رویآورد معرفتشناسانۀ خدا به بررسی امکان شناخت خدا و ابزار و راههای تبیین شناخت او میپردازد. در اعصار مختلف کلام اسلامی، متکلمان مختلف بنابر مبانی شناختی و میزان بهرهگیری آنها از عقل و نقل، و نیز فلسفه یا متون دینی این مسئله را تبیین کردند. علامه حلی متکلمی از مدرسه «حله» با مشی مشایی، متأثر از مبانی فلسفی مشائیان و ...
بیشتر
رویآورد معرفتشناسانۀ خدا به بررسی امکان شناخت خدا و ابزار و راههای تبیین شناخت او میپردازد. در اعصار مختلف کلام اسلامی، متکلمان مختلف بنابر مبانی شناختی و میزان بهرهگیری آنها از عقل و نقل، و نیز فلسفه یا متون دینی این مسئله را تبیین کردند. علامه حلی متکلمی از مدرسه «حله» با مشی مشایی، متأثر از مبانی فلسفی مشائیان و کلام خواجه نصیر است. بررسی شناخت خدا و صفاتش باتوجه به نگاه کلامی و بهره او از فلسفه و منطق مسئله این نوشتار است. علامه حلی در شناخت خدا و صفاتش چگونه عمل کرده است؟ بهره او از فلسفه و کلام، و بهتبع آن از عقل و نقل در این شناخت چیست؟ چگونه بین توقیفی بودن صفات خدا و اثبات عقلی صفات پیوند برقرار میکند؟ برای بررسی این مسئله و پاسخ به پرسشها ابتدا «امکان شناخت خدا» و «راههای شناخت او» را بررسی نموده؛ سپس راههای شناخت صفات خدا را نیز تبیین میکنیم. علامه حلی به «وجوب شناخت خدا» قائل است و این «وجوب» را با دلایل عقلی و نقلی تبیین کرده و در بررسی صفات نیز باوجود قبولِ توقیفی بودن در انتخاب صفات، در تبیین صفات با مبانی فلسفی و استدلال عقلی و منطقی، نگاهی بروندینی آمیخته با دروندینی دارد.
یکی از مهمترین دغدغهها و مسائل معرفتشناسی، شیوة حصول باورهاست و یکی از مهمترین رهیافتهای نیل به این مقصود را دبلیو. کی. کلیفورد ارائه کرده است؛ وی با اتخاذ رویکرد دلیلگرایی قوی، در پیریزی بنیان جدیدی برای پذیرش باور، نقش عمدهای داشت. عمدهترین نقطة اتکای وی در این مسیر پیوند میان اخلاق و معرفتشناسی است، به نحوی که هر ...
بیشتر
یکی از مهمترین دغدغهها و مسائل معرفتشناسی، شیوة حصول باورهاست و یکی از مهمترین رهیافتهای نیل به این مقصود را دبلیو. کی. کلیفورد ارائه کرده است؛ وی با اتخاذ رویکرد دلیلگرایی قوی، در پیریزی بنیان جدیدی برای پذیرش باور، نقش عمدهای داشت. عمدهترین نقطة اتکای وی در این مسیر پیوند میان اخلاق و معرفتشناسی است، به نحوی که هر خطای معرفتی خطایی اخلاقی خواهد بود. معیارهایی که وی برای رعایت حریم حقوق معرفتی، معرفی میکند بسیار سختگیرانه و دقیق است. ترسیم دقیق فراز و نشیبهای تفکر وی و بایدها و نبایدهایش در این موضوع، نشان از آن دارد که کلیفورد با دقت عملی خاصی به باورهای خویش و باورهای اطرافیانش مینگرد. او با صبر و حوصله و همچون مصلحی که به دنبال اصلاح و دانستن و از همه مهمتر یافتن حقیقت است با شجاعت و تهور خاص خودش به تفکیک باورهای سره و ناسره میپردازد، هرچند او در کنار همة این دقتها و بیتکلفیها در پذیرش باورهای درست، خود را از شناخت برخی باورهای حقیقی محروم کرده است.