حمیده حاجی محمد حسین طهرانی؛ امیرعباس علیزمانی
چکیده
پس از طرح برهان اختفای الهی توسط شلنبرگ، بسیاری از متألهان و اندیشمندان با روشهای گوناگون به نقد این برهان پرداختهاند. شلنبرگ در استدلال خویش با تمرکز بر صفات خدای ادیان توحیدی بهویژه صفت عشق، پنهان بودن خدا را قرینهای برای الحاد معرفی میکند و معتقد است خدای عاشق هرگز روا نمیدارد که بندگانش با ناباوری سرزنشناپذیر ...
بیشتر
پس از طرح برهان اختفای الهی توسط شلنبرگ، بسیاری از متألهان و اندیشمندان با روشهای گوناگون به نقد این برهان پرداختهاند. شلنبرگ در استدلال خویش با تمرکز بر صفات خدای ادیان توحیدی بهویژه صفت عشق، پنهان بودن خدا را قرینهای برای الحاد معرفی میکند و معتقد است خدای عاشق هرگز روا نمیدارد که بندگانش با ناباوری سرزنشناپذیر دست و پنجه نرم کنند. مایکل موری، با استفاده از تئودیسۀ مبتنی بر اختیار که در توجیه شرور اخلاقی مطرح شده است در کنار تئودیسۀ مجازات الهی آگوستینی، تئودیسهای به نام اجبار را ارائه کرده و با توجه به لزوم پرورش اخلاقی روح، به نقد برهان اختفاء الهی میپردازد. در این تئودیسه، نتیجۀ آشکارگی خداوند، مخدوش کردن اختیار آزاد انسان به لحاظ اخلاقی، و تحمیل و اجبار بشر برای انتخاب و انجام اعمال اخلاقی، و سلب قابلیت انسان برای پرورش روح است. در این نوشتار، ابتدا به بیان استدلال شلنبرگ دربارۀ خفای الهی پرداخته و سپس نقدهای مایکل موری را بررسی خواهیم کرد.