محمدجواد رضایی ره
چکیده
نظریة «ذاتی و عرضی در ادیان»، آموزههای هر دینی را به دو دستة ذاتیات و عرضیات تقسیم میکند. در این نظریه ذاتی دین عبارتاست از زیرانداز، مضمون و محتوا، گوهر و مقصد دین. در مقابل، عرضی دین عبارتاست از روانداز، قالب، پوسته، غبار و زنگار دین. بر اساس این نظریه، همانطور که در ضربالمثلها، ظاهر الفاظ غیر از محتوا است و ظاهر عرضی ...
بیشتر
نظریة «ذاتی و عرضی در ادیان»، آموزههای هر دینی را به دو دستة ذاتیات و عرضیات تقسیم میکند. در این نظریه ذاتی دین عبارتاست از زیرانداز، مضمون و محتوا، گوهر و مقصد دین. در مقابل، عرضی دین عبارتاست از روانداز، قالب، پوسته، غبار و زنگار دین. بر اساس این نظریه، همانطور که در ضربالمثلها، ظاهر الفاظ غیر از محتوا است و ظاهر عرضی است و محتوا ذاتی، و نیز همانطور که مثنوی ذاتیات و عرضیاتی دارد، دین اسلام نیز ذاتیات و عرضیاتی دارد. از آنجا که اسلام با ذاتیاتش اسلام است، نه با عرضیاتش، اعتقاد و التزام به عرضیات لازم نیست و میتوان متناسب با شرایط هر جامعه، آنها را تغییر داد. بررسی مستندات نشان میدهد که تنها مستند این نظریه مغالطة تمثیل است. گذشته از آن، نظریهپرداز بهویژه در موضع بیان معیارهای تفکیک عرضی از ذاتی، چندبار دچار مغالطة مصادره به مطلوب شده است. تعریفهای ناسازگار از ذاتی و عرضی، فهم غلط از قواعد منطقی و استنتاج نادرست از آنها، بهرهمندی نادرست از نظریة شباهت خانوادگی، اسناد نظریة افلاک بطلمیوسی به قرآن و خلط احکام تاریخی با احکام اعتقادی، از دیگر لغزشهای سروش در بیان این نظریه است.