انجمن علمی فلسفه دین ایران
جستارهای فلسفه دین
238-07X
2383-0778
9
2
2021
03
18
دلالت های براهین اثبات خداوند بر تشکیک خاصی وجود در اندیشه ابن سینا
1
17
FA
آیسودا
هاشم پور
دانشجوی دکترای حکمت متعالیه دانشگاه اصفهان
aysooda.hashempour@gmail.com
علی محمد
ساجدی
دانشیار گروه فلسفه و کلام دانشکده الهیات و معارف اسلامی، دانشگاه شیراز
drsajedi@yahoo.com
http://dx.doi.org/10.22034/rs.2021.33821.1411
یکی از احکام مهم مسئله وجود در هستیشناسی، مسئله تشکیک در وجود است که بطور خاص در فلسفه ملاصدرا مطرح و مختصات آن روشن شده است. لکن به نظر میرسد با تفطن در آرای پیشینیان نیز بتوان شالودهی این مسئله را پیگیری نمود. نوشتار حاضر با روش توصیفی- تحلیلی، دلالتهای براهین اثبات خداوند در فلسفه ابنسینا بر مسئله تشکیک خاصی وجود که نوع غالب آن در تشکیک طولی وجود مطرح شده را مورد بررسی و ارزیابی قرار میدهد. مطابق نتایج این جستار اگرچه مسئله اصالت وجود یا ماهیت در فلسفه ابنسینا فاقد جایگاه مشخص است، اما براهین اثبات خداوند نزد وی با تفکری کاملاً وجودی ایراد شده است؛ چنانکه سه رکن اصلی مسئله تشکیک در وجود یعنی «وحدت در وجود»، «کثرت در وجود» و «عینیت وحدت و کثرت در وجود»- که خود مستلزم وحدتی فراگیر و کثرت شمول است-، از براهین اثبات خداوند نزد ابنسینا و مبانی هر یک از براهین، قابل استنباط میباشد.
ابنسینا,براهین اثبات خداوند,وحدت در وجود,کثرت در وجود,عینیت وحدت و کثرت در وجود
https://journal.philor.org/article_244979.html
https://journal.philor.org/article_244979_3dd2d8ee9109f23c71ac939b6d3ed160.pdf
انجمن علمی فلسفه دین ایران
جستارهای فلسفه دین
238-07X
2383-0778
9
2
2021
05
15
منشأ شر از دیدگاه افلاطون
19
32
FA
فاطمه
رأفتی
دانشجوی دکتری رشتة فلسفه و کلام اسلامی، دانشکده حقوق، الهیات و علوم سیاسی، واحد علوم و تحقیقات، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایران
fatemehrafati@gmail.com
محمد
سعیدی مهر
استاد گروه فلسفه دانشگاه تربیت مدرس
saeedimehr@yahoo.com
بابک
عباسی
عضو هیأت علمی دانشگاه آزاد، واحد علوم و تحقیقات
babbaasi@gmail.com
http://dx.doi.org/10.22034/rs.2021.35069.1419
افلاطون در هیچ یک از آثار خود نظریه منقح و مفصلی در باب شرور ارائه نداده است و تنها در برخی محاورات وی می توان اشاراتی به مسائلی همچون منشأ پیدایش شرور در عالم یافت. ابهام موجود در آثار افلاطون سبب شده که برخی پژوهشگران اظهار دارند که اساساً افلاطون نظریه ای در این باب نپرورانده و گروهی دیگر که معتقدند وی در باره منشأ شر سخن گفته، در تعیین این منشأ اختلاف کرده اند. در این مقاله، با توجه به تقسیم بندی معاصر میان شر متافیزیکی، شر طبیعی و شر اخلاقی و با استناد به آثار افلاطون و دیدگاه مفسران آن، این فرضیه دنبال می شود که افلاطون برای هر یک از اقسام شر سرچشمه متفاوتی قایل است؛ شر متافیزیکی که تنها در عالم طبیعت محقق می شود حقیقتی سلبی دارد و از این واقعیت سرچشمه می گیرد که موجودات طبیعی به مثابه بازتابهای عالم ایده ها از همه کمالات ایده ها برخوردار نیستند. شرور اخلاقی به فعالیت نفس بازمی گردند و شرور طبیعی ناشی از ضرورت یا ماده اند. بدین ترتیب، می توان نتیجه گرفت که سخنان به ظاهر ناسازگار افلاطون در تعیین منشأ شر در نظر دقیق با هم سازگارند.
