2024-03-29T03:19:29Z
https://journal.philor.org/?_action=export&rf=summon&issue=33583
جستارهای فلسفه دین
فلسفه دین
238-07X
238-07X
1392
2
3
کثرتگرایی جان هیک و نظریۀ ارجاع
مهدی
اخوان
جان هیک فیلسوف دین فقید قرن بیستم، به نظریهپردازی در باب مسئلة تنوع و کثرت دینی شهرة آفاق است. او با اتخاذ مبادی و مبانی گوناگون معرفتشناختی فلسفی سعی در طرح فرضیهای تبیینی دارد که به باور او بهترین تبیین تکثر در جهان واقعی را ارائه دهد. هیک به لحاظ هستیشناختی وجود واقعیت غایی مستقل از ذهن و زبان را (البته در قالب رئالیسم انتقادی) میپذیرد، اما رئالیسم فقط سویۀ هستیشناختی ندارد و دارای سویههای معرفتشناختی و دلالتشناختی نیز است. از این جهت هیک راه ناهموار و دشواری را باید طی کند. در این مقاله با تحلیل دیدگاه کثرتگرایانۀ او در تبیین تجربۀ دینی و معرفتشناسی آن، نشان میدهیم وی با پذیرش نظریة توصیفی (فرگه ـ راسلی) ارجاع (دلالت) به گونهای ناواقعگرایی هستیشناختی تن میدهد. ما با اشاره به لوازم و پیشفرضهای مصرح و غیر مصرح هیک در باب ارجاع و دلالت، از امکان التزام به این لوازم بر طبق دیدگاههایی که خود هیک اتخاذ کرده است، پرسش میکنیم. پرسش این است که نظریۀ ارجاعی که هیک در باب واقعیت دینی میپذیرد او را به منظری سازگار با دیدگاه رئالسیتیاش میرساند یا خیر؟
هیک
دلالتشناسی و نظریة ارجاع
کثرتگرایی دینی
معرفتشناسی کانتی
2013
12
20
1
13
https://journal.philor.org/article_245171_1ac8eaf6bb7513b6bfe6f52556e44aaf.pdf
جستارهای فلسفه دین
فلسفه دین
238-07X
238-07X
1392
2
3
بررسی زمینهها و دامنههای حقوق معرفتی انسان از دیدگاه کلیفورد
قاسم
پورحسن
مریم
شادی
یکی از مهمترین دغدغهها و مسائل معرفتشناسی، شیوة حصول باورهاست و یکی از مهمترین رهیافتهای نیل به این مقصود را دبلیو. کی. کلیفورد ارائه کرده است؛ وی با اتخاذ رویکرد دلیلگرایی قوی، در پیریزی بنیان جدیدی برای پذیرش باور، نقش عمدهای داشت. عمدهترین نقطة اتکای وی در این مسیر پیوند میان اخلاق و معرفتشناسی است، به نحوی که هر خطای معرفتی خطایی اخلاقی خواهد بود. معیارهایی که وی برای رعایت حریم حقوق معرفتی، معرفی میکند بسیار سختگیرانه و دقیق است. ترسیم دقیق فراز و نشیبهای تفکر وی و بایدها و نبایدهایش در این موضوع، نشان از آن دارد که کلیفورد با دقت عملی خاصی به باورهای خویش و باورهای اطرافیانش مینگرد. او با صبر و حوصله و همچون مصلحی که به دنبال اصلاح و دانستن و از همه مهمتر یافتن حقیقت است با شجاعت و تهور خاص خودش به تفکیک باورهای سره و ناسره میپردازد، هرچند او در کنار همة این دقتها و بیتکلفیها در پذیرش باورهای درست، خود را از شناخت برخی باورهای حقیقی محروم کرده است.
کلیفورد
اخلاق باور
حقوق معرفتی
معرفتشناسی
دلیلگرایی
2013
12
20
15
36
https://journal.philor.org/article_245172_7880a99f20a378f08b526d7ba2298999.pdf
جستارهای فلسفه دین
فلسفه دین
238-07X
238-07X
1392
2
3
بررسی برهان کیهانشناسی کلامی از منظر حکمت متعالیه
روزبه
زارع
ویلیام لین کریگ نوع جدیدی از براهین کیهانشناسی را احیا کرده که به برهان کیهانشناسی کلامی مشهور شده است؛ در این برهان، آغاز زمانی (حدوث) جهان، نشانة معلولیت و در نتیجه، اثباتکنندة وجود علتی فراطبیعی برای جهان قلمداد میشود. کریگ برای اثبات مقدمة اصلی برهان خویش (حدوث عالم)، به دو دلیل فلسفی و دو تأیید علمی تمسک جسته است. از سوی دیگر، اثبات حرکت جوهری عالم طبیعت در حکمت متعالیه، حرکت عمومی و لاینقطع هر موجود طبیعی را نشان میدهد؛ بهنظر میرسد همین مطلب، نشاندهندة معلولیت طبیعت بوده و میتوان با استناد به آن، وجود علتی فراطبیعی را برای طبیعت اثبات کرد. در این مقاله، از یک طرف، برهان کریگ و ادلة فلسفی آن تقریر خواهد شد. سپس از منظر حکمت متعالیه تحلیل و ارزیابی میشود؛ و از طرف دیگر، با استفاده از حرکت جوهری، دلیلی در جهت تقویت این برهان اقامه میشود.
