آیا راه معقولی وجود دارد که بپذیریم دست خداوند در طبیعت باز است؛ راهی که از ایراد تاریخیِ خدای رخنهپوش در امان باشد؟ جان پوکینگهورن، فیزیکدان و متکلم مشهور انگلیسی، از پیشگامان عرصة علم و الهیات و از معروف ترین متفکران مسیحی در این صحنه است. او علاوه بر دستاوردهای مهم در فیزیک نظری، در مباحث علم و الهیات نیز صاحب رأی ...
بیشتر
آیا راه معقولی وجود دارد که بپذیریم دست خداوند در طبیعت باز است؛ راهی که از ایراد تاریخیِ خدای رخنهپوش در امان باشد؟ جان پوکینگهورن، فیزیکدان و متکلم مشهور انگلیسی، از پیشگامان عرصة علم و الهیات و از معروف ترین متفکران مسیحی در این صحنه است. او علاوه بر دستاوردهای مهم در فیزیک نظری، در مباحث علم و الهیات نیز صاحب رأی بهشمار میآید. یکی از نظریات خاص او، به تصویری مربوط میشود که دربارۀ فعل الهی در طبیعت است. این تصویر، بر دیدگاهی واقعگرایانه و ابتنای متافیزیک بر فیزیک مبتنی است و با توجّه به نظریه آشوب از نوعی علیت بالا به پایین دفاع میکند. در این مقاله، پس از ذکر مقدماتی دربارۀ حیات علمی پوکینگهورن، نظام فکری او متناسب با مسئلۀ فعل خداوند ترسیم و پس از آن، دیدگاه او در این زمینه، به تفصیل، تبیین میشود. در انتها مبانی و دیدگاه اختصاصی او در باب فعل خداوند در طبیعت، بهویژه با توجه به مبانی حکمت اسلامی، نقد و بررسی میشود. بهنظر میرسد دیدگاه پوکینگهورن، در عین تفطّن به نکات مهم، اتقان فلسفی لازم را ندارد و او نتوانسته است تصویری استوار دربارة فعل خداوند در طبیعت، ارائه دهد.
ویلیام لین کریگ نوع جدیدی از براهین کیهانشناسی را احیا کرده که به برهان کیهانشناسی کلامی مشهور شده است؛ در این برهان، آغاز زمانی (حدوث) جهان، نشانة معلولیت و در نتیجه، اثباتکنندة وجود علتی فراطبیعی برای جهان قلمداد میشود. کریگ برای اثبات مقدمة اصلی برهان خویش (حدوث عالم)، به دو دلیل فلسفی و دو تأیید علمی تمسک جسته است. از سوی ...
بیشتر
ویلیام لین کریگ نوع جدیدی از براهین کیهانشناسی را احیا کرده که به برهان کیهانشناسی کلامی مشهور شده است؛ در این برهان، آغاز زمانی (حدوث) جهان، نشانة معلولیت و در نتیجه، اثباتکنندة وجود علتی فراطبیعی برای جهان قلمداد میشود. کریگ برای اثبات مقدمة اصلی برهان خویش (حدوث عالم)، به دو دلیل فلسفی و دو تأیید علمی تمسک جسته است. از سوی دیگر، اثبات حرکت جوهری عالم طبیعت در حکمت متعالیه، حرکت عمومی و لاینقطع هر موجود طبیعی را نشان میدهد؛ بهنظر میرسد همین مطلب، نشاندهندة معلولیت طبیعت بوده و میتوان با استناد به آن، وجود علتی فراطبیعی را برای طبیعت اثبات کرد. در این مقاله، از یک طرف، برهان کریگ و ادلة فلسفی آن تقریر خواهد شد. سپس از منظر حکمت متعالیه تحلیل و ارزیابی میشود؛ و از طرف دیگر، با استفاده از حرکت جوهری، دلیلی در جهت تقویت این برهان اقامه میشود.