امیر راستین طرقی؛ وحیده فخار نوغانی
دوره 11، شماره 2 ، اسفند 1401
چکیده
از جمله رویکردهای بررسی مفهوم دعا در الهیات، رویکرد معرفتشناختی دعا است که در آن امکان باور به استجابت دعا مورد تامل قرار گرفته است. از منظر برخی از فیلسوفان دین مانند دیویسون، اطمینان و یقین به استجابت دعا امکانپذیر نیست چرا که علل گوناگونی به جز دعای بندگان در وقوع یک پدیده ممکن است موثر باشد. علاوه بر این پوشیده بودن انگیزه خداوند ...
بیشتر
از جمله رویکردهای بررسی مفهوم دعا در الهیات، رویکرد معرفتشناختی دعا است که در آن امکان باور به استجابت دعا مورد تامل قرار گرفته است. از منظر برخی از فیلسوفان دین مانند دیویسون، اطمینان و یقین به استجابت دعا امکانپذیر نیست چرا که علل گوناگونی به جز دعای بندگان در وقوع یک پدیده ممکن است موثر باشد. علاوه بر این پوشیده بودن انگیزه خداوند از تحقق واقعه مورد نظر، احتمال وصول به این یقین را ضعیفتر میسازد. در مقابل برخی از الهیدانان مانند چوی وصول به این یقین را با توجه به شواهد مقارن با وقوع پدیده مورد نظر امکانپذیر میدانند. در نوشتار حاضر از رهگذر مطالعه تطبیقی دیدگاه دیویسون و چوی و بررسی دلایل هر کدام تلاش شده است تا تحلیلی از یقین مطلوب در ساحت الهیات دعا مطرح شود. استدلال از راه بهترین تبیین به واسطه شواهد موجود و نیز وجود برخی از شواهد و مویدات درون دینی به مثابه تضمین معرفتی استجابت دعا، میتواند فرضیه استجابت دعا به واسطه دعای بندگان را تقویت کند.
امیر راستین طرقی؛ وحیده فخار نوغانی
دوره 10، شماره 1 ، شهریور 1400، ، صفحه 181-200
چکیده
سخن گفتن از زندگی پس از مرگ برای انسان زمانی خردپذیر است که انسانِ پس از مرگ با فرد دنیایی وحدت شخصی و اینهمانی وجود داشته باشند. از سوی دیگر، چون هویت انسان در دنیا همراه با حیثیتی جسمانی است(یا بر اساس دیدگاههای مادهگرایانه، اساساً هویتی جسمانی است)، تبیین استمرار حیات پس از مرگ و رستاخیز انسان، در گرو حضور بعد جسمانی او و به ...
بیشتر
سخن گفتن از زندگی پس از مرگ برای انسان زمانی خردپذیر است که انسانِ پس از مرگ با فرد دنیایی وحدت شخصی و اینهمانی وجود داشته باشند. از سوی دیگر، چون هویت انسان در دنیا همراه با حیثیتی جسمانی است(یا بر اساس دیدگاههای مادهگرایانه، اساساً هویتی جسمانی است)، تبیین استمرار حیات پس از مرگ و رستاخیز انسان، در گرو حضور بعد جسمانی او و به عبارتی وامدار تبیین نوعی رستاخیز جسمانی است. آموزههای ادیان الهی نیز بر چنین رستاخیزی تأکید دارند. نوشتار حاضر، بر اساس روش گزارشی-تحلیلی، ضمن مروری بر مهمترین روایتهای الهیدانان مسیحی از تبیین اینهمانی شخصی انسان در جهان پسین و نقدهای فیلسوفان دین بر این دیدگاهها، بر آن است تا بر اساس خوانشی ویژه از برخی مبانی حکمت متعالیه و سخنان صدرالمتألهین، به معرفی و تببین نظریهای متفاوت از اینهمانی شخصی بپردازد. به نظر میرسد نظریه پیوستار وجودی و اینهمانی شخصی انسان بر مبنای اشتداد وجودی بدن، ضمن مصونیت از عمده اشکالات مربوط به سایر مدلها، از ظرفیتها و مزایای بیشتری نیز برخوردار است.