شیما شهرستانی؛ حمیدرضا آیت اللهی
دوره 5، شماره 1 ، اردیبهشت 1395، ، صفحه 51-76
چکیده
ویلیام جیمز در مقابل دیدگاه قرینهگرایان و بهخصوص کلیفورد دیدگاه خود را دربارة تأثیر اراده بر باور مطرح کرده است. بر اساس دیدگاه کلیفورد برای همه، همیشه و همهجا خطاست که باوری را بدون شواهد کافی بپذیرند. ویلیام جیمز درمقابل، معتقد است که به جای ترسیدن از خطا، که شیوة مورد نظر کلیفورد برای اعمال اخلاق بر باور است، بهتر است به رسیدن ...
بیشتر
ویلیام جیمز در مقابل دیدگاه قرینهگرایان و بهخصوص کلیفورد دیدگاه خود را دربارة تأثیر اراده بر باور مطرح کرده است. بر اساس دیدگاه کلیفورد برای همه، همیشه و همهجا خطاست که باوری را بدون شواهد کافی بپذیرند. ویلیام جیمز درمقابل، معتقد است که به جای ترسیدن از خطا، که شیوة مورد نظر کلیفورد برای اعمال اخلاق بر باور است، بهتر است به رسیدن به حقیقت بیندیشیم. او میکوشد تا همین دیدگاه را توجیهکنندة باور بداند، بهنحویکه افراد در داشتن باور دینی بتوانند فارغ از قرینهگرایی خود را محق بدانند. دیدگاه جیمز در مقالة «ارادة باور» بر سه دیدگاه پراگماتیستی، اخلاقی و روانشناسی او بنا شده است. او تأثیر اراده بر باور را هم از جهت ایجاد باور بررسی میکند، و هم از جهت کنترل باور. دیدگاه روانشناختی جیمز به ایجاد باور میپردازد و دیدگاه اخلاقی او به کنترل باور. البته نقدهایی به دیدگاه جیمز وارد میشود. یکی از نقدهایی که دیدگاه جیمز باید به آن پاسخ گوید، نسبیشدن ارزش ایمان است. بیشاپ تلاش میکند تا با افزودن دو شرط به دیدگاه جیمز و تبدیل دیدگاه جیمز به توجیه برونگرایانة باور دینی، این مشکل را حل کند. این مقاله درصدد است ضمن ارزیابی دیدگاه جیمز، راهحل بیشاپ برای برونرفت از مشکلات دیدگاه جیمز را بررسی کند و کفایت آن را بکاود.