منشأ شر,شر متافیزیکی,شر اخلاقیف شر طبیعی,افلاطون
https://journal.philor.org/article_244980.html
https://journal.philor.org/article_244980_7170c536a4738cee98fd6fa5b9bbe39f.pdf
انجمن علمی فلسفه دین ایران
جستارهای فلسفه دین
238-07X
2383-0778
9
2
2021
04
30
رویآورد معرفتشناسانه به مسئله خدا در اندیشه علامه حلی
33
49
FA
حسن
عباسی حسین آبادی
0000-0001-8869-1309
دانشیار دانشگاه پیام نور
abasi.1374@yahoo.com
http://dx.doi.org/10.22034/rs.2021.34326.1414
رویآورد معرفتشناسانۀ خدا به بررسی امکان شناخت خدا و ابزار و راههای تبیین شناخت او میپردازد. در اعصار مختلف کلام اسلامی، متکلمان مختلف بنابر مبانی شناختی و میزان بهرهگیری آنها از عقل و نقل، و نیز فلسفه یا متون دینی این مسئله را تبیین کردند. علامه حلی متکلمی از مدرسه «حله» با مشی مشایی، متأثر از مبانی فلسفی مشائیان و کلام خواجه نصیر است. بررسی شناخت خدا و صفاتش باتوجه به نگاه کلامی و بهره او از فلسفه و منطق مسئله این نوشتار است. علامه حلی در شناخت خدا و صفاتش چگونه عمل کرده است؟ بهره او از فلسفه و کلام، و بهتبع آن از عقل و نقل در این شناخت چیست؟ چگونه بین توقیفی بودن صفات خدا و اثبات عقلی صفات پیوند برقرار میکند؟ برای بررسی این مسئله و پاسخ به پرسشها ابتدا «امکان شناخت خدا» و «راههای شناخت او» را بررسی نموده؛ سپس راههای شناخت صفات خدا را نیز تبیین میکنیم. علامه حلی به «وجوب شناخت خدا» قائل است و این «وجوب» را با دلایل عقلی و نقلی تبیین کرده و در بررسی صفات نیز باوجود قبولِ توقیفی بودن در انتخاب صفات، در تبیین صفات با مبانی فلسفی و استدلال عقلی و منطقی، نگاهی بروندینی آمیخته با دروندینی دارد.
صفات خدا,معرفتشناسی,علامه حلی,راه عقلی,راه نقلی
https://journal.philor.org/article_244981.html
https://journal.philor.org/article_244981_a603b28f58e091d38bac643ee4fb70da.pdf
انجمن علمی فلسفه دین ایران
جستارهای فلسفه دین
238-07X
2383-0778
9
2
2021
06
12
سلطۀ الهی و حقایق ضروری، نقد برایان لفتو بر نظریات الوهی
51
75
FA
مهدی
ساعتچی
استادیار گروه فلسفه و کلام، دانشگاه شهید مطهری، تهران، ایران
saatchi.edu@gmail.com
محمد
سعیدی مهر
دانشیار گروه فلسفه، دانشگاه تربیت مدرس
saeedi@modares.ac.ir
رسول
رسولی پور
عضو هیئت علمی گروه فلسفه دانشگاه خوارزمی
rasouli@khu.ac.ir
http://dx.doi.org/10.22034/rs.2021.34294.1413
در باور ادیان ابراهیمی خدا مبدأ همۀ اشیاء و حاکم بر کل ماسوا است. پذیرش ضرورت متافیزیکی ما را با حقایقی روبرو میسازد که مطلقا ضروری اند و به ظاهر مطلبی دربارۀ خدا بیان نمیکنند، مانند «آب = H<sub>2</sub>O». در اینجا با دوراهۀ دشوارِ اثیفرون مواجهیم، اما نه در عرصۀ اخلاق که در عرصۀ متافیزیک؛ آیا حقایق ضروری صادقند چون خدا آنها را تصدیق کرده یا خدا آنها را تصدیق کرده چون آنها خود صادق اند؟ در صورت نخست ضرورتِ مطلقِ حقایق ضروری و در صورت دوم سلطه و غائیتِ مطلقِ الهی به چالش کشیده میشود. پاسخ عمدۀ خداباوران برای حل این تعارض، ابتنای حقایق ضروری بر ذات خداست، از نظر ایشان ذات خدا منشأ صدق همۀ حقایق ضروری است، مثلاً با این بیان که همۀ حقایقِ ضروری از ازل در علم ذاتی خدا بوده است. برایان لفتو به نقد این رویکرد ـ که آن را «نظریۀ الوهی» میخواند ـ پرداخته و معتقد است پذیرش این نظریات در مورد همۀ حقایق ضروری مستلزم وابستگیِ ذات الهی به حقایقی است که جنبۀ الوهی نداشته و صرفاً دربارۀ مخلوقات است. این مقاله به تبیین و تحلیل انتقادی دیدگاه لفتو میپردازد.
