در این مقاله، نقد شریعتی بر جامعهشناسی دین دورکیم واکاوی شده است. این واکاوی نشان میدهد هر نظریهای باید مورد بحث و نقد قرار گیرد و شریعتی نشان داده است که نظریة دورکیمی یکی از مهمترین سرچشمههای جامعوی کردن مقولة دین است (که توانسته نحلههای گوناگون ضدّ مذهبی را تقویت کند) و در این قالب، مسئلة «احساس دینی» در تاریخ بشر ...
بیشتر
در این مقاله، نقد شریعتی بر جامعهشناسی دین دورکیم واکاوی شده است. این واکاوی نشان میدهد هر نظریهای باید مورد بحث و نقد قرار گیرد و شریعتی نشان داده است که نظریة دورکیمی یکی از مهمترین سرچشمههای جامعوی کردن مقولة دین است (که توانسته نحلههای گوناگون ضدّ مذهبی را تقویت کند) و در این قالب، مسئلة «احساس دینی» در تاریخ بشر -که در ادبیات دینی از آن با مفهوم «فطرت» یاد میگردد- را نفی و مسخ کند و شریعتی با تفکیک بین «احساس دینی» و «روح اجتماعی» این نظریه را نقض کرده است؛ ثانیاً این رویکرد تئوریک شریعتی به عنوان یک «چشمانداز کلاسیک» باید در جهان مطرح شود و این، بهخودیخود، میتواند ایجاد سنّت مطالعات دینی در چهارچوب جامعهشناسی مبتنی بر رویکرد ایرانی با قرائت شریعتی را به منصة ظهور برساند. روش مطالعه در این مقاله، روش تجزیه و تحلیل متون است.
در این نوشتار میکوشیم تا ضمن استخراج دیدگاه وبر دربارة ارتباط دانش و دین به عنوان یکی از مهمترین نظریات او، توضیح دهیم که چگونه این دیدگاه که خود مبتنی بر جامعهشناسی دین وبر است، به تعارض میان دانش به معنای اعم آن (شامل علوم طبیعی و انسانی) و دین خواهد انجامید. این مقاله شامل پنج بخش اصلی است: در بخش اول (مقدمه) نقشة روابط ممکن بین ...
بیشتر
در این نوشتار میکوشیم تا ضمن استخراج دیدگاه وبر دربارة ارتباط دانش و دین به عنوان یکی از مهمترین نظریات او، توضیح دهیم که چگونه این دیدگاه که خود مبتنی بر جامعهشناسی دین وبر است، به تعارض میان دانش به معنای اعم آن (شامل علوم طبیعی و انسانی) و دین خواهد انجامید. این مقاله شامل پنج بخش اصلی است: در بخش اول (مقدمه) نقشة روابط ممکن بین دانش (علم) و دین را طرح میکنیم و سپس در بخش دوم جایگاه وبر به عنوان یکی از قائلین به تعارض بین دانش و دین در آن نقشه را مشخص خواهیم کرد. در بخش سوم مقاله، انتقادات وارد بر دیدگاه وبر با نگاهی به نظریات ولترستورف طرح خواهند شد و نهایتاً در بخش چهارم با نگاه انتقادی به موضع وبر، راهحلی برای آنچه او تعارض بین دانش و دین میخواند ارائه خواهیم کرد. این راهحل، مسیری است که به علمای دین و دانشمندان امکان میدهد از هر دو ساحت اندیشة بشر یعنی دانش و دین، به نحوی روشمند و فلسفی در ساختار شناختهشدة جامعهشناختی بهره برند و در عین حال با یکدیگر گفتوگو کنند. بخش آخر این نوشتار نیز به نتیجهگیری بحث و بیان رابطة دانش جامعهشناسی و دین با توجه به مقدمات ذکرشده در مقاله اختصاص خواهد داشت.