محمد آهوپای؛ هادی وکیلی؛ فضل الله خالقیان
دوره 12، شماره 1 ، شهریور 1402
چکیده
مقاله حاضر تحقیقی پیرامون بهجت و سعادت در نزد ابن سینا، فیلسوف بزرگ مشائی است. مسئله اصلی در نوشتار حاضر این است که علاوه بر تبیین مبانی و نتایج فلسفه ابن سینا در باب این دو موضوع مهم ، بتوان الگوئی برای به دست دادن نظریه شادمانی در فلسفه اسلامی را رقم زد. نگارنده برآن است که فلسفه اسلامی به طور عام و فلسفه ابن سینا به طور خاص حاوی عناصر ...
بیشتر
مقاله حاضر تحقیقی پیرامون بهجت و سعادت در نزد ابن سینا، فیلسوف بزرگ مشائی است. مسئله اصلی در نوشتار حاضر این است که علاوه بر تبیین مبانی و نتایج فلسفه ابن سینا در باب این دو موضوع مهم ، بتوان الگوئی برای به دست دادن نظریه شادمانی در فلسفه اسلامی را رقم زد. نگارنده برآن است که فلسفه اسلامی به طور عام و فلسفه ابن سینا به طور خاص حاوی عناصر بسیار ارزنده ای برای ترسیم الگوی فوق است، و امید دارد که رهاورد نوشتار حاضر گامی مثبت در این زمینه تلقی شود. در این مقاله بر اساس شیوه کتابخانه ای و روش تحلیلی – توصیفی مهمترین آثار ابن سینا را مورد کاوش قرار داده ایم تأکید بر جایگاه بلند عالم معقول و ارزش والای لذائذ عقلی و بهجت معنوی که پایه گذار سعادت حقیقی است از جمله دستاوردهای مقاله حاضر است.
سیده لیلا موسوی؛ مهدی اخوان
دوره 11، شماره 1 ، خرداد 1401، ، صفحه 223-250
چکیده
پرسش اصلی این مقاله آن است که با نظر به مسأله معنای زندگی در فلسفه معاصر، چه نظریهای در این باب از فلسفه فارابی(معلم ثانی) قابل استخراج و صورتبندی است و نظریه او ذیل کدام یک از نظریههای مطرح گنجانده میشود. در این نوشتار با نظر به پیوند بنیادین میان آموزههای خداباور(الهیاتی) و سعادت اندیش فارابی(مبتنی بر شناخت نفس و روح نامیرای ...
بیشتر
پرسش اصلی این مقاله آن است که با نظر به مسأله معنای زندگی در فلسفه معاصر، چه نظریهای در این باب از فلسفه فارابی(معلم ثانی) قابل استخراج و صورتبندی است و نظریه او ذیل کدام یک از نظریههای مطرح گنجانده میشود. در این نوشتار با نظر به پیوند بنیادین میان آموزههای خداباور(الهیاتی) و سعادت اندیش فارابی(مبتنی بر شناخت نفس و روح نامیرای انسان)، معناگرایی فراطبیعتگرایانه فرض گرفته شده است. فارابی به عنوان یک فیلسوف خداباور و معتقد به روح نامیرا با پیروی از اندیشه فلاسفه یونان، نظامی را طراحی میکند که بر اساس آن زندگی دنیوی انسان با نظر به هدف عالی که همان رسیدن به سعادت و نیک بختی است، معنادار میشود.زمانی که فراطبیعتگرایی فارابی به نحو مستقل از نظریات مشابه مورد ارزیابی قرار میگیرد، میتوان نظریهای مبتنی بر کشف (در برابر جعل) معنای واحد در زندگی، (در برابر کثرتگرایی)، که عینیت (در برابر ذهن گرایی) را در عمل (و نه در اندیشه و باور) به شکل کلی (نه به صورت جزئی) از نظام فلسفی و فکری فارابی استخراج نمود. بر این مبنا رسیدن به سعادت حقیقی که بر پایه معرفت و حکمت الهی و کسب فضایل علمی و عملی استوار است، به زندگی انسان معنا میبخشد و غایت قصوای او است. از منظر فارابی انسان در زندگی به سعادتی که همان معنای زندگی او است، جز در ربط با خدا دست پیدا نمیکند.
سید محمد جواد بنی سعید لنگرودی؛ سید جواد میری؛ امیرعباس علیزمانی
دوره 9، شماره 2 ، آذر 1399، ، صفحه 225-244
چکیده
نوشتار حاضر به چیستی سعادت انسان و نسبت آن با معرفت ایمانی به خدا میپردازد. سن توماس اکوئیناس در سنت فلسفه مسیحی، و علامه طباطبایی در زمره متعاطیان حکمت صدرایی در سنت فلسفه اسلامی به این موضوع پرداخته و هر دو سعادت حقیقی را در شناخت و اتحاد با خدا میدانند و معتقدند از آنجا که سعادت حقیقی، برای انسان و در مورد غایت نهایی او بکار میرود، ...
بیشتر
نوشتار حاضر به چیستی سعادت انسان و نسبت آن با معرفت ایمانی به خدا میپردازد. سن توماس اکوئیناس در سنت فلسفه مسیحی، و علامه طباطبایی در زمره متعاطیان حکمت صدرایی در سنت فلسفه اسلامی به این موضوع پرداخته و هر دو سعادت حقیقی را در شناخت و اتحاد با خدا میدانند و معتقدند از آنجا که سعادت حقیقی، برای انسان و در مورد غایت نهایی او بکار میرود، هرگاه انسان در خصیصه خود که قوه عقل است به فعلیت کامل رسید، و عالیترین معقول را تعقل کرد به سعادت رسیده است. هر دو از این شناخت کامل به رؤیت تعبیر کرده و آنرا نوعی اتحاد وجودی در حد ظرفیت انسانی با مبدء متعال میدانند. بر این اساس معرفتی که از ایمان ساده عامه مردم به خدا نشأت میگیرد نمیتواند آنها را به سعادت حقیقی برساند؛ و اکثر اهل ایمان از درک سعادت محروم خواهند بود. هر چند بر اساس مبانی هر دو میتوان راه حلی برای آن یافت.