سیده سعیده میرصدری؛ منصور نصیری
دوره 6، شماره 1 ، اردیبهشت 1396، ، صفحه 19-44
چکیده
در بحث زبان دین، معناداری گزارههای دینی یکی از چالشهای پیش رویِ فلاسفة دین است. در میانِ نظریهها و پاسخهای داده شده، نظریة نمادگرایی دینی پل تیلیش اهمیت ویژهای دارد. براساس این نظریه، تمامی گزارههای دینی به غیر از گزارة «خدا وجود دارد» نماد هستند. وی با تمایز قائل شدن بین نماد و نشانه، و غیرلفظی و نمادین خواندن ...
بیشتر
در بحث زبان دین، معناداری گزارههای دینی یکی از چالشهای پیش رویِ فلاسفة دین است. در میانِ نظریهها و پاسخهای داده شده، نظریة نمادگرایی دینی پل تیلیش اهمیت ویژهای دارد. براساس این نظریه، تمامی گزارههای دینی به غیر از گزارة «خدا وجود دارد» نماد هستند. وی با تمایز قائل شدن بین نماد و نشانه، و غیرلفظی و نمادین خواندن گزارههای دینی، سخنگفتن از خداوند را بیمعنا نمیداند و بدینترتیب به چالش اصلی پیش روی دینداران که از جانب پوزیتیویستها مطرح شده بود پاسخ میدهد. تفسیر نمادین از زبان دین تلاش دارد تا توضیح دهد که چگونه زبان دینی میتواند معرفتبخش باشد. اما اشکال اصلی وارد بر نظریة وی این است که با قبول پیشفرض حداکثری او در باب نمادینبودن تمامی گزارههای دینی و زبان دین، دیگر نمیتوان به نحو حقیقی و غیرنمادین در باب خدا سخن گفت. بنابراین راه برای شناخت و ارتباط برقرارکردن با خداوند بسته شده و تفسیر نمادین وی بیش از آنکه تفسیری الاهیاتی باشد، تبدیل به یک تفسیر متافیزیکی میشود و تا جایی پیش میرود که حتی مسیحیت را از درون خالی میکند و جز پوستهای از آن باقی نمیگذارد. شناخت و فهم این نظریة پیچیدة تیلیش فقط با شناخت دغدغههای فلسفی ـ الاهیاتی وی و فقط در چهارچوب کل نظام فکریاش امکانپذیر است.