بهنظر میآید راهحل آیالا برای حل مشکل شر از توانایی کافی برخوردار نیست؛ آیالا علم و دین را مربوط به دو حوزة متمایز میداند که هریک بر قلمرویی مجزا پرتو میافکند، از همین روی این دو در ارائة تصویری درست از عالم مکمل یکدیگرند