این مقاله در پی شرح و بررسی درسگفتار هیدگر تحت عنوان اینهمانی و تفاوت دربارة فلسفة هگل است. در این بررسی کوشیده شده است تا درک و فهم هیدگر دربارة مؤلفههای اصلی تفکر هگل در باب «مسئلة اینهمانی و تفاوت»، اصل اینهمانی، و تقوم وجودشناختی ـ الهیاتی متافیزیک نزد هگل، و نسبت بین متافیزیک دورة جدید و نیستانگاری حاصل از آن بیان ...
بیشتر
این مقاله در پی شرح و بررسی درسگفتار هیدگر تحت عنوان اینهمانی و تفاوت دربارة فلسفة هگل است. در این بررسی کوشیده شده است تا درک و فهم هیدگر دربارة مؤلفههای اصلی تفکر هگل در باب «مسئلة اینهمانی و تفاوت»، اصل اینهمانی، و تقوم وجودشناختی ـ الهیاتی متافیزیک نزد هگل، و نسبت بین متافیزیک دورة جدید و نیستانگاری حاصل از آن بیان شود. از نظر هیدگر، متافیزیک هگل، انتو ـ تئوـ لوژیک یا به عبارتی وجودشناختی ـ الهیاتی است و اصل اینهمانی در تفکر او مطلقاً به صورت روح ظاهر میشود و نیستانگاری دورة جدید نیز حاصل این نحوة نگرش او در باب متافیزیک است؛ اما هیدگر خود درصدد است که مسئلة اینهمانی و تفاوت را با تفکر موسوم به حدوث حل و فصل کند. در پایان نتیجه گرفته میشود که الگوی هیدگر در باب اینهمانی و تفاوت نیز نمیتواند تمامی تعارضات مربوطه را کاملاً برطرف کند. البته تفکر او در باب ظهور «تام و خالص وجود» نویدبخش ظهور افقی است که حق یا هستی به وجه لابشرط خود تجلی میکند که یگانه راه نجات ما از فروبستگی ساحت قدس است.
آنچه فلسفة دین هگل نامیده میشود حاصل نگاه فلسفی وی به دین است. در نظام فلسفی هگل، هنر، دین، و فلسفه در بخش روح مطلق قرار دارد. هنر نمود حسی، دین نمود تمثّلی، و فلسفه صورت عقلی (مفهوم) امر مطلق است. این سه مقوله در نسبتی دیالکتیکی با یکدیگر قرار دارند. دین آنتیتزِ (وضع مقابل) هنر، و فلسفه سنتز (وضع مجامع) هنر و دین است. مهمترین تحولی ...
بیشتر
آنچه فلسفة دین هگل نامیده میشود حاصل نگاه فلسفی وی به دین است. در نظام فلسفی هگل، هنر، دین، و فلسفه در بخش روح مطلق قرار دارد. هنر نمود حسی، دین نمود تمثّلی، و فلسفه صورت عقلی (مفهوم) امر مطلق است. این سه مقوله در نسبتی دیالکتیکی با یکدیگر قرار دارند. دین آنتیتزِ (وضع مقابل) هنر، و فلسفه سنتز (وضع مجامع) هنر و دین است. مهمترین تحولی که بهوسیلة هگل، دربارة دین، در تاریخ تفکر پدید آمد پیدایش نگاه تاریخی به دین بود. هگل دین را در سیر تطور روح در تاریخ، در نسبت با تمامی مقولات و در کنار سایر عناصر سازندة فرهنگ میبیند. وی در درسگفتارهایی دربارة فلسفة دین، بهنحو جزئیتر ادیان بزرگ تاریخی را براساس طرح گستردة خود تحلیل میکند. هگل در تفسیر تاریخی خود از ادیان ابتدا از ادیان شرق آسیا، به منزلة ادیان طبیعی، شروع میکند و پساز بررسی ادیان ایرانی، شرق میانه، یونانی، و یهودی، که آنها را ادیان روحانی مینامد، به دین مسیحیت میرسد و آن را دین مطلق و منزل مینامد.