سلطۀ الهی,غائیت الهی,حقایق ضروری,نظریات الوهی,برایان لفتو
https://journal.philor.org/article_244982.html
https://journal.philor.org/article_244982_41147ee22807b7f385bf8aac93575864.pdf
انجمن علمی فلسفه دین ایران
جستارهای فلسفه دین
238-07X
2383-0778
9
2
2021
06
28
رواداری ادعای ادیان توحیدی بر ناحق بودن سایر ادیان
77
95
FA
حمیدرضا
آیت اللهی
استاد فلسفه دانشگاه علامه طباطبایی
hamidayat@gmail.com
http://dx.doi.org/10.22034/rs.2021.36474.1432
در این مقاله در نظر است نشان داده شود که ادیان توحیدی که به وجود خداوند و رخداد معاد باور دارند می توانند ادیانی که این دو واقعیت را تکذیب می کنند از دائره حقانیت بیرون بدانند چرا که این دو باور ناظر به واقعیتهایی ابژکتیو است نه اموری سوبژکتیو که مبنای ادعا و استدلال کثرت گرایان است. سپس دوشرط اساسی دینداری یعنی پرستش و رفتارهای مبتنی بر اخلاقیات تبیین خواهد شد. از آنجا که اعتقادات و رفتار دین مدارانه باورمندان به ادیان مختلف تحت تاثیر عوامل جبری بسیاری است لذا در خصوص درست و غلط بودن زندگی مومنانه آنها نمی توان بسادگی قضاوت کرد ودر این زمینه نه می توان از کثرت گرایی دفاع کرد و نه انحصارگرایی. اما تنوع غیر اختیاری زندگی های مومنانه منافاتی ندارد با آن که باورهای بنیادین هر دین را بتوان در معرض ارزیابی عقلانی قرار داد و هرکس با محدودیتهای خود بتواند درست ترین مسیر دینی را انتخاب کند. لذا دینی که بیشترین توفیق را بتواند در تجزیه و تحلیل عقلانی بدست آورد می تواند انحصارگرایانه از درست بودن خود در برابر سایر ادیان و مذاهب سخن بگوید.
حقانیت ناظر به واقع,جبری و اختیاری,کثرت گرایی,انحصار گرایی
https://journal.philor.org/article_244983.html
https://journal.philor.org/article_244983_c5d9e51bb6a8b9ac722f1ff3ab7acf2a.pdf
انجمن علمی فلسفه دین ایران
جستارهای فلسفه دین
238-07X
2383-0778
9
2
2021
08
16
تحلیل و بررسی انگارۀ «وعدۀ فرجام شناختی» در الهیات امید یورگن مولتمان
97
120
FA
رسول
رسولی پور
عضو هیئت علمی گروه فلسفه دانشگاه خوارزمی
rasouli@khu.ac.ir
حسن
سرایلو
مربی دانشگاه آزاد اسلامی
hsarayloo118@gmail.com
http://dx.doi.org/10.22034/rs.2021.35644.1424
زندگی اجتماعی بشر در میان آرمان کامیابی ابدی و آرمانشهر محفوف به عدل و صلح از یک سو، و رنج ناشی از واقعیات تلخ حیات جمعی او مانند مرگ، استثمار، فقر و ... از سوی دیگر، ذهن بسیاری را برای ارضای گرایشهای اُتوپیایی و غلبۀ بر رنج و شر، به خود مشغول کرده است. فیلسوفان دین، روانشناسان و جامعهشناسان همگی درپی نسخهای راهگشا جهت امیدبخشی در پرتو آیندهای روشن برای بهبود زندگی جای مردم بودهاند. انگارۀ "وعده" شاید از مهمترین مفاهیم پرکاربرد