برهان کیهانشناسی کلامی
حدوث عالم
نامتناهی بالفعل
حرکت جوهری
معلولیت
2013
12
20
37
57
https://journal.philor.org/article_245173_0b5b2dbade88ff368a15fcd1a35b3583.pdf
جستارهای فلسفه دین
فلسفه دین
238-07X
238-07X
1392
2
3
بررسی تطبیقی نظریة «دوگانهانگاری نفس و بدن»در آرای غزالی و سویینبرن
نسرین
سراجی پور
عبد الرسول
کشفی
رضا
اکبری
در میان متفکرانی که به جاودانگی نفس همراه با بدن قائلاند، یعنی دوگانهانگاران، دو دیدگاه وجود دارد؛ دیدگاه برانگیختگی و دیدگاه بدن جدید. بر اساس دیدگاه برانگیختگی نفس باقی است و با بدن دنیوی مجدداً در آخرت برانگیخته میشود. بر مبنای دیدگاه بدن جدید انسان موجودی دوبعدی و واجد جسم و نفس است. نفس غیر مادی، جاودانه و حافظ اینهمانی شخصیت انسان است و تفاوتی نمیکند که تداوم زندگی اخروی نفس با همین بدن دنیایی یا با بدنی دیگر باشد. غزالی و سویینبرن هر دو به دیدگاه بدن جدید معتقدند. شباهت اساسی دیدگاه دو متفکر، پذیرش اصول و مبانی نظریة بدن جدید است. اما تفاوتهای آنان در این است که از نظر غزالی جاودانگی نفس ذاتی است و تداوم حیات نفس بدون بدن ممکن است، اما خداوند میتواند فعالیت نفس را متوقف کند او در تمام این مباحث خود را ملتزم به شرع میداند. در حالی که از نظر سویینبرن جاودانگی نفس به ارادة الهی است و نفس بدون مغز قادر به هیچگونه فعالیتی نیست، البته خدا میتواند نفس را بدون بدن فعال کند.
نفس
جاودانگی
بدن جدید
سویینبرن
غزالی
2013
12
20
59
79
https://journal.philor.org/article_245174_40bd09cdfba873f543b8751a1c81bb76.pdf
جستارهای فلسفه دین
فلسفه دین
238-07X
238-07X
1392
2
3
ذاتانگاریِ دین
علیرضا
شجاعیزند
"ذاتانگاری دین" در صدد است تا با انواع رویکردهایی که از موضعِ ناظر بیرونی و نگاه تحویلی، به درک ناقص و ناتمامی از دین رسیده و دینپژوهی را در مسیر ناصوابی قرار داده است، به محاجه بپردازد. این تلاش اولاً با واکاوی دقیق مفهومی و نشان دادن تمایز میان «ذات» با «ماهیت» و «حقیقت» و ثانیاً با وارسی مبنا و مدعای مخالفینِ ذاتانگاری دین در سه دستة «ملحدان»، «روشنفکران دینی» و «جامعهشناسان» و آشکارساختنِ سهو و خطای آنان و بالاخره با بیان دلایلی ناظر به اقتضائاتِ «معرفت»، «دین» و «فهم دین» به انجام رسیده است. مبنا و منطق ما در این احتجاجات، براهین عقلی است و ارجاعات لازم به آرا و مکتوباتِ مدعیان.
ذات
ماهیت
حقیقت
برساختگرایی
روشنفکران دینی
جامعهشناسان تحویلی
2013
12
20
81
111
https://journal.philor.org/article_246733_218e360d74426d627d0f25b1a3c9e593.pdf
جستارهای فلسفه دین
فلسفه دین
238-07X
238-07X
1392
2
3
بررسی تطبیقی برهان امکان و وجوب تومیستی و برهان صدیقین سینوی
سعیده
سادات نبوی
آکوئیناس، در طریقة سوم خود، از امکان و وجوب دریچهای به سوی اثبات وجود خدا میگشاید. بعضی از فیلسوفان، استدلال او را طبیعی ـ مابعدالطبیعی تفسیر کردهاند و بعضی دیگر، طبیعی. با این وصف، بهسادگی نمیتوان استدلال او را با برهان صدیقین ابنسینا یکی دانست. این مقاله بر آن است که پس از ارائة گزارشی از برهان صدیقین سینوی و تقریرهای گوناگون برهان امکان و وجوب تومیستی، تفاوتهای این دو برهان را بهخصوص از لحاظ ابتنای آنها بر اصل امتناع تسلسل آشکار سازد. بهنظر میرسد در تحلیل و ریشهیابی تفاوت یادشده، باید سراغ نظر این دو فیلسوف دربارة خدا و رابطة او با طبیعت رفت؛ ابنسینا چون در پی اثبات واجبالوجود بالذات است و بس، برای اثبات مدعای خود، به بیش از این نیاز ندارد که با تکیهبر امکان ماهوی، تسلسل در علل فاعلی را ابطال و درنتیجه، وجود خدا را اثبات کند، در حالی که در تقریرهای طبیعی ـ مابعدالطبیعی از برهان امکان و وجوب تومیستی، هدف اثبات واجبالوجودی است که عالم طبیعت را از کتم عدم خلق کرده است. به همین دلیل این نوع تقریرها نمیتوانند صرفاً با تکیهبر امکان ماهوی، برای طبیعت حادث، آفریدگار ازلی اثبات کنند. همچنین با گریز به طریقة دوم آکوئیناس و مقایسة استدلال او بر امتناع تسلسل با برهان وسط و طرف ابنسینا، روشن میشود که حتی اگر استدلال آکوئیناس برگرفته از برهان ابنسینا باشد، اقتباسی ناقص از آن است
امکان ماهوی
کون و فساد
تسلسل
حدوث
واجبالوجود بالذات
محدث (/ پدیدآورنده)
برهان صدیقین
برهان امکان و وجوب
2013
12
20
113
133
https://journal.philor.org/article_246734_3abd670096a4d25e2f6f1abfe208340a.pdf