مهدی ابوطالبی یزدی؛ رسول رسولی پور؛ امیرعباس علیزمانی؛ قربان علمی؛ محسن جوادی
دوره 6، شماره 2 ، بهمن 1396، ، صفحه 1-24
چکیده
خداباوری گشوده بهعنوان رویکرد جدیدی در عرصۀ الهیات و فلسفة دین، نظریات و دیدگاههایی را مطرح کرده است که هم به لحاظ فلسفی و هم به لحاظ الهیاتی (کلامی) توجه بسیاری از اندیشمندان معاصر را به خود جلب کرده است. مدعای اصلی و اساسی حامیان این رویکرد این است که بسیاری از آموزههای رایج دربارۀ ذات و صفات خدا (و بهطور خاص صفاتی مانند ...
بیشتر
خداباوری گشوده بهعنوان رویکرد جدیدی در عرصۀ الهیات و فلسفة دین، نظریات و دیدگاههایی را مطرح کرده است که هم به لحاظ فلسفی و هم به لحاظ الهیاتی (کلامی) توجه بسیاری از اندیشمندان معاصر را به خود جلب کرده است. مدعای اصلی و اساسی حامیان این رویکرد این است که بسیاری از آموزههای رایج دربارۀ ذات و صفات خدا (و بهطور خاص صفاتی مانند علم پیشین خدا، تغییرناپذیری، انفعالناپذیری و بیزمانبودن خدا)، برگرفته از فلسفههای یونانی، بهویژه سنت نوافلاطونی هستند و تحت تأثیر آنها قرار دارند و به همین دلیل، از مسیر اصلی خودشان که همان مسیر کتاب مقدس است، فاصله گرفتهاند. بنابراین، برای زدودن انگارههای نادرست فلسفی از صفات حقیقی خدا در کتاب مقدس، بایستی بار دیگر آنها را بازبینی و اصلاح کنیم. از آنجا که بنیانگذاران و مدافعان این مکتب مدعی هستند که نظریاتشان در سنت خداباوری و خداباوری سنتی ریشه دارد، با نگاهی تاریخی به این جنبش الهیاتی و بررسی مسیر پیدایش آن، صحتوسقم ادعای آنها را ارزیابی میکنیم. برخی از الهیدانان و فلاسفۀ دین معاصر، خداباوری گشوده را از انواع خداباوری سنتی قلمداد میکنند، برخی دیگر آن را انحرافی در سنت خداباوری و برخی نیز آن را نوعی مکتب ارتدادی و بدعتآمیز میدانند که در سنت راستکیشی جایگاهی ندارد. بههرحال، هرچند زمان زیادی از آغاز این جنبش نمیگذرد توانسته است نظرها را، چه موافق چه مخالف، به خود جلب کند؛ تعداد بسیار زیاد مکتوباتی که در تأیید یا ردّ این مکتب نگاشته شده است، شاهد این مدعاست. بنابراین، جا دارد ما نیز با استفاده از منابع بسیار غنی خود در سنت فلسفیـکلامی اسلام و با شناخت کاملی از این دیدگاه، وارد عرصۀ بحثهای جدید در حوزۀ الهیات و فلسفة دین شویم.
قربان علمی؛ محمدحسین محمدپور
دوره 2، شماره 2 ، خرداد 1392، ، صفحه 59-79
چکیده
بررسی نحوة مواجهة ناگارجونه با مسئلة خدا و شناخت او نشان میدهد که توسل به دیدگاههای الاهیاتیای چون خداباوری، الحاد، لاادریگرایی، و وحدت وجود نمیتواند برداشت درستی از دیدگاه مکتب مادهیمیکه در باب وجود خداوند را فراروی ما نهد. ناگارجونه در پی آن است با تحلیلی نقادانه به سراغ تصوری برود که عامة مردم از مفهوم خدای شخصی دارند. ...
بیشتر
بررسی نحوة مواجهة ناگارجونه با مسئلة خدا و شناخت او نشان میدهد که توسل به دیدگاههای الاهیاتیای چون خداباوری، الحاد، لاادریگرایی، و وحدت وجود نمیتواند برداشت درستی از دیدگاه مکتب مادهیمیکه در باب وجود خداوند را فراروی ما نهد. ناگارجونه در پی آن است با تحلیلی نقادانه به سراغ تصوری برود که عامة مردم از مفهوم خدای شخصی دارند. این مقاله میکوشد براهین ناگارجونه را به شیوة فلسفة دین نظاممند کند و در اختیار خوانندگان قرار دهد. رویکرد حقیقی مکتب مادهیمیکه به وجود خداوند برخلاف آنچه مرسوم شده نه رویکردی توحیدی است و نه رویکردی الحادی؛ توحیدی نیست، چون این مکتب نمیگوید «خدا وجود دارد» و الحادی هم نیست، زیرا از گزارة «خدا وجود ندارد» نیز دفاع نمیکند و هر دو را غیر عقلانی میداند. این رویکرد توجه محققان اندیشههای مکتب مادهیمیکه را در گذشته به خود جلب نکرده و امید است که این جستار بتواند فهم بهتری از تلقی مکتب بودایی مادهیمیکه در باب مسئلة وجود خداوند به دست بدهد.