در نظریات علوم انسانی و بویژه کتب مقدس بوده است. مولتمان که در بحبوحۀ آشوب جنگ جهانی دوم و اوج نومیدی مردم از فرهنگ مدرنیته و الهیات فرهنگی اروپا، <em>الهیات امید</em> را با تأکید بر وعدۀ فرجامشناختی نوشت، درپی تدوین دکترین سنتز شدهای از مارکسیسم و مسیحیت، آیندۀ موعود تاریخ حیات بشر را با خوانشی بدیع از تثلیث اجتماعی همراه ساخت و در ملکوت عدل و صلح خدای عهدین گره زد، نیز وعدۀ فرجامشناختی را در کنار ایمان به خدا که در رویداد منحصر بفرد صلیب و رستاخیز مسیح محقق گردید، زمینه داوری اخلاقی و محبت خدا به انسان دانست. این مقاله با روش تحلیلی اسنادی با بررسی مهمترین آثار دورۀ اول الهیات یورگن مولتمان، الگوی ابتکاری مولتمان یعنی تفسیر "فرجامشناختی وعده" را مهمترین چارۀ چالش بحران اجتماعی و الهیاتی جامعۀ مسیحی میانگارد؛ لذا تبیین و تحلیل چیستی وعدۀ فرجامشناختی، چرایی و خاستگاه فلسفی و الهیاتی وعده، زمان بروز و ظهور آن از یک سو و رابطۀ وعده با ایمان، عشق، امید و عمل از جمله مسائلی هستند که نگارندگان این مقاله در پی تحلیل و بررسی آن از دیدگاه مولتمان در الهیات مسیحی می باشند.
الهیات بحران,وعدۀ فرجامشناختی,یورگن مولتمان,الهیات امید
https://journal.philor.org/article_246933.html
https://journal.philor.org/article_246933_1de929540295a5aab180d3cbcee8cbe5.pdf
انجمن علمی فلسفه دین ایران
جستارهای فلسفه دین
238-07X
2383-0778
9
2
2021
08
16
مساله رنج، و تقرب به خدا: ارزیابی و نقد
121
141
FA
سارا
بغدادی
دانشجوی دکتری رشته فلسفه دین پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی
s.baghdadi@ihcs.ac.ir
سید امیر
اکرمی
استادیار فلسفه دین پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی
seyedamir_a@yahoo.com
http://dx.doi.org/10.22034/rs.2021.36459.1431
النور استامپ، فیلسوف معاصر، در مقام یک خداباور در صدد اقامهی دفاعیهای برضد مسالهی رنج( شرّ)، بر میآید. بنا بر دفاعیهی ایشان، اولا، رنج شرط لازم تحقق برخی خیرها است و ثانیا، آن خیر ناقض رنج موجود است. دغدغهی علمیای که در این مقاله دنبال میشود، نقد دفاعیهی مزبور است. در این راستا، پیش از هر چیز، طرح و تبیین اصل دفاعیه ضروری مینماید و پس از آن نقد ایدهی موردنظر از دو منظر کلی انجام خواهد شد. نخست، ضمن بیان کیفیات یک دفاعیهی موفق و لوازم تحقق آن ملاحظه میشود که دفاعیهی استامپ واجد شرایط یک دفاعیهی موفق نیست. اشاره به مبادی تحقق یک فعل ارادی و بیان این نکته که رنج نمیتواند مصدر ایمان واقع گردد، دومین نقد کلی بر نظریهی ایشان است. سرانجام، اشاره به نقض مفهوم ارادهی آزاد به معنای لیبرتارینی آن در دفاعیهی استامپ، موضوعی است که به عنوان ضمیمهی بحث بدان پرداخته خواهد شد.
