متین السادات عرب زاده؛ امیرحسین خداپرست
چکیده
کرکگور با موضعی ایمانگرایانه به تحلیل رابطهی ایمان و عقل میپردازد. او معتقد است عقلانی کردن ایمان امری متناقض است و هرگز نمیشود ایمان را، که شور و حقیقتی انفسی است، در بند عقلانیت گرفتار کرد. مطهری، برخلاف این نگرش ایمانگرایانه، عقیده دارد مبنای ایمان عقلانیت است، هرچند طریق انفسی یا راه فطرت نیز در وصول به حقیقت نقشآفرین ...
بیشتر
کرکگور با موضعی ایمانگرایانه به تحلیل رابطهی ایمان و عقل میپردازد. او معتقد است عقلانی کردن ایمان امری متناقض است و هرگز نمیشود ایمان را، که شور و حقیقتی انفسی است، در بند عقلانیت گرفتار کرد. مطهری، برخلاف این نگرش ایمانگرایانه، عقیده دارد مبنای ایمان عقلانیت است، هرچند طریق انفسی یا راه فطرت نیز در وصول به حقیقت نقشآفرین است. هم مطهری هم کرکگور به نقش اراده در ایمان قائلاند. هر دو باطن ایمان را تسلیم میدانند و هر دو تصویری از انسان تعالییافته ارائه میکنند. با این حال، کرکگور اساساً متعلق ایمان را امر پارادوکسیکالِ خدای تجسدیافته در قالب بشر میداند در حالی که مطهری، ضمن تأکید بر ایمان عارفانه و شورمندانه، به عقلانی بودن ایمان دینی قائل است. آنچه، بهرغم این اختلافها، مطهری و کرکگور را به یکدیگر نزدیک میکند تلقی آنان از زندگی اخلاقی است، زندگیای که مبنایی ایمانی دارد و شاکلهاش را تسلیم باطنی به خدایی میسازد که فطرت آدمی را سرشته است. به نظر میرسد میتوان برای تلفیق دیدگاههای متفاوت کرکگور و مطهری راهی یافت. جستوجوی ما در پی این راه شورمندی ایمان کرکگوری را با میزانی کمالیافته از تکامل عقلانی نزد مطهری، که متضمن درک محدودیتها و نارساییهای عقل انسانی است، همطراز میکند.