سمیه فریدونی؛ حمیدرضا آیت اللهی
دوره 2، شماره 4 ، دی 1392، ، صفحه 1-18
چکیده
در بیشتر برهانهای وجودی مدرن، مقدمهای هست که آن را مقدمة «امکانپذیری» میخوانند و محتوای آن این است که «وجود هستندة کامل امکانپذیر است» یا به عبارتی «چنین نیست که وجود هستندة کامل محال باشد». در این مقاله، نخست به اختصار خوانشهای نورمن ملکم، چارلز هارتسهورن، و آلوین پلانتینگا که از خوانشهای مدرن برهان ...
بیشتر
در بیشتر برهانهای وجودی مدرن، مقدمهای هست که آن را مقدمة «امکانپذیری» میخوانند و محتوای آن این است که «وجود هستندة کامل امکانپذیر است» یا به عبارتی «چنین نیست که وجود هستندة کامل محال باشد». در این مقاله، نخست به اختصار خوانشهای نورمن ملکم، چارلز هارتسهورن، و آلوین پلانتینگا که از خوانشهای مدرن برهان وجودی در اثبات وجود خدا محسوب میشوند عرضه میشود و سپس مقدمة امکانپذیری که مهمترین مقدمه در این خوانشهاست، مورد بررسی بیشتر قرار میگیرد و برخی از انتقادهای وارد به آن مطرح میشود. هدف از این بررسی، نشاندادن این نکته است که مقدمة یادشده علیرغم اینکه بدیهی مینماید، میتواند مشکلاتی برای برهان بهوجود آورد