مسالهی رنج,دفاعیه,طرح الهی,اراهی آزاد,النور استامپ
https://journal.philor.org/article_246934.html
https://journal.philor.org/article_246934_43cc5c316fe48e7b05af00b2d73cc6f9.pdf
انجمن علمی فلسفه دین ایران
جستارهای فلسفه دین
238-07X
2383-0778
9
2
2021
09
06
خداباوریِ شکگرایانۀ ویلیام آلستون و مایکل برگمن؛ پیآمدهای نامطلوب اخلاقی
143
167
FA
نعیمه
پورمحمدی
استادیار دانشگاه ادیان و مذاهب
naemepoormohammadi@yahoo.com
احمدرضا
هاشمی
فلسفه دین، دانشگاه ادیان و مذاهب، قم، ایران.
hashemi.sayyedahmad@gmail.com
http://dx.doi.org/10.22034/rs.2021.37317.1440
با مسئله شاهدمحور شر از سوی ویلیام رو کمابیش آشنا هستیم. رو وجود خدا یا (در مقالات متأخرش) احتمال وجود خدا را به خاطر نیافتن دلایل موجهِ خدا برای تجویز شرور رد میکند. خداباوران در مقابل، کوشیدهاند از دلایلِ موجه خدا برای تجویز شرور پرده بردارند و توجیهاتی با عنوان تئودیسه عرضه کنند. در این میان، خداباوری شکگرایانه در واکنش به مسئله شر، از راه دیگری میرود. ادعای خداباوری شکگرایانه این است که ما موجودات بشری از اساس شاید نتوانیم به دلایلِ موجه خدا برای تجویز شرور پی ببریم و از آنجا که نیافتنِ دلیل از سوی ما انسانها دلیل قویای به سودِ نداشتنِ دلیل از سوی خدا نیست، برهان شر برای رد خدا سقوط میکند. ما در این مقاله ابتدا رویکرد خداباوری شکگرایانه به روایت ویلیام آلستون و مایکل برگمن را تبیین میکنیم و سپس بر اساس چالشهایی که دیگر فلاسفۀ دین و الاهیدانان پیش روی آنها قرار دادهاند به این نتیجه میرسیم که رویکرد خداباوری شکگرایانه هنوز نتوانسته است از حل آن چالشها برآید. از آنجا که چالشها از زوایای گوناگونی به این رویکرد وارد شده است، در این مقاله صرفاً چالشهای اخلاقی را مد نظر قرار دادیم. ما در این مقاله چالشهای یازدهگانهای را از متون مختلف فیلسوفان دین استخراج، صورتبندی وتحلیل کردیم و اشکالات و پاسخهای مجدد از هر دو طرفِ این منازعه را به دقت پیگرفتیم و در نهایت به این داوری رسیدیم که پاسخهای خداباروی شکگرایانه هنوز کافی و قانعکننده نیست و به نظر میرسد همچنان باید در جبهۀ مدافعهجویانۀ تئودیسه در برابر برهان شر مقاومت کرد.
خداباوری شکگرایانه,مایکل برگمن,ویلیام آلستون,خداناباوری,تئودیسه,شکاکیت اخلاقی
https://journal.philor.org/article_246935.html
https://journal.philor.org/article_246935_9af949df4dcc2f072b95db976adef6e0.pdf
انجمن علمی فلسفه دین ایران
جستارهای فلسفه دین
238-07X
2383-0778
9
2
2021
09
23
بررسی دو استدلال علیه نظریات امر الهی
169
195
FA
یوسف
خرم پناه
دانشجوی دکترای فلسفه حقوق دانشگاه باقرالعلوم (ع)
ykhorrampanah@gmail.com
یدالله
دادجو
دانشیار دپارتمان فلسفه اسلامی و کلام دانشگاه پیام نور مرکز قم
dadjoo43@gmail.com
رجب
اکبرزاده
استادیار دپارتمان فلسفه اسلامی و کلام دانشگاه پیام نور، مرکز قم
rajab.akbarzadeh@yahoo.com
http://dx.doi.org/10.22034/rs.2021.36209.1430
پرسش از رابطه دین و اخلاق قدمتی به درازای تاریخ فلسفه و اندیشه دارد، در بین نظریات مطرح شده در باب این مسأله، نظریه امر الهی همواره در طول تاریخ یکی از کمشمار ترین طرفداران را داشته و آماج حملات و انتقادات شدید قرار گرفته است، در این مقاله دو استدلال علیه این نظریه را بررسی کرده ایم، استدلال اول علیه نظریه آدامز که مشهورترین طرفدار معاصر این نظریه است، طراحی شده و در نوشتار حاضر نشان داده ایم که آدامز در پاسخ به این استدلال دچار مشکلات وخیمی ست ، در ادامه نیز استدلال دومی که اخیرا توسط برخی فیلسوفان دین و اخلاق، از جمله موریستون، علیه این نظریه اقامه شده است را بیان کرده ایم ادعای مقاله آن است که اولا هر چند نظریه آدامز در مواجهه با استدلال اول با مشکلات جدیای روبروست ولی با انجام تغییرات و اصلاحاتی، همانند آنچه ویرنگا پیشنهاد داده، می تواند به نحو رضایتبخشی از نظریهاش دفاع کند، ثانیا با طرح اشکالاتی نسبت به دفاع موافقان و مخالفان استدلال دوم، روشن کردهایم که هیچیک در تلاشهایشان کامییاب نبودهاند. این مقاله با استفاده از روشی تحلیلی به قضاوت در باب جدال میان طرفداران و مخالفان دو استدلال علیه نظریه امر الهی پرداخته است.
