سکینه محمدپور؛ امیرعباس علیزمانی
دوره 5، شماره 2 ، آبان 1395، ، صفحه 67-85
چکیده
سنتی برای وجود خداوند را اصلاً قانعکننده نمییابند. آنچه ممکن است بدتر از آن باشد، این است که بعضی از مردم با خلوص نیت در جستوجوی خداوند هستند، اما او را نمییابند و ناچار میشوند با احساس ناخشنودی و دلسردی، این جستوجو را رها کنند. «خفای الهی» نامی است که فلاسفه بر این پدیده نهادهاند. جان شلنبرگ، فیلسوف معاصر، معتقد ...
بیشتر
سنتی برای وجود خداوند را اصلاً قانعکننده نمییابند. آنچه ممکن است بدتر از آن باشد، این است که بعضی از مردم با خلوص نیت در جستوجوی خداوند هستند، اما او را نمییابند و ناچار میشوند با احساس ناخشنودی و دلسردی، این جستوجو را رها کنند. «خفای الهی» نامی است که فلاسفه بر این پدیده نهادهاند. جان شلنبرگ، فیلسوف معاصر، معتقد است که خفای الهی، الحاد را توجیه میکند. پل موزر فیلسوف تحلیلی معاصر، برعکس جان شلنبرگ، نهتنها معتقد نیست که خفای الهی، الحاد را توجیه میکند بلکه اساساً از نظر او خفا ویژگی لازم و ضروری مثبت خدای یهودی-مسیحی است. ما در این مقاله به بررسی و مقایسة دیدگاهها و دلایل این دو فیلسوف معاصر دربارة مسئلة خفای الهی میپردازیم و اعتبار برهان خفای الهی در توجیه الحاد را با توجه به نظرات این دو فیلسوف مورد بررسی قرار میدهیم. نتایجی که از بررسیهای انجامشده در این مقاله بهدست میآید از این قرارند که اولاً برخلاف دیدگاه موزر مسئلة خفای الهی نیازمند توجیه و استدلال به طور کلی است؛ ثانیاً استدلال شلنبرگ بر مبنای خفای الهی از سوی خداباوران قابل پاسخگویی است و نمیتواند الحاد را توجیه کنند.
قربان علمی؛ محمدحسین محمدپور
دوره 2، شماره 2 ، خرداد 1392، ، صفحه 59-79
چکیده
بررسی نحوة مواجهة ناگارجونه با مسئلة خدا و شناخت او نشان میدهد که توسل به دیدگاههای الاهیاتیای چون خداباوری، الحاد، لاادریگرایی، و وحدت وجود نمیتواند برداشت درستی از دیدگاه مکتب مادهیمیکه در باب وجود خداوند را فراروی ما نهد. ناگارجونه در پی آن است با تحلیلی نقادانه به سراغ تصوری برود که عامة مردم از مفهوم خدای شخصی دارند. ...
بیشتر
بررسی نحوة مواجهة ناگارجونه با مسئلة خدا و شناخت او نشان میدهد که توسل به دیدگاههای الاهیاتیای چون خداباوری، الحاد، لاادریگرایی، و وحدت وجود نمیتواند برداشت درستی از دیدگاه مکتب مادهیمیکه در باب وجود خداوند را فراروی ما نهد. ناگارجونه در پی آن است با تحلیلی نقادانه به سراغ تصوری برود که عامة مردم از مفهوم خدای شخصی دارند. این مقاله میکوشد براهین ناگارجونه را به شیوة فلسفة دین نظاممند کند و در اختیار خوانندگان قرار دهد. رویکرد حقیقی مکتب مادهیمیکه به وجود خداوند برخلاف آنچه مرسوم شده نه رویکردی توحیدی است و نه رویکردی الحادی؛ توحیدی نیست، چون این مکتب نمیگوید «خدا وجود دارد» و الحادی هم نیست، زیرا از گزارة «خدا وجود ندارد» نیز دفاع نمیکند و هر دو را غیر عقلانی میداند. این رویکرد توجه محققان اندیشههای مکتب مادهیمیکه را در گذشته به خود جلب نکرده و امید است که این جستار بتواند فهم بهتری از تلقی مکتب بودایی مادهیمیکه در باب مسئلة وجود خداوند به دست بدهد.