نظریه امر الهی,شرطی های محال,وس موریستون,ادوارد ویرنگا,رابرت آدامز
https://journal.philor.org/article_246936.html
https://journal.philor.org/article_246936_ab3af8ac9b5b06b11217eed44b852fc9.pdf
انجمن علمی فلسفه دین ایران
جستارهای فلسفه دین
238-07X
2383-0778
9
2
2021
09
19
خوانش بافتمحور شهید مطهری از داستان موسی(ع) و خضر(ع) و دلالتهای آن در تفکر عقلانی
197
223
FA
مهدی
بهنیافر
استادیار گروه فلسفه دانشگاه علامه طباطبائی
mahdibehnia@gmail.com
http://dx.doi.org/10.22034/rs.2021.36519.1433
این پژوهش به خوانش عقلی شهیدمطهری از داستان موسی(ع)وخضر(ع) در قرآنکریم میپردازد. وجه عقلی این خوانش به استفاده از مفهوم فلسفی بافت در تحلیل رفتار طرفین داستان، تحلیل عقلی و غیرباطنی رفتار موسی(ع) و نیز دلالتهایی در تفکر عقلانیوانتقادی است.<br />در نگاه مطهری بافت فکری طرفین داستان از جهاتی قیاسناپذیر و متمایز از یکدیگر است و آنها دچار موقعیتی تکافوآمیز هستند. نوع نگاه مطهری به او فرصت داده که از دریچۀ دید موسی(ع) هم بهماجرا بنگرد و رفتار موسی(ع) را هم در بافت فکری خودش کاملاً موجه ببند. لذا موسی(ع) از سرسپردهای منفعل و واقعاً ناشکیبا در برخی خوانشها به مقلّدی مسئول و ممیِّز در پرتو عقل سلیم مبدّل میشود. در این نگاه دیگر پرسش از غلبۀ خضر بر موسی یا بالعکس از میان میرود و سلوک معقول موسی(ع) در برابر خضر(ع)، بهمیزان قابلتوجهی کارکردهای تربیتی کل داستان را نسبت به دیگر خوانشها دگرگون میسازد.<br />در خوانش مطهری عموم انسانها در جهان سهبعدی موسی(ع) زندگیمیکنند نه جهان چهار بعدی خضر(ع) که شامل علم به آینده است. آنها در قلمروهای بسیار اندکی صاحبنظرند و در بسیاری قلمروها مقلِّد؛ لذا نهتنها بهلحاظ هستیشناختی و معرفتی بلکه بهلحاظ روانی هم به بافت فکریوزیستی موسی(ع) نزدیکترند و میتوانند از واکنشهای عقلی او الگو بگیرند.
داستان موسی و خضر,مطهری,بافت,عقل سلیم,تفکر عقلانی
https://journal.philor.org/article_246937.html
https://journal.philor.org/article_246937_e1c351dae4155907545f205b5be1fd53.pdf
انجمن علمی فلسفه دین ایران
جستارهای فلسفه دین
238-07X
2383-0778
9
2
2020
11
21
نسبت معرفت ایمانی به خدا با سعادت در باور اکوئیناس و علامه طباطبایی
225
244
FA
سید محمد جواد
بنی سعید لنگرودی
دانشجوی دکترای فلسفه تطبیقی، دانشکده حقوق، الهیات و علوم سیاسی، واحد علوم و تحقیقات، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایران.
banisaeed@gmail.com
سید جواد
میری
دانشیار پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی
seyedjavad@hotmail.com
امیرعباس
علیزمانی
دانشیار گروه فلسفه دین دانشگاه تهران
amir_alizamani@ut.ac.ir
http://dx.doi.org/10.22034/rs.2021.37193.1439
نوشتار حاضر به چیستی سعادت انسان و نسبت آن با معرفت ایمانی به خدا میپردازد. سن توماس اکوئیناس در سنت فلسفه مسیحی، و علامه طباطبایی در زمره متعاطیان حکمت صدرایی در سنت فلسفه اسلامی به این موضوع پرداخته و هر دو سعادت حقیقی را در شناخت و اتحاد با خدا میدانند و معتقدند از آنجا که سعادت حقیقی، برای انسان و در مورد غایت نهایی او بکار میرود، هرگاه انسان در خصیصه خود که قوه عقل است به فعلیت کامل رسید، و عالیترین معقول را تعقل کرد به سعادت رسیده است. هر دو از این شناخت کامل به رؤیت تعبیر کرده و آنرا نوعی اتحاد وجودی در حد ظرفیت انسانی با مبدء متعال میدانند. بر این اساس معرفتی که از ایمان ساده عامه مردم به خدا نشأت میگیرد نمیتواند آنها را به سعادت حقیقی برساند؛ و اکثر اهل ایمان از درک سعادت محروم خواهند بود. هر چند بر اساس مبانی هر دو میتوان راه حلی برای آن یافت.
سعادت,معرفت خدا,ایمان به خدا,اکوئیناس,علامه طباطبایی
https://journal.philor.org/article_247404.html
https://journal.philor.org/article_247404_774298595c16302acf8a73471dc855d5.pdf
انجمن علمی فلسفه دین ایران
جستارهای فلسفه دین
238-07X
2383-0778
9
2
2021
12
07
تحلیل و بررسی معجزه به مثابه معضل شر از دیدگاه جیمز کلیر
245
268
FA
بشر
ممداف
دانشجوی دکتری فلسفه دین، پردیس فارابی ،دانشگاه تهران
fromgeorgia18@gmail.com
محمد
محمد رضایی
استاد گروه فلسفه، دانشکده الهیات ، پردیس فارابی، دانشگاه تهران
mmrezai@ut.ac.ir
http://dx.doi.org/10.22034/rs.2021.38199.1449
معضل شر و مسئلهی معجزه،از مهمترین مسائل فلسفهی دین میباشد. جان مکی، ویلیامرو و سایر فیلسوفان مسئلهی منطقی شر و مسئلهی شواهدی شر را مطرح میسازند، حال آنکه جیمز کلر معجزه را به منزلهی مسئله سوم شر مطرح ساختهاست. جیمز کلر معجزه را به دو قسم، معجزات معرفتی و عملی تقسیم میکند و معتقد است که احتمال وقوع معجزات به هر دو معنای مزبور در حقیقت مسئلهی شر را تقویت می کند و آنرا به یک معضل برای صفاتی همچون قادر مطلق، عالم مطلق و نیکخواهی محض خداوند برمیشمارد. جیمز کلر با استناد بر پارادایم علوم تجربی، درک مدرنی از معجزه به عنوان تعلیق موقت یک یا چند قانون طبیعت که با قدرت الهی انجام شده است را الگوی کار خود قرار میدهد و بهرهمندی تنها گروهی خاص از معجزه را در تناقض با عدالت خداوند میداند. حال آنکه از نظر حکماء و متکلمین مسلمان اولا بر خلاف دیدگاه متفکران غربی معجزه از جهت خرق عادت بودن صرفا با قوانین علوم تجربی و با تجربه عادی و روزمره انسان مخالف است، نه اینکه خارج از قانون وقواعد عقلی-فلسفی باشد. ثانیا، معجزه حجت عمومی خداوند است و آن نه تنها فقط برای فرزانگان، بلکه برای همگان مفید وحجت آن غیر قابل انکار است.
خدا,معجزه,قوانین طبیعت,معضل شر,جیمزکلر
https://journal.philor.org/article_247818.html
https://journal.philor.org/article_247818_a55637ec02b6f53548b5f0740ca77391.pdf